موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

رویکرد تفسیر تنزیلی:
* ارائه تصویری کلی از مهندسی عمیق و دقیق تحول قرآنی از دریچه ی آشنایی با روش حاکم در قرآن؛
* اشاره به توزیع عالمانه و هنرمندانه ی مفاهیم و ارزش های دینی در سراسر آیات قرآن؛
* پرده برداری از ترکیب حکیمانه محتوا و ساختار آیات و سور در جریان نزول تدریجی قرآن؛
* تبیین روشمند نزول کلام وحی در راستای تغییر فرهنگ جاهلی به فرهنگ الاهی؛
* بیان پیوستگی منطقی مفاهیم و معانی قرآنی؛
شنبه تا چهارشنبه 10 تا 12
حضور با تماس قبلی
آدرس: قم، خ شهید صدوقی، خ 20 متری فجر، پ 286
تلفن: 02532920244
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهارت بیان تفسیر» ثبت شده است

#پیشنهاد
#مقاله
#کارورزی تفسیر

اگر کسی قصد دارد اختلافات مفسران در تفسیر آیاتی از کلام خدا و مصداق آن را ملاحظه کند، یکی از پربحث ترین آیات، آیات 17 تا 28 سوره مبارکه قاف است. از نظر واژه ها و مفردات هم این آیات خیلی واژه جدید دارد.


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نحَْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ(16)
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ(17)
مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ(18)
وَ جَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالحَْقّ‏ِ ذَالِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تحَِیدُ(19)
وَ نُفِخَ فىِ الصُّورِ ذَالِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ(20)
وَ جَاءَتْ کلُ‏ُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائقٌ وَ شهَِیدٌ(21)
لَّقَدْ کُنتَ فىِ غَفْلَةٍ مِّنْ هَاذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ(22)
وَ قَالَ قَرِینُهُ هَاذَا مَا لَدَىَّ عَتِیدٌ(23)
أَلْقِیَا فىِ جَهَنَّمَ کلُ‏َّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ(24)
مَّنَّاعٍ لِّلْخَیرِْ مُعْتَدٍ مُّرِیبٍ(25)
الَّذِى جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَاهًا ءَاخَرَ فَأَلْقِیَاهُ فىِ الْعَذَابِ الشَّدِیدِ(26)
* قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیْتُهُ وَ لَاکِن کاَنَ فىِ ضَلَالِ بَعِیدٍ(27)


درباره این سوالات، تفاسیر را ملاحظه کنید.
حتی در برخی از این سوالات، دو دسته روایت داریم که کار را برای مفسر سخت می کند.

متلقیان (دو نشسته) در آیه 17 که هستند؟ دو مأمور ثبت اعمال یا یک فرشته و یک شیطان؟

رقیب و عتید صفات یک فرشته است یا دو فرشته یا چند فرشته؟

سائق و شهید که هستند؟ آیا دو نفرند یا یک نفر که

لینک شناسه سوره یازدهم نزول تا بیست و دوم نزول در ویراست جدید جلد اول

 

شامل سوره های مبارکه ضحی، انشراح، عصر، عادیات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فیل، فلق، ناس، و توحید

 

ان شاء الله به زودی شناسه دو سوره دیگر جلد اول یعنی نجم و عبس را خواهم گذاشت.

عزیزانی که در دوره تربیت پژوهشگر تفسیر تنزیلی شرکت کرده اند، ان شاء الله با عنایت بیشتر بحث مکی و مدنی سوره ها و داوری های استاد را درباره جداول ملاحظه نمایند.

نکات نغزی در تحلیل مکی و مدنی برخی از این سور آمده است، که ان شاء الله در هنگام خواندن و لذت بردن، دعا برای حقیر و استاد هم فراموش نشود.

 

شناسه سوره ضحی (مکی 11)

http://hamgambavahy.ir/post/222

شناسه سوره انشراح (مکی 12)

http://hamgambavahy.ir/post/223

شناسه سوره عصر (مکی 13)

http://hamgambavahy.ir/post/224

شناسه سوره عادیات (مکی 14)

http://hamgambavahy.ir/post/225

شناسه سوره کوثر (مکی 15)

http://hamgambavahy.ir/post/226

شناسه سوره تکاثر (مکی 16)

http://hamgambavahy.ir/post/227

شناسه سوره ماعون (مکی 17)

http://hamgambavahy.ir/post/228

شناسه سوره کافرون (مکی 18)

http://hamgambavahy.ir/post/229

شناسه سوره فیل (مکی 19)

http://hamgambavahy.ir/post/230

شناسه سوره فلق (مکی 20)

http://hamgambavahy.ir/post/231

شناسه سوره ناس (مکی 21)

http://hamgambavahy.ir/post/232

شناسه سوره توحید (مکی 22)

http://hamgambavahy.ir/post/233

 

شناسه سوره ناس (مکی 21) در ویراست چدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره به‎مناسبت واژگان آیه‎ی اول و هم‎چنین تکرار کلمه‎ی ناس، «قل أعوذ برب الناس» و «ناس»نامیده شده است. هم‌چنین -همان‎طور که در سوره‎ی فلق گذشت- این سوره به‎همراه سوره‎ی فلق، ازسوی رسول خدا6 «معوذتان» نامیده شده است. قوت قول به مکی بودن معوذتین، در مباحث مقدماتی سوره‎ی فلق گذشت. براساس گزارش جداول روایات ترتیب نزول مسند و غیرمسند و نیز ترکیبی، سوره‎ی ناس بیست و یکمین سوره‎ی مکی،

شناسه سوره کافرون (مکی 18) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

نام مشهور سوره یعنی «الکافرون»، و نام «قل یا ایها الکافرون» از آیه‎ی اول، و «الدین» از آیه‎ی آخر گرفته شده است. برخی نام آن را «الاخلاص» دانسته‎اند و چنین توجیه کرده‎اند که: «این سوره‌ نفاق را از انسان دور می‎کند.»[1] این سوره به اتفاق اکثر مفسرین و دانشمندان علوم قرآن، مکی است؛ هرچند گروهی آن را مدنی نیز شمرده‌اند.[2] سوره‎ی کافرون در هشت روایت از روایات مسند ترتیب نزول، در ردیف هجدهم، پس از سوره‎ی ماعون و پیش از سوره‎ی فیل قرار دارد. در جدول المقدمتان جای این سوره با سوره‎ی فیل جابه‎جا شده است. در جدول یعقوبی نیز که مانند جدول المقدمتان از ابوصالح از ابن‎عباس نقل شده، سوره‎ی کافرون از قلم افتاده است.

هرچند جابه‌جایی دو سوره و تبدیل رتبه‎ی هیجدهم به نوزدهم و بالعکس مشکل زیادی به‎وجود نمی‌آورد، دقت در مفاد سوره‌های کافرون و فیل نشان می‌دهد، آن‎چه

شناسه سوره کوثر (مکی 15) در ویراست جدید تفسیر همگام با وحی 

 

 

این سوره با نام‌هایی چون «کَوْثَر»، «إِنَّا اَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَر»، و «سُورَةُ النَّحْر» نام‌گذاری شده است. دو نام اول برگرفته از آیة اول سوره و اسم سوم به مناسبت لفظ «وَ انحر» در آیه‎ی دوم است.

مشهور بین علما تفسیر و علوم قرآن، مکی بودن این سوره است، ولى در احتمالی ضعیعف مدنى بودن آن ادعا شده است. این احتمال از سوی خفاجی نیز داده ‌شده است که این سوره یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل شده باشد،[1] ریشه این ادعاها برگرفته از روایتی منقول از انس بن مالک است که پیامبر اکرم6 در مدینه بعد از چرتی که بر ایشان عارض شد، با شادابی از این حالت خارج شده و فرمودند: درباره‎ی من سوره‎ای نازل شد و شروع به تلاوت سوره کوثر کردند[2]. این روایت در حالی است که  با روایات بسیار زیاد درباره‎ی مکی بودن سوره معارض است، و فضای سوره و توهین و آزارهای قوم پیامبر6 و درگیری‎هایی که محتوای سوره به آن اشاره دارد، کاملا مکی بودن سوره را تأیید می‎کند. افزون آن‎که روایت انس می تواند اشاره به نوعی

شناسه سوره عادیات (مکی 14) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره به‎مناسبت آیه‎ی اول آن، «العادیات» یا «والعادیات» نامیده شده است. هرچند تمام روایات ترتیب نزول، سوره‎ی عادیات را مکی می‌دانند؛ اما برخی از مفسران، باتوجه به روایاتی که در تطبیق سوگندهای ابتدای سوره، بر مجاهدت علی7 وجود دارد، در مکی بودن سوره تشکیک کردند، و به‎خاطر این ماجرا، سوره را مدنی دانسته‎اند؛[1] لکن به‎نظر می‎رسد که با در نظر گرفتن تمام آیات سوره، مکی بودن آن قوی‎تر است.[2] تأکید می‎شود که محتمل است روایات شأن نزول، مربوط به یکی از تطبیقات آیات ابتدایی سوره باشد، نه تنزیل آن‎ها.

این سوره در روایات گردآوری شده در جداول مقدمه این تفسیر (همگام یا وحی)، چهاردهمین سوره‎ای است که بر پیامبر اکرم9 نازل‌ شده است. تنها یک مورد اختلاف، در روایت زهری با دیگر روایات روایات مسند و ترکیبی، وجود دارد. زهری سوره‎ی عادیات را پیش از سوره‎ی عصر گزارش کرده است. درباره‎ی جابه‌جایی رتبه‎ی سوره‎ی عصر و عادیات

شناسه سوره عصر (مکی 13) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره، به‎علت تعابیر به‎کار گرفته شده در آیه‎ی اول، نام‌های «العصر» و «و العصر» دارد.

این سوره به اتفاق بیش‎تر مفسران و دانشمندان علوم قرآن مکی است، البته برخی آن را مدنی هم دانسته‌اند. سوره‎ی ‎عصر موافق تمام روایات مسند، غیرمسند و جداول ترکیبی ترتیب نزول، سیزدهمین سوره‎‎ی نزول، پس از سوره‎ی شرح و پیش از سوره‎ی عادیات می‎باشد. تنها ابن‎ندیم این سوره را در ردیف دهم قرار داده است، که نقد این نظر در سوره‎ی لیل گذشت. هم‌چنین در جدول زُهَری، سوره‎ی عادیات با سوره‎ی عصر جابه‎جا شده، یعنی سوره‎ی عادیات سیزدهمین سوره و سوره‎ی عصر چهاردهمین سوره دانسته شده است، که اختلاف فاحشی نیست. در سوره‎ی عادیات مسأله‎ی اصلی، ناسپاسی انسان از الطاف رحمانی پروردگار، و در سوره‎ی عصر، اصول نجات انسان از زیان در شخصیت، مطرح می‎شود. در سوره‎ی شرح این حقیقت مطرح شد که با تحمل سختی‎ها، آسانی‎ها در دسترس انسان است. اکنون در سور‎ی عصر می‎فرماید که این سختی‎هایی که آسانی، رهایی و نجات از خسران را به‎دنبال دارد، از چه راهی تحصیل می‎شود. موضوع محوری سوره‎ی عادیات،

شناسه سوره اعلی (مکی 8) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره با نام‌هایی چون «اَعْلَی»، «سَبِّحْ»، و «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی» نام‌گذاری شده است. این اسامی به‎دلیل وجود تعابیری است که در آیه‎ی ابتدایی سوره قرار دارد. بیش‎تر دانشمندان تفسیر، معتقدند که این سوره مکی است، اما گروهی در مکی بودن تمام سوره یا برخی از آیات آن تردید کرده‌اند. دلیل این گروه،

شناسه سوره تکویر (مکی 7) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

برای این سوره نام‌هایی چون «تکویر»، «إذا الشمس کوّرت»، و «کوّرت» یاد شده است. این اسامی‌ به‎مناسبت تعبیرهایی است که در آیه‎ی ابتدایی آن وجود دارد. به‎اتفاق همه‎ی مفسران و اندیشمندان علوم قرآن، سوره‎ی کوّرت، مکی و هفتمین سوره‎‎ی نازل‎شده است که پس از سوره‎ی مسد و پیش از سوره‎ی اعلی قرار دارد. این مطلب را تمام روایت‌های مسند، غیرمسند و جداول ترکیبی یاد‎شده در مقدمه، تأیید می‌کنند. سوره‎ی تکویر در ترتیب مصحف رسمی، در جزء سی‌ام قرآن، ردیف هشتاد و یکم، پس از سوره‎ی عبس و پیش از سوره‎ی انفطار واقع شده و 29 آیه دارد.

نمونه ای مناسب از رفع ابهامات عارضی در آیه 4 سوره فلق

و من شر النفاثات فی العقد

این آیه، بیان یکی دیگر از موانع گسترش دعوت اسلام و جریان سازی پیامبر 6 بر علیه کفر است. (بیان مقصود آیه)

 دلیل تکرار «من شرّ» در آیات، تأکید بر استعاذه  و امید اجابت است. 

«ال» در «النفاثات» برای جنس و از نظر مصداق، اشخاص متعددی را شامل می شود. 

«نَفَّاثَات‌» بیرون‌ریختن مقدار کمی از آب دهان در هنگام دمیدن می باشد. البته این واژه در معنای دمیدن معنوی که به معنی الهام و تلقین است، به‌ کار می‌رود. از رسول‌خدا …نقل شده است که درباره‌ی وحی فرمودند: «اَلَا وَ اِنَّ الرُّوحَ الْاَمِین نَفَثَ فِی رُوْعِی[1]؛ آگاه باشید که روح الأمین یعنی جبرئیل در قلب من دمید» که مراد دمیدن معنوی است.  «عُقَد» گره‌ها. این کلمه از «عَقْد» به معنی بستن و گره‎زدن گرفته شده است.

در مصداق «نفاثات فی العقد» به معنی دمندگان در گره‎ها، میان مفسران گفتگو شده است و برخی [2] توهم کرده‌اند که مراد آیه، پناه‌بردن پیامبر… به پروردگار از شر زنان ساحر  یهودی است که در آن روزگار زیاد بوده‌اند. این برداشت در صورتی است که اثبات شود ساحران یهودی تنها از جنس زنان بوده اند؛ در غیر این صورت در جمعیت مرکب از زنان و مردان از ضمائر مذکر استفاده می شود. با عنایت به این مطلب ، تلاش برخی برای آنکه این تعبیر را با افسانه جاهلی سحر شدن پیامبر 6 از سوی لبید بن اعصم ساحر هماهنگ کنند، هم دستی زنان ساحر را با لبید ادعا کرده اند ، همچنین اظهار داشته اند: زنان ساحر در عمل سحر مردان ساحر را همراهی می کردند ، ادعایی نادرست است. این برداشت ها در صورتی است که موضوع تأثیر پذیر را شخص پیامبر اکرم6 قلمداد کنیم، حال آنکه چنین ظهوری درآیه نیست. بر فرض صحت وجود چنین احتمالی،

20. سورۀ فلق

شناسة سوره

این سوره به مناسبت کلمات آیة اول "فلق" و "قل أعوذ برب الفلق" نامیده شده است. مکی یا مدنی بودن سوره اختلافات زیادی میان صاحب نظران قرآنی پدید آورده است. با عنایت به محتویات سوره و هماهنگی آن با سیاقی که در بحث «ارتباط سوره» خواهد آمد، مکی بودن سوره قوی‌تر است.

براساس جداول، در هفت روایت ازروایات دهگانۀ مسند و تمام جداول ترکیبی، این سوره در رتبۀ بیستم مکی پس از سورۀ فیل و پیش از سورۀ ناس قرارگرفته است؛ اما در جدول‌های تاریخ یعقوبی و المقدمتان به نقل از ابوصالح از ابن‌عباس، از این سوره و ترتیب آن نامی برده نشده است. در جدول موجود در فهرست ابن‌ندیم، این سوره پس از سورة اخلاص و قبل از سورۀ ناس قرار دارد.

جابه­جایی یاد شده در ترتیب مباحث تفاوت زیادی به وجود نمی­آورد؛ زیرا پیامبر9 می‌توانست پس از ابراز برائت از معبود و آیین کافران، به معرفی پروردگار متعال و زدودن پیرایه­ها از او پرداخته باشد، و مناسب بود که پس از برائت ابتدا از نگرانی­هایی که این موضع برای وی پدید می‌آورد، با سه سورۀ فیل، فلق و ناس خارج شود و سپس به رفع پیرایه­ها از پروردگار پرداخته باشد. البته به دلیل تناسب و پیوستگی مطالب سورۀ نجم با سورۀ اخلاص، نزول سورة اخلاص پس از سورۀ ناس مناسب­تر است.

سورۀ فلق با پنج آیه در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی ام قرآن، ردیف صد و سیزدهم بعد از سورة اخلاص و قبل از سورۀ ناس قرار دارد.

مقصود سوره

آموزش نحوۀ تعویذ و پناه‌بردن به پروردگار به منظور رفع خطرهای اجتماعیِ متوجه پیامبر9.

محتوای سوره

سوره، شامل فرمان‌هایی به پیامبر9، در کیفیت پناه بردن به پروردگار سپیده، از چند گروه است که به ترتیب عبارتند از: مخلوقات، تاریکی فراگیر، دمندگان در گره‌ها وحسودورزی حسودان.

ارتباط سوره

طلوع اندیشۀ توحیدی در میان جمعی که شرک، خوی و مرام آنان بود و اعلام برائت رسمی از معبودان، دین و آیینشان و جداکردن صریح و رسمی خود از صف مشرکان تهدید اجتماعی گسترده‌ای را متوجه پیامبر اکرم9 می‌کرد: انتظار شرُوری که

مفسرین و علمای علوم قرآن برای این سوره فقط نام "الفجر" را ذکر کرده‌اند. دلیل این نام اولین آیة سوره است. سورة فجر به اتفاق دانشمندان علوم قرآن، مکی است. این سوره در تمام جدول‌های ترکیبی و روایات مسند دهگانه و قریب به اتفاق روایات غیر مسند، در ردیف دهم، قبل از سورة ضحی و پس از سورة لیل قرار دارد، به جز روایت ابن ندیم که سورة فجر را پس از سورة عصر و قبل از ضحی قرار داده است.

 طبق روایات متعدد ترتیب نزول، ، خدای  متعال در سورة لیل شقاوت‌پیشگان را به گرفتاری در آتش هشدار داد و خویشتن‌داران را، نجات یافتگان دانست. در آن­جا فرمود که افرادی که تکذیب نیکی ها می کنند و از آن روگردانند، در شیبی قرار می گیرند که به سرعت به سمت سختی ها می رود. در سوره فجر از اقوامی چون عاد، ثمود، فرعونیان یاد می کند که در تکذیب نیکی ها، سرکشی و روگردانی کارشان به سختی عذاب و تنبیه در دنیا ختم شد. نیز در سوره لیل، اهل بخل را کسانی شمرد که اهل آتش اند و متقیان را اهل بخشش و انفاق شمرد که گروهی در صدد جلب رضایت پر.وردگارند، در سورة فجر از تحققِ بخشی از سختی هایی که متوجه اهل بخل است، پرده بر می دارد وسخت شدن معیشت آنها را محصول رفتار نادرست مالی آنها می شمرد؛ کسانی که نه تنها خود بخیل اند، حتی به زبان بر سیر کردن شکم های گرسنه ترغیب نمی کنند، ثروتشان را با چپاول ارث نزدیکان خود و حرص بر جمع مال به دست می آورده‌اند. سپس سخت‌ترین عذاب‌ها و بسته شدگی بدنهایشان را در رستاخیز یادآور می شود. هم‌چنان که نفس‌های مطمئنه را اهل بهشت و رضوان قطعی الهی می شمرد؛ رضوانی که در سورة لیل وعده آن را داده بود.: )إِلا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَی * وَلَسَوْفَ یَرْضَی(. بنا بر این سوره فجر مصداقی از تحقق نقش پروردگار بر تسهیل آسانی و تسهیل عسر به انسان ها می باشد. آسانی و سختی‎هایی که موجباتش را اعمال خود انسان ها فراهم کرده است.

بنابر نقل ابن­ندیم نظامی سازوار بین دو سوره وجود ندارد. خدای متعال در سورة عصر مردم را گرفتار زیان شمرد و راه برون‌رفت از این زیان را ایمان و عمل صالح و توصیه بر حق و شکیبایی شمرد. سپس در سورة فجر به دلداری پیامبر اکرم9 می‌پردازد و صاحبان ثروت را به عذاب آخرت تهدید می‌کند. به هر حال نظر صحیح و قابل اعتماد، آن چیزی است که در عموم روایات ذکر شده است.

سورة فجر در ترتیب مصحف در جزء سی‌ام قرآن، ردیف هشتاد و نهم پس از سورة غاشیه و پیش از سورة بلد قرار گرفته و دارای سی آیه است.

مقصود سوره

بیان نقش مقتدرانه‎ی پروردگار متعال در گرفتار کردن سرکشان صاحبان قدرت و ثروت در سختی ها؛ سختی‎هایی که بخشی در دنیا، و بخشی در آخرت متوجه انسان می‎شوند؛ چنانکه صاحبان نفوسی که به فضل پروردگار شکوفا شده و به اطمینان رسیده اند، را به

تفسیر نگاری و بیان تفسیر، امری روش مند است و بدون رعایت روش صحیح، به سر انجام مطلوب نخواهد رسید. استاد عبدالکریم بهجت پور در کتاب حاضر تلاش نموده روش و ساختار صحیح تفسیر نگاری و بیان تفسیر را ارائه نماید.

این کتاب دو دسته را مخاطب خود قرار داده است:
1. متخصصان مباحث قرآنی و تفسیر نگاری که چگونگی انتقال موثر و نظام مند داشته های تخصصی شان را به مخاطب فرا میگیرند.

2. عموم علما،مبلغان و مروجان دین، که افزون بر مهارت های بیان تفسیر، با برخی از اهم مبانی و منابع ضروری و در دسترس جهت استخراج و ارائه تفسیری نظام مند و تاثیر گذار آشنا خواهند شد.


جهت تهیه این کتاب به صورت مجازی اینجا را کلیک نمایید.  

مهارت های بیان تفسیر سوره های قرآن کریم

جهت تهیه این کتاب به صورت مجازی اینجا را کلیک نمایید.

نکته‎های روش ­شناختی

1. فرزند و یا نام بلند و شهرت، هرگاه در انسان به کمال رسیده، علامت رحمت ویژه‌ی پروردگار و نعمت موجب شکر است که باید با نماز و قربانی از آن استقبال کرد (سوره کوثر)، اما همین نعمت‎ها و ثروت‎ها و شهرت‎ها هنگامی که در اختیار انسانِ تربیت‌نایافته باشد و اصل قرار گیرد، و فرصت‎های غیردنیوی و معنوی را قالب دنیوی دهد، وبالِ جان آدمی است، و موجب عذاب می‎شود. خدای متعال در سوره‎های کوثر (مکی 15) و تکاثر (مکی 16) مخاطبان را به چنین مقایسه‎ای می‎کشاند.

2. کسی که مست فزون‎خواهی دنیا و تکاثر نعمت‎هاست، با تهدید صریح و مؤکد و خطاب مستقیم هوشیار می‎شود. بنابراین خداوند می‎فرماید: «کَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ کَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ».

3. علم یقینی یعنی دانش متقن و قطعی، انسان را به باطن زیاده‎طلبی‎ها یعنی گرفتاری در

فایده ی گام تحول


توجه به گام تحول، افزون بر آن‎که در کشف مهندسی تحول به‎کار می‎آید، مفسر را در فهم حادثه‌ها و رابطه‎اش با پیام‌های قرآن، یاری می‎کند. اگر محور اصلی سوره و پیام‌ها و گام‌های اصلی آن پیدا شود، می‌توان بسیاری از این حادثه‌ها را به آن‌ها ارجاع داد. در این صورت سازواری و انسجام قرآن، به‎خوبی نمایان می‌شود.
لازم است بدانید که اگر مخاطبان پرسیدند که آیا هم‎اکنون نیز باید دقیقاً گام‎های تحول به همان شکل ورود در جامعه‎ی عربی معاصر نزول، به جامعه‎ی اسلامی ایران وارد شود، پاسخ داده می‎شود: خیر؛ این اقدام نیاز به عملیات جری و تطبیق دارد. باید شرایط را به‎خوبی سنجید و با کشف تناسب‎ها و وضعیت جامعه‎ی کنونی در مقایسه با جامعه‎ی عربی معاصر، به طراحی مهندسی فرهنگی ویژه‎ای مثلاً برای ایران دست زد. به‎هرحال کار مفسر، گزارش نزول و گام‎های تحولی است که برای تحول معاصران نزول برداشته شد و جری و تطبیق همان‎گونه که در بحث از مفاهیم آمد، مطالعه‎ی دومی می‌خواهد که از بحث ما خارج می‎باشد.


نمونه‎هایی از گام تحول
از آن‎جا که آگاهی بر گام‌های تحول‎آفرین قرآن، اهمیت فراوانی دارد، گام‌های تحول در هشت سوره‎ی ابتدای نزول قرآن را به‎اطلاع می‌رسانیم:
گام اول: در سوره‌ی علق (نزول 1)، بر پایه‎ی خالقیت خداوند متعال، شواهد و دلایل شایستگی وی برای پروردگاری و حق انحصاری او در ربوبیت «تدبیر و یا تربیت امور بندگان» بیان می‌شود و پیامبر موظف می‌شود تا این شایستگی و حق را بر مردم بخواند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ؛ بخوان به‎نام پروردگارت که آفرید. * انسان را از عَلَق آفرید. * بخوان، و پروردگار تو کریم‎ترین [کریمان‏] است. * همان‎کس که به‎وسیله‎ی قلم آموخت. * آن‎چه را که انسان نمى‏دانست، آموخت» .
گام دوم: پس از تحقق گام اول و مشخص شدن گروهی تقواپیشه و تسلیم رب، بیان می‎گردد گروهی نیز در مقابل این حقیقت سرکشی کرده و رفتاری مجرمانه مرتکب می‌شوند. در برابر این رفتار، سوره‎ی قلم (نزول 2) به یادآوری عدالت پروردگار در برخورد با این دو دسته از مردم می‌پردازد:

 پاسخ به دو پرسش پیرامون گام تحول 


1. چرا عرب‎های شبه‎جزیره‎ی عربستان، مکه و اطراف آن، جامعه‎ی معاصر نزول بودند؟

قرآن توان و ظرفیت خود در تمدن‎‎سازی و تحول‎آفرینی را از راه نزول در منطقه‎ی اُمّیِ مکه و توسط پیامبر امّی نشان داد. در هنگامه‎ی ظهور اسلام، چهار تمدن ایران، روم، مصر، و یمن وجود داشت و این تنها شبه‎جزیره‎ی عربستان، مکه و اطراف آن بود که هیچ‎گونه تمدنی نداشت و مردمانش بدترین دین و بدترین زندگی را داشتند؛ بی‎سواد، ناخوانا و نانویس بودند و به‎تعبیر قرآن «فِی‏ ضَلَالٍ مُبِینٍ» و «قَوْماً لُدًّا» به‎شمار می‎آمدند. اگر تحول یادشده در یکی از تمدن‎های چهارگانه صورت می‎گرفت، به همان تمدن‌ها مستند می‌گشت. حتی اگر این تمدن‌ها به بالاترین رشد و ترقّی می‌رسیدند، اظهار می‎شد که این تعالی، ریشه در تمدن ما دارد، قرآن هم که آمد، کمی به این تعالی کمک کرد؛ مانند چاشنی غذا که به کیفیت آن کمک می‌کند. اما قرآن، عربِ امّیِ بی‎سوادِ ناخوانایِ بی‎صنعت و بی‎فرهنگ را مد نظر گرفت و ظرف بیست‎وسه سال، یک جامعه‎ی مدنی کامل تحویل داد و آن را سید و سرور تمدن‌ها کرد؛ به‎طوری که

در این مطلب قصد دارم شما عزیزان را با یکی از مباحث مهم در قرآن که خیلی به آن توجه نشده است، آشنا کنم و آن مقوله ی گامهای تحول در قرآن است. از آنجا که یکی از مطالب انحصاری تفسیر همگام با وحی این موضوع است و گامهای تحول قرآن فقط با نگاه تنزیلی به قرآن قابل پیگیری است، لذا توجه شما را به مطلب ذیل جلب می کنم.

این بحث را که در کتاب مهارت های بیان تفسیر در درس پنجم مطرح شده است، در چند مطلب آینده پیگیری می کنیم.


گام تحول


یکی از مباحثی که در توصیف سوره‎ها از اهمیت بالایی برخوردار است، گزارش گام تحول است. البته ارائه‎ی این بحث در مجالس تفسیری به ترتیب نزول مناسب‎تر است؛ چرا که در آن‎ها مخاطبان منتظر شنیدن بحث‎های مرتبط با مهندسی فرهنگی هستند؛ از آن‌جا که از ترکیب منظم گام‎های تحول، سلسله‎ای از گام‎های تحول‎آفرین به‎دست می‎آید، این مباحث راه‎گشای مدیران کشور در مهندسی فرهنگی کشور می‎باشد.


گام تحول، کلیدی‎ترین موضوعی است که مطالب پراکنده‎ی یک یا چند سوره را گرد هم جمع می‎آورد و یک گرانیگاه و مرکز ثقل برای نشان دادن سیر تحول مردم در قرآن می‎باشد. در این بحث، تناسب کل قرآن در نحوه‎ی فرهنگ‎سازی مفاهیم، توضیح داده می‎شود.


تأمل در آیه‎ی اول سوره‎ی ابراهیم روشن می‎کند که تغییر و تحول در فرهنگ جاهلی معاصر نزول و تبدیل آن به فرهنگ نورانی قرآنی، از راه توجه به سه مؤلفه شکل می‎گیرد. فرهنگ جاهلی که باید افول کند، فرهنگ اسلامی که باید تعالی یابد و تواناسازی مربی (به‎عنوان محور تعالی).


گام تحول، موضوع اصلی تغییر و تحول است و از کنار هم قرار دادن این گام‎ها، که کل فرایند تغییر و تحول را نشان می‎دهد، مهندسی تحول فرهنگی شکل می‎گیرد. تغییر و تحول، یک مرحله و یک گام نیست؛ بلکه سلسله گام‌هایی است که برای رسیدن به هدفِ ذکرشده، برداشته می‌شود. این موضوع را در تفسیر همگام با وحی، مورد توجه قرار داده‎ایم. به‎نظر می‎رسد در پرتو نگاه به نزول تدریجی قرآن و سیر نزول، می‎توان به مدل مهندسی فرهنگی در قرآن، دست یافت.
برای روشن شدن ابعاد و جوانب بحثِ گام تحول،

١. آماده‎سازی و تواناسازی رسول اکرم …برای انتقال کامل و بی‎کم و کاست محتوای دین، در اوائل نزول قرآن مورد عنایت حضرت احدیت بوده است. توانا سازی بدین منظور بوده که درستی انجام وظیفه آن حضرت را درخواندن مطالب بر مردم به طور کامل تضمین کند. توجه به امر توانا سازی و مهارت آموزی مربیان و دعوت کنندگان به خیر و رفع نگرانی های ناشی از ضعف های احتمالی آنها در انجام وظائف تبلیغی و تربیتی، باید مورد اهتمام باشد و این توانا سازی تا آن جا ادامه پیدا کند که توان مبلغان و دعوت کنندگان به خیر در انجام وظائفشان تضمین شود.


٢. توجه به دغدغه های درونی رسول و مبلّغ و تدبیر مناسب در رفع آن‌ها، از جمله نکات ارزشمندی است که از آیات «سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ مَا یَخْفَى‏‏» استفاده می‎شود. به طور مثال طلاب علوم دینیه که وظیفه تربیت و دعوت مردم به خیر و امر به معروف و نهی از منکر رابر عهده می گیرند، از آغاز ورود به حوزه های علمیه دچار نقص هایی هستند که باید در طول زمان تربیت در حوزه مرتفع شوند و بخشی از آموزش ها حوزه در صدد تکمیل دانایی ها و توانایی های ایشان باشد.


٣. یکی از مطالب مهم تربیتی در قران ایجاد مقدماتی است که ملکه ای اعتقادی و یا صفتی روحی و اخلاقی را در متربیان تولید کند. مبادی این باورها و تخلق ها گاه بدون توجه متربی به او منتقل می شود. به گونه ای که خود متربی درک روشنی ازتأثیرات آن مبادی ندارد. از جمله می توان بر صفت «خشیت » توجه داد که در سوره اعلی از آن یاد شده است. این ملکه نتیجه شناخت و درک ابهت پروردگار است که به تدریج در طول نزول 8 سوره بوجود آمد، هر چند


1. شناخت نقش پروردگار بر تحول در شخصیت انسان، فرع بر آشنایی انسان با پروردگار و ایمان به تأثیرات وی ـ جلّ و اعلی‌‌ ـ بر هستی و حیات بشر است؛ به همین جهت معرفی پروردگار در سوره‎های گذشته همچون علق، قلم، مزّمّل، حمد وبه خصوص آیات ابتدایی سوره اعلی نزول 8 مقدم شد وگوشه‎هایی از تأثیرات وی بر زندگی بشر بیان گشت تا انسان با این معرفت انگیزه بخشش های بدون چشم داشت از مردم و امید به توجه پروردگار متعال را بدست آورد.
2. توجه به تناسب سوره‌های اعلی و لیل، ابعادی از روش بیانی قرآن را روشن می‌کند. خداوند در سوره‌ی اعلی پیامبر را به تسهیل و آسانی، از طریق عدم فراموشی آیات، وعده داد: «وَنُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرَى» و در این سوره اهل تقوا را به آسان‌سازی و تحول شخصیتشان در میل به دین بشارت داد: «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى»، در سوره اعلی اهل خشیت یعنی کسانی که درک مناسبی از عظمت پروردگار دارند را اهل تذکر و رستگاری دانست: «سَیَذَّکَّرُ مَن یَخْشَى» و در این سوره آنان را «اتقی» نامید، کنایه از این‌که هرچه خشیت از پروردگار بالاتر باشد، خویشتنداری بالاتر می‌رود: «سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى». خداوند در سوره‌ی اعلی از تزکیه

1. اولین گام اصلاح افراد با هشداردادن و بیم‌دادن آنان نسبت به عواقب غفلت و بی‎توجهی به رفتار و باور‎هاشان آغاز می‎شود.
2. اگر هشدار‎ها از جانب پروردگار است و انذاردهنده، تنها مبلّغ پیام اوست، در ابتدا مبلّغ باید پروردگار را به مخاطب بشناساند و سپس عظمت، بزرگی و کبریایی او را بیان دارد، تا هشدار‎ها مؤثر واقع شوند.
3. چون هشداردادن به دیگران، به طور غالب، مخالف با طبیعت اولیه مخاطبان هشدار است، هشداردهنده یا واسطه‌ی هشدار باید عوامل تنفرزا و مسائل حاشیه‎ای میان خود و مخاطبان را به حداقل رساند. در غیر این صورت، همین امور به ظاهر کوچک، به توفیق نداشتن وی منجر می‎شود.
4. هنگامی سفارشِ دیگران به شکیبایی فایده‌ی لازم را دارد که سفارش‎کننده، امید به آینده را با نشان دادن نتیجه‌ی تلاش‎های شخصِ تحت فشار یا حداقل رسوایی و تنبیه جریان مخالف ایجاد کند. این نکته از ملاحظه‌ی