از دلایل مشروعیت سبک تفسیر تنزیلی ساختار سوره ها در مصحف حضرت علی ع است. با هم مروری بر این موضوع داریم.
مصحف در لغت و اصطلاح
مصحف در لغت
این بخش را از کتاب تفسیر تنزیلی استاد بهجت پور ص 57 تا 59 ذکر می نمایم:
مصحف در اصل لغت به چیزی میگویند که صحف و اوراقی را در میان آن جا داده باشند، صحف جمع صحیفه است و آن را برگی خوانند که بر روی آن چیزی نوشته شود. و مصحف محلی است که این اوراق در آن جای میگیرد.[1] معمولاً دو تکه چوب صاف و مانند آن بوده است که برگ نوشتههایی را در میان جای می دادند.
این دو تکه را لوحین یا دفتین میخواندند.[2] حتی گاهی مصحف صندوقی بوده است و صحف را در آن جای میدادند.[3]
هرچند به تدریج اطلاق مصحف بر قرآن غلبه یافت و به کار رفتن بدون قرینه واژه مصحف برقرآن دلالت میکرد اما این واژه در صدر اسلام مطلق بود و در هرگونه نوشته یا محل نوشته ویا دو جلدی که در آن مکتوباتی وجود داشت، استعمال میشد. نمونه آن مصحف فاطمه(س) است که امام صادق(ع) میفرمودند:" مصحف فاطمه مثل قرآنکم هذه ( ثلاث مرات) و الله مافیه من قرآنکم حرف واحد و لیس فیه من حلال و حرام و لکن فیه علم ما کان و ما یکون"[4] مصحف فاطمه(س) مثل قرآن شماست. (سه بار این جمله را تکرار کردند) ولی سوگند به خدا که در آن حتی یک حرف از قرآن شما وجود ندارد! و در آن از حلال و حرام چیزی نیامده است بلکه در آن دانش مربوط به آنچه بود و آنچه میشود، وجود دارد. در عبارت امام صادق (ع) اشاره به این حقیقت است که مصحف فاطمه (س) همچون قرآن از آسمان نازل شده اما محتوای آن آیات قرآن و آیات آن یا وحی تبیین و دانش فقه و حقوق وحلال وحرام نیامده بلکه اطلاعاتی از حوادث گذشته و آینده بود.
بنابراین انحصاری برای اطلاق واژه مصحف به قرآن وجود نداشت.
از طرف دیگر دانشمندان علوم قرآن در بیان ویژگیهای مصاحف صحابه از محتویاتی فراتر از نص آیات و سوره یاد کردهاند مثلاً در مصحف ابن مسعود چند ویژگی گزارش شده که شاهد ادعای ماست از جمله تبدیل کلماتی از آیات به کلمات مترادف که واضح کننده مراد خدای متعال از کلمه منصوص بود.[5] نظیر تبدیل اثیم به فاجر در آیه ان شجره الزقوم طعام الاثیم.[6] وتبدیل شدن لفظ الیاس به ادریس در آیات و ان الیاس لمن المرسلین.[7] ویا سلام علی الیاسین.[8]
مجاهد از تابعان نقش مصحف ابن مسعود را در توضیح مراد آیات چنین گفته:« کنا لا ندری ما الزخرف، حتی رأیناه فی قراءه ابن مسعود: او یکون لک بیت من ذهب"[9]-[10]
همچنین در مصحف ابن مسعود و در پارهای موارد در ضمن نص آیات ، زیادههایی بر آیات وجود داشت که ائمه فن علوم قرآن آنها را زیادههای تفسیری نامیدهاند مثلاً «کان الناس امة واحده ( فاختلفوا) فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین ....»[11]
یا « وامرأته قائمه ( وهو قاعد) فضحکت »[12] یا « ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ( ان علیا مولی المومنین) وان لم تفعل فما بلغت رسالته ....»[13]
درمورد مصحف ابی بن کعب نیز مواردی از همین قبیل گزارش کردهاند مثل حذف بسمله میان سورههای فیل و قریش، تبدیل کلمهای از آیه به مترادف اما واضحتر:« قالوا یا ویلنا من ( هبنا) من مرقدنا به جای « من بعثنا»[14] ویا اضافات تفسیری« فصیام ثلاثه ایام ( متتابعات) فی الحج"[15]
تفسیر شمردن مصاحف صحابه یکی از بهترین راهکارهای دفع شبهات قائلان به تحریف از مسلمانان و شرق شناسان باستناد و ویژگیهای این مصاحف میباشد. همچنان که تفسیر دانستن مصاحف صحابه علت اقبال عمومی به مصحف عثمانی و انتخاب آن به عنوان مصحف رسمی و علت حذف دیگر مصاحف را تا حدود زیادی روشن مینماید.
مصحف امیر المومنان (ع) نیز نوعی تفسیری مزجی ازآیات قرآن است در این مصحف مجموعه دانشهای مرتبط با آیات را که آن حضرت از پیامبر اکرم(ص) دریافت کرده بود، به ثبت رسانده بود، در این مصحف علاوه بر ترتیب نزول سورهها به دیگر ویژگیهایی نظیر بیان اسباب نزول آیات[16] و اشخاصی که آیات درمورد آنان نازل شده ، مکان وقت نزول و ناسخ و منسوخ آیات توجه داده شده است.[17]
مصحف امام علی ع و ویژگی های آن
[1] . ر.ک. دهخدا ،علی اکبر، لغت نامه، 13/ 20998، فراهیدى، خلیل بن احمد ، العین، 3/120.[2] . ر.ک. راغب اصفهانی ، محمد بن حسین ، مفردات الفاظ القرآن.[3] . ر.ک. سیوطی ، عبد الرحمن ، الاتقان فی علوم القرآن.[4] . اعلمی حائری ، محمد حسین ، دائره لمعارف الشیعه الحاقه17/ 162.[5] . ر.ک. معرفت ، محمد هادی / 317 به نقل از سیوطی در الاتقان 1/ 47.[6] . رازی، فخر، التفسیر الکبیر 1/ 213.[7] . الصافات / 123[8] . الصافات/ 130[9] . الاسراء / 93[10] . الطبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان، 15/ 163[11] . بقره/ 213 به نقل زمخشری در الکشاف 1/ 255.[12] . هود/ 71 به نقل از همان 3/ 410.[13] . مائده / 67 طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، 7/ 256.[14] . یس/ 52، طبرسی، فضل بن حسن، همان 8/ 428.[15] . بقره/ 196، زمخشری، محمود، همان، 1/ 242.[16] . ر.ک. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، 89/ 43.[17] . ر.ک. معرفت ، محمد هادی همان، 1/ 293-292.
[1] . ر.ک. بحرانی، سید هاشم، تفسیر البرهان مقدمه باب انه لم یجمع القرآن الا الائمه و عند ه التأویل. 1/ 142.[2] . ر.ک. بحرانی، سیدهاشم، همان.
این بخش را از کتاب تفسیر تنزیلی استاد بهجت پور ص 57 تا 59 ذکر می نمایم:
مصحف در اصل لغت به چیزی میگویند که صحف و اوراقی را در میان آن جا داده باشند، صحف جمع صحیفه است و آن را برگی خوانند که بر روی آن چیزی نوشته شود. و مصحف محلی است که این اوراق در آن جای میگیرد.[1] معمولاً دو تکه چوب صاف و مانند آن بوده است که برگ نوشتههایی را در میان جای می دادند.
این دو تکه را لوحین یا دفتین میخواندند.[2] حتی گاهی مصحف صندوقی بوده است و صحف را در آن جای میدادند.[3]
هرچند به تدریج اطلاق مصحف بر قرآن غلبه یافت و به کار رفتن بدون قرینه واژه مصحف برقرآن دلالت میکرد اما این واژه در صدر اسلام مطلق بود و در هرگونه نوشته یا محل نوشته ویا دو جلدی که در آن مکتوباتی وجود داشت، استعمال میشد. نمونه آن مصحف فاطمه(س) است که امام صادق(ع) میفرمودند:" مصحف فاطمه مثل قرآنکم هذه ( ثلاث مرات) و الله مافیه من قرآنکم حرف واحد و لیس فیه من حلال و حرام و لکن فیه علم ما کان و ما یکون"[4] مصحف فاطمه(س) مثل قرآن شماست. (سه بار این جمله را تکرار کردند) ولی سوگند به خدا که در آن حتی یک حرف از قرآن شما وجود ندارد! و در آن از حلال و حرام چیزی نیامده است بلکه در آن دانش مربوط به آنچه بود و آنچه میشود، وجود دارد. در عبارت امام صادق (ع) اشاره به این حقیقت است که مصحف فاطمه (س) همچون قرآن از آسمان نازل شده اما محتوای آن آیات قرآن و آیات آن یا وحی تبیین و دانش فقه و حقوق وحلال وحرام نیامده بلکه اطلاعاتی از حوادث گذشته و آینده بود.
بنابراین انحصاری برای اطلاق واژه مصحف به قرآن وجود نداشت.
از طرف دیگر دانشمندان علوم قرآن در بیان ویژگیهای مصاحف صحابه از محتویاتی فراتر از نص آیات و سوره یاد کردهاند مثلاً در مصحف ابن مسعود چند ویژگی گزارش شده که شاهد ادعای ماست از جمله تبدیل کلماتی از آیات به کلمات مترادف که واضح کننده مراد خدای متعال از کلمه منصوص بود.[5] نظیر تبدیل اثیم به فاجر در آیه ان شجره الزقوم طعام الاثیم.[6] وتبدیل شدن لفظ الیاس به ادریس در آیات و ان الیاس لمن المرسلین.[7] ویا سلام علی الیاسین.[8]
مجاهد از تابعان نقش مصحف ابن مسعود را در توضیح مراد آیات چنین گفته:« کنا لا ندری ما الزخرف، حتی رأیناه فی قراءه ابن مسعود: او یکون لک بیت من ذهب"[9]-[10]
همچنین در مصحف ابن مسعود و در پارهای موارد در ضمن نص آیات ، زیادههایی بر آیات وجود داشت که ائمه فن علوم قرآن آنها را زیادههای تفسیری نامیدهاند مثلاً «کان الناس امة واحده ( فاختلفوا) فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین ....»[11]
یا « وامرأته قائمه ( وهو قاعد) فضحکت »[12] یا « ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ( ان علیا مولی المومنین) وان لم تفعل فما بلغت رسالته ....»[13]
درمورد مصحف ابی بن کعب نیز مواردی از همین قبیل گزارش کردهاند مثل حذف بسمله میان سورههای فیل و قریش، تبدیل کلمهای از آیه به مترادف اما واضحتر:« قالوا یا ویلنا من ( هبنا) من مرقدنا به جای « من بعثنا»[14] ویا اضافات تفسیری« فصیام ثلاثه ایام ( متتابعات) فی الحج"[15]
تفسیر شمردن مصاحف صحابه یکی از بهترین راهکارهای دفع شبهات قائلان به تحریف از مسلمانان و شرق شناسان باستناد و ویژگیهای این مصاحف میباشد. همچنان که تفسیر دانستن مصاحف صحابه علت اقبال عمومی به مصحف عثمانی و انتخاب آن به عنوان مصحف رسمی و علت حذف دیگر مصاحف را تا حدود زیادی روشن مینماید.
مصحف امیر المومنان (ع) نیز نوعی تفسیری مزجی ازآیات قرآن است در این مصحف مجموعه دانشهای مرتبط با آیات را که آن حضرت از پیامبر اکرم(ص) دریافت کرده بود، به ثبت رسانده بود، در این مصحف علاوه بر ترتیب نزول سورهها به دیگر ویژگیهایی نظیر بیان اسباب نزول آیات[16] و اشخاصی که آیات درمورد آنان نازل شده ، مکان وقت نزول و ناسخ و منسوخ آیات توجه داده شده است.[17]
مصحف امام علی ع و ویژگی های آن
این بخش از کتاب تفسیر تنزیلی استاد بهجت پور ص 58 تا 60 ذکر می شود.
حضرت امیر مؤمنان(ع) از ویژگی های مصحف خود چنین یاد میکنند:« ما نزلت آیة علی رسول الله (ص)، الا اقرأنیها و املأها علیّ، فاکتبها بخطی و علّمنی تأویلها و تفسیرها و ناسخها و منسوخها و محکمها و متشابهها. و دعاالله لی ان یعلمنی فهمها وحفظها. فما نسیت آیه من کتاب الله و لا علماً املاه علی فکتبته، منذ دعالی مادعا.[1] آیهای بر رسول الله(ص) نازل نشد مگر آنکه بر من خواند و آن را به من املاء نمود. و من با خط خود نوشتم. وی همچنین تاویل، تفسیر، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آیات را به من آموزش داد. و از خدا خواست که (توفیق) فهم و حفظ آنها را بیابم. و از هنگامی که آن حضرت این دعا را در حق من کرد هیچ آیهای از کتاب خدا و هیچ علمی را که بر من املاء فرموده و نوشتهام، فراموش نکردهام.
در ذیل همین روایت توضیح میدهد که پیامبر اکر(ص) مرا مأمور کرد تا مطالب تبیینی و تفسیری وی را بنویسم – این در حالی بود که با دعای حضرت همه مطالب را در حافظه داشتم- اما حضرت تأکید فرمودند: «لست اتخوف علیک نسیاناً ولا جهلاً وقد اخبرنی ربی انه قد استجاب لی فیک وفی شرکائک الذین یکونون من بعدک: فقلت یا رسول الله ومن شرکائی من بعدی؟ فقال: الذین قرنهم الله بنفسه وبی .. الحدیث»[2] یعنی حضرت فرمود از فراموشی یا جهل تو نمیترسم پروردگارم به من خبر داده است که دعایم در حق تو و شریکان تو که پس از تو هستند، اجابت شده است. عرض کردم: یا رسول الله(ص) شریکان پس از من چه کسانیاند؟ فرمود: آنان که خدای متعال آنان را با خود و من جمع کرده است ...)
بنابراین این مصحف با ویژگیهای خاص خود معیار استفاده آن حضرت و تمام
اوصیا بوده است و به عبارت بهتر مشروعیت فهم قرآن به ترتیب نزول در سیره
مستمره تمام اوصیاء رسول الله (ص) ریشه دارد.حضرت امیر مؤمنان(ع) از ویژگی های مصحف خود چنین یاد میکنند:« ما نزلت آیة علی رسول الله (ص)، الا اقرأنیها و املأها علیّ، فاکتبها بخطی و علّمنی تأویلها و تفسیرها و ناسخها و منسوخها و محکمها و متشابهها. و دعاالله لی ان یعلمنی فهمها وحفظها. فما نسیت آیه من کتاب الله و لا علماً املاه علی فکتبته، منذ دعالی مادعا.[1] آیهای بر رسول الله(ص) نازل نشد مگر آنکه بر من خواند و آن را به من املاء نمود. و من با خط خود نوشتم. وی همچنین تاویل، تفسیر، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آیات را به من آموزش داد. و از خدا خواست که (توفیق) فهم و حفظ آنها را بیابم. و از هنگامی که آن حضرت این دعا را در حق من کرد هیچ آیهای از کتاب خدا و هیچ علمی را که بر من املاء فرموده و نوشتهام، فراموش نکردهام.
در ذیل همین روایت توضیح میدهد که پیامبر اکر(ص) مرا مأمور کرد تا مطالب تبیینی و تفسیری وی را بنویسم – این در حالی بود که با دعای حضرت همه مطالب را در حافظه داشتم- اما حضرت تأکید فرمودند: «لست اتخوف علیک نسیاناً ولا جهلاً وقد اخبرنی ربی انه قد استجاب لی فیک وفی شرکائک الذین یکونون من بعدک: فقلت یا رسول الله ومن شرکائی من بعدی؟ فقال: الذین قرنهم الله بنفسه وبی .. الحدیث»[2] یعنی حضرت فرمود از فراموشی یا جهل تو نمیترسم پروردگارم به من خبر داده است که دعایم در حق تو و شریکان تو که پس از تو هستند، اجابت شده است. عرض کردم: یا رسول الله(ص) شریکان پس از من چه کسانیاند؟ فرمود: آنان که خدای متعال آنان را با خود و من جمع کرده است ...)
[1] . ر.ک. دهخدا ،علی اکبر، لغت نامه، 13/ 20998، فراهیدى، خلیل بن احمد ، العین، 3/120.[2] . ر.ک. راغب اصفهانی ، محمد بن حسین ، مفردات الفاظ القرآن.[3] . ر.ک. سیوطی ، عبد الرحمن ، الاتقان فی علوم القرآن.[4] . اعلمی حائری ، محمد حسین ، دائره لمعارف الشیعه الحاقه17/ 162.[5] . ر.ک. معرفت ، محمد هادی / 317 به نقل از سیوطی در الاتقان 1/ 47.[6] . رازی، فخر، التفسیر الکبیر 1/ 213.[7] . الصافات / 123[8] . الصافات/ 130[9] . الاسراء / 93[10] . الطبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان، 15/ 163[11] . بقره/ 213 به نقل زمخشری در الکشاف 1/ 255.[12] . هود/ 71 به نقل از همان 3/ 410.[13] . مائده / 67 طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، 7/ 256.[14] . یس/ 52، طبرسی، فضل بن حسن، همان 8/ 428.[15] . بقره/ 196، زمخشری، محمود، همان، 1/ 242.[16] . ر.ک. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، 89/ 43.[17] . ر.ک. معرفت ، محمد هادی همان، 1/ 293-292.
[1] . ر.ک. بحرانی، سید هاشم، تفسیر البرهان مقدمه باب انه لم یجمع القرآن الا الائمه و عند ه التأویل. 1/ 142.[2] . ر.ک. بحرانی، سیدهاشم، همان.
طاعات قبول
نقد مبسوطی بر کتاب تفسیر تنزیلی که حاصل زحمات شما دوستان عزیز است به نظر امد که بخشی از ان نگاشته شد و ان شا الله در فرصتی جهت بررسی به محضر شما عزیزان ارسال خواهد شد
ولی ان بخشی که در اینجا اورده شد سوالی را به ذهن تداعی میکند و ان اینکه اگر مدعی اثبات مشروعیت این شیوه از تفسیر است ادله ای که در این بخش امده چگونه ان را اثبات میکند
روایتی که از حضرت امیر نقل شد هیچ ظهور بلکه هیچ دلالتی بر این مدعی نداشت و جای تعجب است که صرفا بعد از ذکر ان نویسنده محترم بدون هیچ تقریری که مثبت مدعی باشد کان مصاده به مطلوب نموده و مینویسند:بنابراین این مصحف با ویژگیهای خاص خود معیار استفاده آن حضرت و تمام اوصیا بوده است و به عبارت بهتر مشروعیت فهم قرآن به ترتیب نزول در سیره مستمره تمام اوصیاء رسول الله (ص) ریشه دارد.
با توجه به شناختی که بنده از مجموعه دوستان تفسیر تنزیلی دارم مطمئنم این مباحثات موجب دلخوری نخواهد شد و یک بحث علمی تلقی خواهد شد
ان شا الله به تناسب مطالبی که از ان کتاب نقل خواهید نمود توفیقی باشد نکات و سوال هایی که در ذهن هست را مطرح کنم و مایه امتنان است که اگر بزرگواری نموده پاسخی ارائه نمایید
وفقکم الله