گفتگوی اختصاصی بلاگ تفسیر تنزیلی با استاد بهجت پور
گفتگو با استاد بهجت پور پیرامون نظریه ایشان در مهندسی فرهنگی قرآن و کشور و نقش نگاه تنزیلی به قرآن در کشف مهندسی
متن ذیل حاصل گفتگو با استاد بهجت پور است که به صورت متن قابل استفاده برای عزیزان تنظیم کردم و سوالات و گفتگوهای اضافی را حذف کردم.
لطفا به دقت مطالعه بفرمایید. تنظیم این متن خیلی وقت برده است و لطف نمایید در صورت استفاده در جایی به جهت ترویج این نگاه، آدرس بلاگ را مرقوم فرمایید. با تشکر
استاد بهجت پور از مهندسی فرهنگی به عنوان یک صعنت یاد می کنند. صنعتی که با شما قصد سخن از آن را دارم، مرتبط با ترتیب نزول قرآن و کشف روشهای تحول فرد و جامعه از قرآن است، لذا مطالبی را که به نظر میرسد در تشریح مراد از مهندسی مفاهیم دینی مناسب باشد از میان آن گفتگو، بهعرض میرسانم:
در تنظیم متن سعی شد از کتب استاد و نظراتشان در سخنرانی ها و جلسات خصوصی با حلقه تفسیر هم استفاده شود.
مسأله امروز کشور ما آن است که چگونه خط انتقال عناصر فرهنگی شامل مفاهیم، معارف، ارزشها و رفتار دینی را سامان دهیم که حداکثر همراهی و استقبال گروههای هدف را با خود داشته باشد، رقبای خود را با کمترین هزینه از میدان خارج کند، ومنتج به نتایج ماندگار باشد؟
به عبارت روشنتر، چگونه برای خارج کردن جامعه از ناهنجارهایی که عقلپسند نیست و اسلام آنها را نمیپذیرد، برنامهریزی کنیم و علیرغم واقعیتهای موجود جامعه، و تنوع مردم نسبت به کنارزدن ناهنجاریها اقدام کنیم، و هنجارهای مخالف آنها را جایگزین نمائیم؟ به عرض میرساند در جای خود ثابت نمودهایم که بدین منظور چارهای جز نگاه تنزیلی (ترتیب نزولی) به قرآن نداریم. (تفسیر همگام با وحی، مقدمه ج1)
1/1- هدف از پژوهشهای تنزیلی
هدف اساسی، شناخت روش مناسب و پایدارِ اسلامی، برای تثبیت هنجارها در جان فرد و جامعه و فرهنگ سازی در این حوزه و مقدار سهم این مقوله در منظومه مفاهیم و عناصر فرهنگی دیگر است. هدف از پژوهش آن نیست تا طرحی بر طرحهای دیگر افزون شود، بلکه هدف آن است تا منشوری قرآنی ـ روایی و کارشناسانه عرضه کنیم که مسئولان و مدیران کشور، بتوانند موافق آن، طرحهای خود را در باب مسائل فرهنگی سنجه کنند و آسیبهای آنها را شناسایی، و ضعف و نقص آنها را مرتفع نمایند.
2/ 1-چارچوب نظری و روش علمی پژوهش
اصالت و ارزش قرآن در میان سائر منابع اسلامی ایجاب میکند تا در استخراج روش مناسب تحول و تغییر مردم ابتدا مورد توجه قرار گیرد، و دیگر منابع اسلامی به تبع او و پس از آن باشند. حدیث متواتر ثقلین و احادیث ضرورت عرضه روایات معصومان: به قرآن و اینکه روایت نباید مخالف با قرآن باشد، نشان از اصالت و تقدم قرآن، در طراحی مهندسی استخراج شده از دین دارد و منابع دیگر از جمله احادیث مروی از پیامبر6 و معصومان:، تابعی از آن میباشند.
از اینجا به بعد را با استفاده از مقاله استاد با عنوان روش کشف الگوی مهندسی فرهنگی کشور در راهبرد فرهنگ سال هفتم پاییز 1393 شماره 27 تقدیم می کنم.
لینک مقاله:
مرحله اول استخراج مهندسی: سامان دادن به محتویات قرآن
پیش از بیان کیفیت استخراج مهندسی از قرآن، تذکر سه مقدمه ضروری است:
1.1. اهتمام قرآن به مهندسی
دقت در آیهی 29 سورهی فتح میرساند که قرآن، رشد و شکوفایی جامعه ایمانیِ پیرو پیامبر اکرم6 را، فرایندی چهار مرحلهای دانسته است: « ومثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطئه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه» زراعتی که پس از یک دوره زیرزمینی، ابتدا دو برگ سبز از زمین خارج میکند، سپس قد کشیده، تقویت میشود. پس از آن غلظت و استواری مییابد تا در نهایت به استقلال میرسد. مطالعه در مفاد سورهها به ترتیب نزول روشن میکند که مرحله اول این رشد تا سوره حجر (مکی 54) شکل گرفت. [در پیوست دوم اشاره کوتاهی به این مرحله خواهم نمود.] از آن سوره تا سوره مطففین (مکی 86) شاهد عَلَم شدن و نمایان شدن اقلیت مؤمن مکه، در برابر مکیان مشرک شدیم. از سوره بقره که اولین سوره مدنی و هشتاد و هفتمین سوره در ترتیب نزول است، مواجه با جریان غلظت و استواری پیروان حضرت هستیم. این حرکت تا سوره مائده ادامه دارد. از این سوره که یکصد و سیزدهمین سوره است، شاهد استقلال جامعه پیرو پیامبر6 هستیم. در این سوره و سوره توبه (ترتیب نزول 114) به طور عمده، مواجه با توصیهها و هشدارهایی برای دوره قطع وحی و پس از پیامبر6 میشویم.
قرآن با تکنیک و فنون ویژه خود، انسان معاصر نزول را که به آن ایمان آورد، از وضع نامطلوب به وضع مطلوب رساند. هدایت، گذردادن از وضع نامطلوب و رساندن به نقطهی مطلوب است. آن نقطهی مطلوب، رسیدن به سعادت، یعنی لذتهای دائمی و خالص است.
آنچه در 114 سوره تعقیب شد و مطالبی که در 23 سال رسالت، تنزیل یافت، مدیریت مؤمنان در این فرایند چهار مرحلهای بود. با مطالعه سورهها در ترتیب نزول و دقت در مفاد آیات، مخاطبان آیات و سیر تحول چهار مرحلهای بالا و تفکیک مطالب مربوط به مدیرتحول ( پیامبر)، از موافقان و مخالفان، و تشخیص سهم و بهره هر کدام، دستیابی به روش تحول آفرین قرآن ممکن میشود.
2/1. رابطه نزول تدریجی و ترتیب نزول سورههای قرآن با مهندسی مفاهیم دینی
در سیر نزول تدریجی سورهها، خدای متعال مفاهیمی نو را وارد زندگی مردم معاصر نزول کردند. سپس به واکنشهای مردم توجه فرمودند و به هرگروه از موافق و مخالف پاسخ در خور دادند. موافقان را با توصیفها و توصیههای جدید وارد مرحله جدیدی از تغییر کردند و به چالشهای مخالفان توجه کردند. شبهات آنها راپاسخ گفتند، پیامبر را در برابر نسبتها و تهمتها و رفتار ستمگرانه آنها توجیه میکردند. او و مؤمنان را برای رفتار مناسب در این فرایند، توجیه میفرمود و برای شکستن مقاومت کفار و یا اتمام حجت با آنها، آیات و سورههایی را میفرستادند.
خدای متعال عنایت فراوانی به تبعیت پیامبر6 از روش ویژه تحول جامعه داشتند؛ آن حضرت مأمور خارج کردن مردمش از تاریکیهای بینشی، ارزشی و رفتاری به نور و راه مستقیم بود؛ اما در روش ملزم به بهره گرفتن از قرآن بود. قرآن، به تدریج و متناسب با مراحل تغییر و تحول مردم بر وی، فرو میآمد و حضرت به دنبال و نه پیش از آنها برای تغییر مردم اقدام میکرد. موافق آیات 16- 19 سوره قیامت، خدای متعال، آن حضرت را به پیروی دقیق از مقدار آیات نازل شده در هر واحد نزول، مأمور کرده بود. « لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * اِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ».
توضیح دهم که بیان در این آیه، اشاره به توضیحات وحیانی بود که بعد از نزول آیات، برای تبیین و تشریح بیشتر آیات در اختیار پیامبر از راه وحی دیگری که میتوان آن را سنت نامید، قرار میگرفت. (ر.ک: سوره نحل، آیه 44)
لذا برای شناخت روش تغییر و تحول جامعه، و کیفیت نهادینه کردن عناصر فرهنگی به نزول تدریجی سورهها و آیات قرآن توجه میکنیم و سعی کردهایم تا از راه بررسی ترتیب نزول قرآن، به این مهم دست یابیم.
3/1. معاصران نزول ، مصداق اول تحول آفرینی قرآن
ظرفیت قرآن در مورد تربیت و تحول همهجانبهی انسان، فقط مخصوص مخاطبان نخست این کتاب و عربِ همعصر با پیامبر اکرم نیست، بلکه قرآن را باید کتاب تحول انسان تا قیامت دانست؛ زیرا اولاً رسالت پیامبر اسلام جهانى است ثانیاً حضرت محمّد خاتم پیامبران است و ثالثاً میان محتویات اسلام با فطرت و آفرینش ویژهی انسان توافق وجود دارد.اینها همه گواه جاودانگى و عمومیت پیامهاى قرآن است.
با توجه به مقدمات بالا به کیفیت استخراج مهندسی در مرحله اول با مراجعه به آیات قرآن میپردازیم:
نقش تفسیر موضوعی ترتیب نزولی (تنزیلی) در استخراج مهندسی فرهنگی و لوازم آن
مطالعه ترتیب نزول در جریان فرهنگسازی باید در دو مرحله انجام شود: مطالعه بر اساس ترتیب نزول سورهها و مطالعه بر اساس ترتیب نزول موضوعات. در مطالعه اول، تمام قرآن به مثابه یک کل جامع در جریان فرهنگسازی بررسی میشود و با مطالعه مراحل تدریجی نزول قرآن، کیفیتهای مهندسی قرآن استخراج میشود، اما مطالعه دوم، اختصاص به عناصر فرهنگی دارد. در این مطالعه، بررسی میشود که این عنصر فرهنگی چه موقعی آمد و پیش از آن چه عناصری مطرح شد و آن عناصر چه نسبتی با این عنصر داشتهاند. این عنصر چگونه عنصر ضد فرهنگی خود را کنار زد؟، چگونه ابهامات یا مقاومتهایی را که در برابرش شد، شکست؟ چگونه فرهنگ شد و با چه ابزاری تثبیت شد و پایش و رصد از آن به عمل آمد؟
الزامات تفسیر موضوعی تنزیلی
تذکر دهیم که سبک تفسیر موضوعی ترتیب نزولی الزاماتی دارد که در شیوه عمومی تفسیر موضوعی وجود ندارد. موافق این سبک، مفسر باید به فضای نزول آیه مربوط توجه کند. فضای نزول، مفسر را در بازشناسی فرایند فرهنگ شدن موضوع پژوهش در قرآن مساعدت میکند؛ لذا در هنگام بررسی مفاد آیه، به نقش سیاقی که آیه در آن وجود دارد، توجه میشود. همچنین به غرض کلی سورهای که آیه در آن وجود دارد نیز، التفات میشود؛ زیرا سیاقی که آیه در آن قرار دارد و غرضی که از نزول سوره برای مخاطبان سوره وجود داشته است، دو عامل پیوندآیه با فضای نزول هستند.
چون هدف از تفسیر در این سبک، کشف فرایند فرهنگ شدن یک عنصر فرهنگی در جان و جامعه مسلمانان است، مرتبه نزولی سوره، والحاقی بودن آیهی مربوط به سوره یا عدم آن، مورد توجه دقیق قرار میگیرد. این نکته دستاوردهای مهمی در فهم روش الهی فرهنگسازی دارد. از این راه، میتوان دریافت که عنصر فرهنگی مورد پژوهش پس از چه مفاهیم و عناصری در هندسه زندگی دینی مردم وارد شد و شخصیت ایمانیِ پیشینی، بر موضوع مورد پژوهش چه میزان بوده است؟ میتوان به شبکههای طولی و عرضی مفاهیمی که قرآن در کنار عنصر فرهنگی مربوطه مورد توجه قرار داده، دست یافت و معناداری این شبکه از عناصر را در ظرفیت و تحمل جامعه هدف بررسی کرد. به مَثَل اگر موضوع قرآن و ایمان به آن در سوره تکویر ـ سوره هفتم قرآن در ترتیب نزول ـ مطرح میشود و مفاهیمی کلیدی مثل ربوبیت و عبودیت پروردگار، باور به رسالت پیامبر (ص)، دغدغه مندی مردم از آینده و خواست آنها برای هدایت به راه مستقیم مقدم بر آن شده است، میتوان نتیجه گرفت که ضرورت کشاندن مخاطب به سمت قرآن و بهرهگیری از آن، تنها در صورتی ممکن میشود که مفاهیم پیشین در وی درونی شده باشد و او خود شخصیتی پذیرای ربوبیت خدا، پذیرای رسالت پیامبر، هراسان از آینده نامطلوب، مایل به اطاعت از خدا و یاریخواه از او برای راهنمایی به راه درست باشد. آنگاه هست که دعوت و ترغیب وی به سوی قرآن، نتیجه میدهد. همچنین همعرضی بیان برخی عناصر مثل نماز با زکات و ترک زنا با ترک قتل، میتواند برای پژوهشگر، باب مطالعه فهم ظرفیت تحمل ایمانی فرد و جامعه را هموار کند.
نکته دیگر آنکه در تفسیر موضوعی ترتیب نزولی (تنزیلی) به جدیت به مخاطب آیات در بیان عنصر مورد بحث توجه میشود. توضیح آنکه مخاطبان آیات قرآن سه گروهند. پیامبر اکرم6 که مسئولیت تلاوت و تبیین و تشریح عنصر فرهنگی مورد بحث و راهبری مردم در خروج از ناهنجارها و درونی کردن هنجارها را در بین مردم دارد. مؤمنان که آیات در ترتیب نزول برای درونی شدن عنصر مذکور برای آنها نازل شده است و مخالفانی که در برابر تغییر، واکنش منفی نشان میدهند. سورههای قرآن و آیات، با هر سه گروه و یا دربارهی هر سه گروه، سخن گفته است، و برای هر کدام، راهی غالباً ویژه در مسیر فرهنگسازی پیموده است. با مخالفان بحث را در گرههای کورعقلی، علمی و معنوی که برای آنها پیش آمده، ادامه داده است، تا بلکه بازشدن گرهها، آنها را به همراهی با جریان اصلاح تشویق کند و یا حداقل با آنها اتمام حجت کند. با پیامبر6 دربارهی راهبردها و روشها سخن گفته و از چالشها و پیشآمدهای پیش رو پرده برداشته و در هنگام درگیری، به دلداری و تسلیت خاطر و راهنمایی وی، برای گذر از مشکل پدیدآمده اقدام کرده است؛ و مؤمنان را به تبع همراهی و آمادگیهایشان در مسیر نهادینه شدن آن عنصر فرهنگی، در کنار دیگر عناصری که شخصیت ایمانی آنها را میساخت و آنها را در خروج هرچه سریع تر از شقاوت و وصول به سعادت مساعدت میکرد، راهنمایی میفرمود.
چون سبک تنزیلی موضوعی، شناخت فرایندهای تحولی بر اساس خواست و رغبت مردم است، و نوع استقبال از پیامهای دینی، در سرعت و کندی راهبریهای مردم، دخالت کامل دارد، توجه به مخاطب در این سبک، کمال اهمیت را داشته، و برای محقق، این پیام را دارد که در طراحی مهندسی فرهنگی دچار در هم آمیختگی و سردرگمی در فرایند ویژه هر گروه نشود.
با عنایت به این نکته، مجموعه دستورالعملهای مرتبط با رهبران و مدیران فرهنگی، از مؤمنان و مخالفان تفکیک میشود و مفسر، در فهمی دقیق به روش درست درونی کردن عنصر مورد پژوهش دست مییابد.
نکته دیگر آنکه در تفسیر تنزیلی موضوعی به ویژگیهای عرب معاصر نزول و تفکیک آن از عناصر فطری و مشترک انسانی توجه میشود و مفسر باید با دقت و موشکافی، به جداسازی آنچه احیانا مرتبط با دلمشغولیهای عرب معاصر نزول بوده، از آن هدایتهایی که در جنبههای مشترک، انسانها را به حرکت وا میدارد، بپردازد.
مرحله دوم استخراج مهندسی: سامان دهی به محتویات سنت
سنت، منبع دومی است که در استخراج مهندسیها کمال اهمیت را دارد. مراد از سنت، گفتار، رفتار، تقریر و تأیید معصومان: است. چگونه باید روایات را تدوین کنیم و سامان دهیم که تکلیف خود را در کشف روش تربیت و فرهنگسازی بر اساس روایات اهل بیت بیابیم؟
بهترین راه آن است که روایات معتبر را بر اساس قرآن و تابع مهندسی قرآن، سامان دهیم.
گونههای استفاده از روایات در مهندسی
پس از گردآوری آیات موضوعی بر اساس ترتیب نزول، باید مجموعه روایاتی را که از معصومان رسیده و نقش تبیین و تفصیل هر یک از آیات را دارند، ذیل آیات بیاوریم تا مهندسی اسلام را ترسیم نماییم. مثلا اگر درباره توحید تحقیق میکنیم، باید روایات مُبَیّن درباره هر کدام ازانواع شرک یا توحید ربوبی یا شرک و توحید عبادی را ذیل آیات مرتبط جمعآوری نماییم.
کیفیت سامان دهی و ترتیب روایات
نکته لازم آنکه در سامان دادن روایات، باید به ترتیب زمانی آنها نیز توجه داشت و حتیالمقدور زمان صدور و شرائط صدور آنها را مراعات کرد. روایات هر یک از معصومان: را به ترتیب زمان رسالت پیامبر6 و امامت ائمه بررسی کرد و به اختلافی که ممکن است از این جهت در روایات بروز کرده باشد، توجه کرد.
مرحله سوم استخراج مهندسی: تعمیم جامعه هدف از راه انطباق مردم بر آیات
در این مرحلهی مهندسی، بایستی به جری و تطبیق جامع روی آورد؛ یعنی کل قرآن را از رابطهای که با مردم معاصر نزول داشته، منفک کرده، و بر کل جامعه جدید (به طور مثال ایران) تطبیق نماییم. بنابراین از تطبیق بر گروه یا فرد خاص فراتر رفتهایم.
در روایات، بر این مطلب تأکید شده که قرآن درباره تمام امتها تا روز قیامت جاری است، بنابراین باید خود را به قرآن عرضه کنیم و ببینیم اگر قرآن میخواست امروز با ما سخن بگوید، چه میگفت؟ اما جری و تطبیق هر دوره و هر فردی، اقتضائات خاص خود را دارد؛ بنابراین لازم است در این مرحله، دقیقا مشخص شود بر اساس داشتههای دینی با محوریت قرآن ـ که در مراحل اول و دوم گردآوری و جمعبندی میشودـ باید چگونه اقداماتی در مواجهه با مجموع جامعه ایرانی امروزی انجام دهیم؟
مثلا در باب حجاب در ایران، باید از کجا شروع کرد؟ آیا با جامعهای مواجهیم که نسبت به این آموزه بیگانه است و باید از آشنا کردن جامعه با مفهوم و حدود حجاب آغاز نمود؟ یا آنکه جامعه ایرانی در مرحله پایش فرهنگی است؛ یعنی حجاب را پذیرفتهاند، اما در اثر عواملی بهتدریج از این وظیفه دینی فاصله گرفته است و در حال برگشت و عقبگرد از پوشش اسلامی قرار دارد؛ در نتیجه بر مدیران فرهنگی فرض است تا صرفاً نسبت به مسأله پوشش اسلامی آسیبشناسی کنند و موانع پیش روی بقاء و رشد و توسعه فرهنگ حجاب را برطرف کنیم؟ به تعبیری دیگر، آیا جامعه ما مثل جامعه جاهلی است و مثلا از نظر عفت جنسی در بدترین شرائط است و ما باید آرامآرام مقدمهچینی کنیم تا به حجاب برسانیم، یا ارزش پوشش در جامعهی گذشته ما نهادینه شده است و جامعه امروزی این ارزش را آرام آرام از دست میدهد و باید با نهی از منکر جلوی این بازگشت را بگیریم و مراقب افتادن آحاد جامعه در دام گرفتاریهای جنسی باشیم؟ آیا بیماریم و باید سالم شویم، یا سالمیم و رو به بیماری هستیم و باید جلوی شیوع و خطرسازی بیماری را بگیریم؟ یا با ترکیبی از این شرائط مواجهیم و باید از هر دو راه استفاده کنیم؟
مهندسی عفاف و پوشش، به جنبههای گسترده وعام فرهنگ سازی توجه دارد و به معدل عمومی جامعه و مردم توجه میکند. باید وضعیت عمومی مردمِ یک جامعه را در نظر بگیریم و بدانیم این جامعه به عنوان جامعهی هدف، چه جامعهای است؟ مردم این جامعه، چه چیزی را پذیرفتهاند و با چه چیزی مشکل دارند؟ چه چیزی را زشت میدانند و مرتکبش نمیشوند و متوجه زشتی کدام منکر نمیشوند و دربارهاش جامعهباوری و جامعهپذیری اتفاق نیفتاده است؟
از آنجا که بدون این تطبیق، ممکن است هزینه و امکانات فرهنگی و تبلیغی یک کشور در غیر محل خود صرف شود، نمیتوان از نتائج به دست آمده از این طریق چشمپوشی نمود. به عنوان مثال ممکن است مجریان فرهنگی یک حکومت دینی، برای مقابله با مشکل بدپوششی، در حوزه تنظیم روابط جنسی هزینه کنند، در حالی که اساسا مسألهی جامعهی مخاطبش، چنین امری نیست و مثلا تذکر درباره پوشش، برای اصلاح وضعیت ناهنجار کافی باشد.
مرحله چهارم استخراج مهندسی: تعمیق انطباق
گذشت که ملاک مرحله سوم، معدل جامعه است و اگر به درستی معدلگیری کنیم، میفهمیم مجموع افراد این جامعه تاکنون چه مقداری از معارف صحیح را میدانند و کدام برنامه فرهنگی برای آنها اولویت دارد؟
البته علاوه بر برنامهریزی برای کلیت جامعه و پیشبرد آن به سوی اهداف دینی، باید برای گروههایی که از این معدل پایینترند، برنامههای فرهنگی خاصی داشته باشیم که رشد گروههای پیشرو متوقف نشود و دسته اول به حد متعادل جامعه برسند.
این نکته در سیره اهل بیت مورد توجه است. گاهی مطلبی به کسانی گفته میشد که مورد نیاز یا حتی به مصلحت همگان نبوده است، لذا خود ائمه :، مخاطب خاص را توصیه به کتمان کلامشان میفرمودند و در مواردی جوابهای متفاوتی به سؤال واحد از ایشان نقل شده است. در برخی موارد از بررسی دقیق روایت، میتوان به علت این تفاوتها پیبرد.
تفاوت کلیت جوامع در توجه به اقتضائات گروههای مختلف نیز در آن مشاهده میشود که در اینجا به یک نمونه اشاره میگردد:
1) در قرآن مراحل و مراتب مختلفی برای اهل ایمان ذکر شده که دو مسأله نسبت به هر گروه در مطالعه تنزیلی مورد دقت و بررسی قرار میگیرد: یکی احکام و اقتضائات هر گروه و دیگری پایههای فرهنگسازی قرآن برای رساندن گروههایی از آحاد جامعه به این مراتب متفاوت مثل مؤمنان، صالحان، تسلیم شوندگان کامل و محسنان.
کسانی که در صدد مهندسی فرهنگ جامعه خود بر اساس قرآن هستند نیز به این مسأله توجه کافی داشته باشند. به عنوان مثال، باید برای کودکان که هنوز فرهنگ جامعه در آنها نهادینه نشده است و در نقطه آغازند و دفاع و چالش چندانی در قبال فرهنگ قرآنی ندارند، نقطه شروع دقیقی را تعریف کرد تا بتوان ضمن حفاظت از ارزشهای فرهنگی و پیشگیری از ضد ارزشها، ایشان را به رشد و استقلال فرهنگی نسبت به نسل پیشین رساند.
قرآن با ویژگی جامعیت، هم برای مربی برنامه دارد و هم برای متربی؛ مربی باید به طور کامل و نظاممند بداند چه حوادثی بین پیامبر خدا 6 و دشمنان او گذشته، تا بتواند در موارد مشابهی که مواجه میشود، بر اساس الگوی قرآنی تصمیم و عمل درست را از خود بروز دهد. اما مسأله این است که آیا همه این مطالب را باید به همه متربیان نیز (در هر سن و با هر سنخی) گفت؟ این گروهها نیازمندی محدودتری دارند و با محتوای محدود و روش مشخصی میتوان ایشان را به پاسخ نیازمندیهایشان از قرآن رساند.
ما باید پلههای انتقال این مفاهیم را بر اساس روش قرآن ـ که روشی آسان است ـ استخراج کنیم و بگوییم برای هر مخاطبی، چه مطالبی را، تا چه اندازه و با چه روشی باید گفت؟ چه مراحلی را باید با سرعت زیادی طی کرد؟ به چه مسائلی نباید پرداخت، مگر اینکه خودش بطلبد؟ و ...
در این مرحله باید از کسانی که حوزه فعالیتشان مربوط به مخاطبان خاص وعلوم ارتباطات است، مشاوره گرفت تا در نحوه انتقال عناصر فرهنگی به مخاطبان اظهار نظر کنند.
نمونه ای ازآیات مرتبط با موضوع فرضی عفاف و پوشش که در ترتیب نزول بررسی میشود و تحلیلهایی که مورد توجه قرار میگیرد ذیلا به عنوان نمونه ذکر میشود: تذکر دهم که این پژوهش اخیرا برای شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت گرفت و در دسترس ایشان است.
. تبیین راهکار اصلی نجات از شقاوت از دو راه: تلاش برای تهذیب نفس از ناشایستهها و یادکرد مالک مدبر و اقدام به نماز برای تجدید پیمان بندگی |
(14) قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى (15) وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (16) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا (17) وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى
|
8 |
اعلی |
7- |
آیه مورد بحث هفتمین آیه بحث و در سوره هشتم از ترتیب نزول قرآن است. هدف سوره تبیین ضرورت دعوت پیامبر بر پایه قرآن است. قرآنی که آیاتش در حافظه او قرار گرفته و نسبت به عدم فراموشی آن، تضمین داده شده است.
آیات مورد بحث، پس از مجموعه ای از آیات نازل شد که مفاهیم پایهای را بیان میکرد. در مقدار فرو آمده گذشته چند گام برداشته میشود:
1- احساس نیاز به ربوبیت (مالکی که از منظر مالکیتش به تربیت میپردازد) در سوره علق مکی 1،
2- پذیرش تفاوت فرجامها بر اساس عملکردها از سوی پروردگار (قلم مکی 2)،
3- پذیرش رسالت پیامبر و مراقبت از سرکشی در برابر او در سوره مزمل (مکی 3)،
4- هشدار شدن از سوی پیامبر به نیابت از پرورگار بزرگ در سوره مدثر (مکی 4)،
5- ابراز بندگی و اطاعت و تقاضای دستگیری از پروردگار از سوی مردم هشدار شده و متقاضی شدن راهیابی به راه استوار در سوره حمد (مکی 5)،
6- روشن شدن قرآن به عنوان کتابی که راه استوار را نشان و انسان را برای استواری شخصیت یاری میکند.
توصیه مذکور در سوره اعلی (مکی 8) پس از پیموده شدن این گامها صورت گرفته است. بنابراین باور به مفاهیم گذشته، نقش پیش زمینه درفرایند تحول مردم دارد.
این سوره مربوط به مرحله اول تحول پیروان پیامبر است که تا سوره حجر مکی 54 ادامه داشته است. مخاطب آیه پیامبر اکرم است. موافق آیات سوره، ایشان مأمورشدند تا مردم را با قرآن تذکر دهند و به همین مناسبت، اصل کلی رستگاری انسان مطرح شده است.
درباره آیه توجه به چند نکته ضرورت دارد:
ا. فلاح و فوز دو واژه مترادف اما با اندک تفاوت هستند. در واژه فوز کامیابی و رسیدن به مطلوب نهفته است، اما در واژه فلاح، رستگاری و رها شدن از چنبره مشکلات. استفاده از واژه فلاح به جای فوز با مفاهیم مطرح شده در سیر نزول سورهها تناسب دارد. در این سیر خدای حکیم مردم را با دغدغه از آینده مخاطب قرار داد و مأموریت پیامبر را هشدار و انذار مردم شمرد. با این دغدغهها پیش از درخواست کامیابی، اول خواست مردم پیدا کردن راه رهایی از خطرات آینده است، لذا از واژه فلاح استفاده شد.
ب. تعبیر « من تزکی » اشاره به اراده و انتخاب انسان دارد. یعنی رستگاری محصول گزینش و خواست افراد است و دستگاه دعوت دینی اعم از خدا و پیامبرو قرآن ومفاهیم تحول ساز تنها در صورتی به نتیجه مطلوب میرسد که مخاطب خود خواهان رستگاری باشد.
ج. تزکیه نمو و رشد است. رشدی که در نتیجه ترک ناشایست صورت میگیرد. به عبارت روشن انسان با مطالعه در احوال درونی خود، نقص و ضعفهایی مشاهده میکند که موجب سقوط و عامل شقاوت و سختی او در آینده هستند. او باید برای زدودن آنها و هرس کردن این نارواهای درونی تلاش کند تا شخصیت انسانی او همچون درختی سالم رشد کند.
تشکر از مباحث زیبایتان
خیلی استفاده می بریم