ترتیب نزول سورههای قرآن
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مقاله ای که بنده در ویکی پدیا نوشته ام.
ترتیب طبیعی قرار گرفتن سورههای قرآن در ۲۳ سال نزول قرآن کریم بر اساس روایتهای موجود در منابع اسلامی
محتویات
۱ دستیابی به ترتیب نزول سورهها
۱.۱ مقدمه
۱.۲ نظریه مختار در جدول ترتیب نزول سورهها
۱.۳ گزارش جداول ترتیب نزول سورهها در اسناد اسلامی
۱.۴ جداول ترتیب نزول
۲ دستیابی به ترتیب نزول آیات
۲.۱ ثبت پارهای آیات بر خلاف ترتیب نزول
۳ منابع
دستیابی به ترتیب نزول سورهها
مقدمه
تلاشهای فراوانی برای رسیدن به جدول قابل اعتمادی از ترتیب طبیعی نزول سورهها و آیات، صورت گرفتهاست. پس از نقلهای تاریخی و روایاتی که در منابع اسلامی موجود است، برخی شرقشناسان تلاش زیادی برای به دست دادن جداول قابل قبول نمودهاند. پس از آنان گروهی از محققان مسلمان نیز در این راه تلاش کردند.
ترتیب نزول سورهها امری تاریخی و مرتبط با ۲۳ سال رسالت پیامبر اکرم
است. در اینگونه موارد مطمئنترین راه کشف ترتیب نزول، گزارشهای تاریخی است. برخی از نویسندگان مسلمان[۱] و غالب شرقشناسان،[۲] علاقهمند به کشف و استخراج جدول مزبور از طریق تحلیلها و استحسانهای مورد پسندشان بودهاند؛ در صورتی که به نظر برخی[۳] تلاش مزبور از تخمین و گمانهزنیهای تحمیلی بر قرآن تجاوز نمیکند و مخصوصاً در فهم نظام هدایتی خالصی که در پی ترتیب نزول سور، باید به دنبال شناسایی آن بود، استفاده از این روش غیرقابل قبول است؛ چرا که به اعتقاد ایشان، چینش و ترتیبی که با این گمانهها به وجود آید، به سورهها تناسبی ویژه و مرتبط با برداشت مفسر میدهد که تضمینی بر درستی آن وجود ندارد؛ در نتیجه نظامی که استخراج میشود، غیرقابل اطمینان و اتکا میگردد.[۴] میتوان گفت بهترین راه قابل اطمینان، بررسی اسناد تاریخی و رفع مشکلات پیش روی محققان تا رسیدن به جدولی قابل اعتماد است. گفتنی است که هرگونه نتایج مستخرج از ترتیب نزول، اعتبارشان را از همان ترتیبی دارند که سورهها و آیات بر آن نازل شدهاند و این در حالی است که ترتیبهای اجتهادی به میزان دوری از نقل و روایت، از اعتبار لازم و کافی برخوردار نیستند و به تبع دستاوردهای آنها نیز شاید قابل اعتماد نباشد. پس در تعیین ترتیب نزول سورهها و در کشف آیات استثنایی و جا به جا شده در هر سوره، بهترین راه بررسی نقلها و روایات اسلامی موجود در تراث دینی و تاریخی مسلمانان است.
روایات تاریخی که در بیان جدول ترتیب نزول سورهها وارد شدهاند، متعدد و دارای اختلافاند. بررسی سند این روایات و اطمینان از صدور آنها و همچنین ارزش و جایگاه منبع خبر در بالابردن اتقان کار، نقش به سزایی دارد. مثلاً اگر امام معصوم یا صحابی بزرگواری جدول مزبور را ادعا کند، جدول وی از اعتبار بیشتری برخوردار است. در این راه در صورتی که جدولهای قابل قبول متعددشد، بهترین کار بررسی موارد اختلاف پیام سورهها، بنا بر هر یک از جدولها میباشد و باید سعی شود با کاوش در پیام و محتویات سوره، نسبت به اولویت یک جدول داوری کرد. البته با توجه به روند تحقیق مییابیم که در جدولهای معتبر موارد مشترک بسیار زیاد است و همین اشتراک، محقق را به فهم ارتباط قبل و بعد سورههای مورد اختلاف نزدیک میکند و در نتیجه امکان حدس قوی و قابل توجهی را برای تشخیص ترتیب سورهای که در این سلسله قرار میگیرد، فراهم میسازد.[۵]
نظریه مختار در جدول ترتیب نزول سورهها
آرزوی هر محقق قرآنی آن است که ترتیب نزول سورهها و آیات و زمان و مکان و دیگر ویژگیهای پیرامونی نزول هر دسته از آیات و سور را از منابع معتبر و قطعی و در عباراتی نص یا ظاهر بشناسد. کلمات مفسران بزرگ همچون امیرمؤمنان علی و عبدالله بنمسعودها در هنگام بیان افتخارات خود بر اطلاع از این خصوصیات، نشان میدهد تا چه اندازه اطلاعات فوق در کشف مرادهای جدی خدای متعال از قرآن تأثیر دارند، اما متأسفانه تحولات اجتماعی و فرهنگی و عدم اهتمام به حفظ قطعی و مسلّم برخی اسناد، موجب شد تا در زمینهٔ روایات و گزارشهای مربوط به ترتیب نزول سورهها و جابجاییهای احتمالی در آیات، با مشکلسندی مواجه شویم. این در حالی است که هرگونه نسبتهای متّخذ از ترتیب نزول، اعتبارشان را از همان ترتیبی دارند که سورهها و آیات بر آن نازل شدهاند و ترتیبهای اجتهادی به میزان دوری از نقل و روایت، از اعتبار لازم برخوردار نیستند و به تبع، دستاوردهای آن قابل اعتماد نیستند؛ بنابراین در تعیین ترتیب نزول سورهها و در کشف آیات استثنایی و جابهجا شده در هر سوره، بهترین راه بررسی نقلها و روایات اسلامی موجود در تراث دینی و تاریخی مسلمانان است؛ اما با توجه به مشکلاتی که در زمینهٔ اسناد از نظر اعتبار و تعارض اقوال وجود دارد، محقق ناچار از نیاز به اجتهاد و نقد و بررسی در اسنادِ موجود است. به نظر بهجت پور در همگام با وحی بهترین و نزدیکترین راه دستیابی به جدول معتبر، انجام مراحل زیر است:
۱. تجمیع حداکثری جدولها و گزارشهای ترتیب نزول سورهها و آیات؛
۲. بررسی اعتبار منابع و اسناد این گزارشها؛
۳. تجمیع نقاط مشترک در بیان ترتیب سورهها و آیات و تعیین نقاط افتراق آنها؛
۴. به دست آوردن سیاق موجود در محتوای سورههایی که مورد اتفاق جدولها میباشند؛
۵. مقایسه و بررسی موارد اختلاف با توجه به سیاق و تعیین نظر معتبر در میان آنها؛
۶. در صورتی که اختلاف نزدیک باشد، توجه به ترتیبهای مختلف در هنگام تفسیر سوره.[۶]
البته پیشنهاد میشود که محققین در این عرصه در زمینه کشف سیاق نیز توجه نموده و با اطلاع از اهداف سورهها، عامل انسجام مجموعه موضوعات درونی یک سوره را کشف و سپس به کشف موضوعات الحاقی به سوره باشند؛ همچنانکه هدف، ارتباط سورهها در ترتیب نزول را نیز نمایانتر میسازد. پس از آن، مرکز ثقل و نقطهٔ محوری یا موضوع محوری سوره را تشخیص داده و مباحث اصلی و فرعی یا کلی و جزئی سوره را معلوم نمایند برخی همجون نکونام از مسلمانان و اکثر مستشرقین با هدف کشف تاریخ و «کرونولوژی» آیات به سراغ ترتیب نزول آمدهاند ولی برخی دیگر[۷] معتقدند که اگرچه گاهی به صورت اتفاقی تاریخ نزول برخی سور به دست میآید؛ اما این موضوع صحیح نمیباشد چرا که ابزار و اطلاعات موجود، برای کشف تاریخ سور بسیار محدود بوده و دانشمندانی که با این قصد به ترتیب جداول پرداختهاند، ناچار از پذیرش احتمالات و سلیقهها در تنظیم شدهاند[۸]. به نظر ایشان باید با هدف به دست آوردن نظام مفاهیم و کشف مهندسی آنها به سمت ترتیب نزول سورهها رفت، تا مدل نهادینهشدن مفاهیم دانسته شود. البته این دسته محققان منکر استفاده از سیره و گزارشهای تاریخی معتبر برای شناخت مرتبهٔ نزولی سورهها و آیات نیستند. نالبته بهترین راهِ اعلام نظر قطعی در مورد جدول ترتیب نزول سورهها آن است که محققینی با به انجام رساندن یک دوره تفسیر تنزیلی، با دقتنظر در مفاد آیات و سور و با ملاحظهٔ گزارشها و اسناد مربوطه به ترتیب نزول به نظر قطعی در این زمینه برسند.[۹]
گزارش جداول ترتیب نزول سورهها در اسناد اسلامی
سندهای ترتیب نزول، در کتب علوم قرآن و تفسیر آمدهاند. در بسیاری از کتب نیز فوایدی برای کشف ترتیب نزول و یا شناخت مکی و مدنیبودن سورهها آورده شده است؛ اما معمولاً دغدغهٔ محققان، کشف ترتیب دقیق و قابل اعتماد از نزول سورهها نبوده و فقط به نقل جداولی که به آنها رسیده، اقدام میکردند. البته در برخی موارد جدولی مسند در اختیار بزرگانی از علم بودهاست که از کتابی معتبر و افرادی موثق به دست آورده بودند؛ اما ایشان به دلایلی خاص فقط به ذکر مواردی از جدول ترتیب سورهها بسنده کردهاند و جدول را به صورت کامل ارائه نکردهاند؛ آنجنان که طبرسی در ذیل سوره انسان چنین کردهاند. با بررسی و تتبّع جامع صورت گرفته توسط برخی محققین،[۱۰] سیر ذکر ترتیب نزول سور به طور مسند و غیرمسند در کتب ذیل آمده که از این میان در ۲۷ منبع، جداول با سند کامل آورده شدهاند:
قدیمیترین کتابی که جدول ترتیب نزول سور را گزارش کردهاست، کتاب تنزیل القرآن محمد بنمسلم زهری (۵۰ ـ ۱۲۳ ق) است. وی در ابتدای کتاب، ترتیبی از قرآن را ارائه کردهاست. این کتاب به صورت مسند به دست ما رسیدهاست، اما اینکه خود زهری این ترتیب را از چه کسی اخذ کردهاست، معلوم نیست؛ اما ترتیب او به جز در سورههای حمد، هُمزه و قمر هماهنگ با ترتیب ابنعباس است. سپس تاریخ یعقوبی (م ۲۸۴ ق) جدولی کامل و مسند از طریق ابیصالح از ابنعباس را گزارش نموده ست[۱۱]. نزدیک به همین زمان، دو روایت مسند از عطاء خراسانی از ابنعباس در کتاب فضائل القرآن تألیف ابنضریس در بابی مخصوص به ترتیب نزول سور برای محققین به جا گذاشته شده است.[۱۲] سپس کتاب المبانی لنظم المعانی نوشتهشده در سال ۴۲۵ ق از نویسندهای نامعلوم که بنا بر تحقیقات اخیر برخی احتمال دادهاند ابومحمد، حامد بناحمد بنجعفر بنبسطام باشد[۱۳] و این تألیف در کتاب المقدمتان اثر آرثر جفری در دسترس محققان است، سه سند از عکرمه از ابنعباس، عطا از ابنعباس و سعید بنمسیب از علی در این کتاب گزارش شدهاست. پس از آن در الفهرست ابنندیم بغدادی (م ۴۳۸ ق) ترتیبی از نزول سور موجود است که چهار سورهٔ اول از زهری از محمد بننعمان بنبشیر و بقیهٔ سور مکی از طریق مجاهد و سور مدنی از طریق ابنجریح از عطا از ابنعباس آورده شدهاست.[۱۴] بیهقی (۳۸۴ ـ ۴۵۸ ق) در کتاب دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة جدولی از ترتیب نزول سور از طریق عکرمه و حسن بصری ارائه کرده است[۱۵]. وی پس از ذکر آن جدول مینویسد: «سندی از مجاهد بن جبر از ابنعباس هم در نزد من موجود است که افتادگیهای سند اول را ندارد» و نیز میافزاید که شاهدی بر این سند در تفسیر مقاتل و غیر آن از اهل تفسیر موجود است. ابوالقاسم عبیدالله بنعبدالله بناحمد، حاکم حسکانی (زنده تا ۴۷۰ ق) در کتاب شواهد التنزیل لقواعد التفصیل اسنادی گزارش کردهاست، اما چون در صدد اثبات مدنیبودن سورهٔ انسان بودهاست، تنها این سوره را گزارش کردهاست. این گزارشهای این مؤلف از دو جنبه ارزش دارند: اولاً مؤلف کتاب از کسانی است که تخصص اصلی او در رجال و حدیثشناسی است و ثانیاً محققی منصف است. وی با آنکه حنفیمذهب بود، اما این کتاب را در دفاع از حضرت علی و اهل بیت نگاشت.[۱۶] وی روایات مربوط به جدول ترتیب نزول سور را به جهت رد ادعایی که بعضی نواصب در مکیبودن سورهٔ انسان ادعا کرده بودند، آورد تا اثبات کند اتفاق و اجماع بر مدنیبودن این سورهاست. ایشان نُه سند ذکر میکند که تقریباً همه سندهایی است که در کتب قبل آمد. مهمتر آنکه او که یک حدیثشناس غیرمتعصب و محقق است این اسناد را قبول کردهاست. سپس طبرسی (م ۵۴۸ ق) در تفسیر مجمعالبیان ذیل تفسیر سورهٔ انسان در اثبات اینکه سورهٔ انسان سورهای مدنی است، و آیات اول این سوره دربارهٔ مریضی امام حسن و حسین بن علی، نذر علی بن ابی طالب و فاطمه الزهرا و وفای به نذرشان است، روایاتی را آوردهاست. ظاهراً چهار سند از جدول کامل ترتیب نزول در نزد طبرسی موجود بودهاست، اما ایشان فقط ترتیب عمرو بنهاورن از عثمان از عطا از ابنعباس را نقل میکند که در کتاب المبانی هم آمد و اشاره میکند که سندهای دیگری هم از استادش احمد زاهد در کتاب الایضاح در دست دارد. از ابنعباس به طریق عطا، و دو سند از عکرمه و ابیالحسن و یک سند از سعیدبن مسیب از علی؛ اما ایشان این اسناد را ذکر نکرده است[۱۷]. نیز در همین زمان در تفسیر مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار منسوب به شهرستانی (م۵۴۸ ق) پنج جدول ترتیب نزول از رجال حدیث مقاتل، مقاتل از امیرالمؤمنین ـ کرّم الله وجهه ـ و نیز از ابنعباس و ابنواقد و امام صادق آورده شده است[۱۸] البته شهرستانی سند این روایات را ذکر ننموده و تنها ادعا کرده که آنها را از ثقات اخذ کردهاست. علاء الدین علی بن محمد بغدادی (۶۷۸ ـ ۷۴۱ ق) در کتاب لُبابالتأویل فی معانی التنزیل مشهور به تفسیر خازن به ارائهٔ جدولی ترکیبی و منتخب از ترتیب نزول سور پرداختهاست. گرچه این جدول بدون ذکر سند است، اما وی در تأکید بر درستی جدول ترتیب نزول خود چنین نگاشتهاست: «فهذا ترتیب ما نزل من القرآن بمکة فذلک ثلاث و ثمانون سورة علی ما استقرت علیه الروایات الثقات»[۱۹]. بدرالدین زرکشی (م ۷۹۷ ق) در البرهان فی علوم القرآن ترتیبی را ارائه میدهد که به ترتیب ارائهشده در تفسیر خازن بسیار نزدیک است و بر اعتبار آن چنین گواهی میدهد: «استقرت علیه الروایات الثقات».[۲۰] همچنین فیروزآبادی (م ۸۱۷ ق) در کتاب بصائر ذوی التمییز به ترتیب نزول نیشابوری و کتاب المبانی اشاره میکند. و جلال الدین سیوطی (م ۹۱۱ ق) بحث مبسوطی در نزول قرآن و آیات استثنایی نمود. او در نقل جداول ترتیب نزول ابتدا به نقل جدول منقول در دلائل النبوة میپردازد. وی پس از ذکر جداولی ناقص به ترتیب فضائل القرآن ابنضریس از عطا از ابنعباس میپردازد. همو در سند دیگری به نقل از جابر بنزید، جدول ترتیب سور را موافق ترتیبِ مذکور در مجمعالبیان و مشهور علما، البته با اندکی اختلاف ذکر کردهاست. پس از آن تاریخ نیز در کتب بسیاری شاهد بحثی پیرامون ترتیب نزول سور یا تأمل در آن هستیم و حتی شاهد ارائهٔ جداولی نیز هستیم؛ اما بیشتر بر ترتیب مذکور در جدول شمارهٔ یک اعتماد شده است[۲۱].[۲۲]
جداول ترتیب نزول
در ترتیب نزول سورهها روایاتی در دست است که مورد اعتماد بزرگان است که نقل گردیدند که عمدتاً از ابنعباس نقل شدهاست. مانند روایتی که احمد بن ابی یعقوب کاتب، معروف به ابن واضح یعقوبی (متوفای ۲۹۲) در تاریخ خود از محمد بن سائب کلبی از ابی صالح از ابنعباس نقل کرد و یا روایتی که محمد بن اسحاق وراق، معروف به ابن ندیم (متوفای ۳۸۵) در کتاب الفهرست خود آورده بود. و یا علامه طبرسی صاحب تفسیر از شیخ خود ابومحمد مهدی بن نزار حسینی قاینی از علامه قرن پنجم حافظ کبیر عبیدالله بن عبدالله بن احمد، معروف به حاکم حسکانی نیشابوری صاحب کتاب «شواهد التنزیل»روایت ترتیب را از ابنعباس آورده بود. و نیز از کتاب «الایضاح»استاد احمد زاهد روایتی را نقل کردهاست.[۳] و نیز امام بدرالدین زرکشی، اولین محقق مسایل قرآنی (متوفای ۷۹۴) در کتاب خود «البرهان فی علوم القرآن» که در سال ۷۷۳ آن را نگاشته، تفصیلا روایات ترتیب را آوردهاست و میگوید: «هذا نزل من القرآن و علیه استقرت الروایة من الثقات». و بالاخره جلال الدین سیوطی (متوفای ۹۱۱) در کتاب الاتقان روایات را آوردهاست، و از ابوالحسن بن حصار، در این زمینه منظومهای میآورد که در کتاب الناسخ والمنسوخ وی درج شدهاست. سیوطی روایت ترتیب را از جابر بن زید نیز میآورد که تکمیل کننده روایت ابنعباس بشمار میرود.
علامه طبرسی و دیگر بزرگان فن، متذکر میشوند که رعایت ترتیب سورهها، نظر به ابتدای هر سورهاست. اگر سورهای تا چند آیه نازل شود، و پیش از اتمام آن سوره، سوره دیگری به طور کامل نازل گردد، و حتی چند سوره دیگر در این میان به صورت کامل نازل شود، آن گاه بقیه سوره نخست نازل شود، در این حالت نیز اعتبار ترتیب، مبدا نزول هر سوره خواهد بود. البته چنین چیزی نیاز به اثبات دارد.
ترتیب سورهها طبق روایت ابنعباس و تکمیل آن مطابق روایت جابر بن زید، با تصحیح از روی نسخههای متعدد قابل اعتماد، به نقل از کتاب علوم قرآنی مرحوم آیتالله معرفت عبارت است از:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%AA%DB%8C%D8%A8_%D9%86%D8%B2%D9%88%D9%84_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
دستیابی به ترتیب نزول آیات
چگونگی تدوین و مرتبشدن مجموعه آیاتی که در نوبتهای مختلف نازل میشد و به سوره هویت میداد، از مباحث بسیار مهم در اعتبار و ارزش دستاوردهای تفسیری در این سبک میباشد. اگر آیات به طور غالب بر همان شیوهٔ نزول طبیعی در سورهها جای گرفته باشند و آیات استثنایی و الحاقی یا جابهجاییها میان تدوین آیات، محدود و قابل شمارش باشند و هدف سوره را تغییر ندهند، تفسیر به ترتیب نزول به جابهجایی سورهها محدود میشود؛ البته مفسر در هنگام تفسیر به این استثناها توجه میکند و به توضیح مراد بر اساس این جابهجاییها میپردازد. اما اگر جابهجاییها در مقام تدوین آیات و به اندازهای باشند که وحدت طبیعی نزول به هم بریزد، مفسران این سبک نیاز به جابهجایی آیات و مرتبکردن آنها بر اساس ترتیب نزولاند که باید گفت این کار بسیار دشوار است؛ زیرا با فقر شدید منابع و مستندات این جابجایی مواجه هستیم.
دانشمندان علوم قرآن و مفسران، توقیفیبودن و دخالت مستقیم پیامبر اکرم
در ترتیب آیات هر سوره را پذیرفتهاند. برخی همچون سیوطی[۲۳] و زرقانی[۲۴] بر این مطلب ادعای اجماع کردهاند. از ظاهر برخی از آیات استفاده میشود که در جمع آیات در سورهها، ارادهٔ الهی دخالت دارد و پیامبر اکرم
جز ابلاغ آیات نقشی در چینش آنها نداشتهاست: «إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ[۲۵]؛ گردآوری و خواندن آن کار ماست. پس تو نیز تابع قرائت ماباش!». جمع مذکور در آیه دارای مراتبی از جمله جمع حروف در کلمات، جمع کلمات در آیات، جمع آیات در سورهها، جمع سورهها در کتابت و تدوین میباشد.
با توجه به سیاق آیه که به جمع قبل از قرائت اشاره دارد، آیه شامل تمام مراتبِ جمعِ قبل از قرائت میباشد و تنها جمع سورهها در مقام تدوین و تألیف کتاب از این عموم استثنا میشود.
علامه طباطبایی از عبارت «وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلاً» در آیهٔ ۳۲ سورهٔ فرقان: «وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ لَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْءَانُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَالِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلاً» چنین استفاده کردهاست که این عبارت اشاره به نظم خاص قرآن در هنگام نزول آیات و سورهها دارد: «ما این تعلیمات را در عین اینکه قسمت قسمت نازل کردیم، در عین حال بین دو قسمت آن فاصلهٔ زیادی نگذاشتیم، بلکه قسمتهای گوناگون آن را پشت سر هم نازل کردیم تا روابط بین آنها از هم گسیخته نشده و آثار ابعاض آن باطل نشود و در نتیجه غرض از تعلیم آن تباه نگردد»[۲۶].
حال که توقیفیبودن ترتیب آیات در سورهها معلوم شد، در اینجا سؤال مهم دیگری پدید میآید که آیا آیات به تناسب نزول طبیعی در سورهها جای میگرفت یا تغییرات کلی در فرایند ثبت اِعمال میشد؟ از روایت رسیده از امام صادق استفاده میشود که چینش و ترتیب آیات در سورهها به همان ترتیب نزول طبیعی بود: «کان یعرف انقضاء سورة بنزول بسم الله الرحمن الرحیم ابتداء الاخری»[۲۷]. یعنی روش این بود که با نزول بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز سورهٔ بعد، بهانتها رسیدن سورهٔ قبل شناخته میشد. این روایت میرساند که چینش آیات در سورهها به همان ترتیب طبیعی نزول آیات اتفاق میافتاد و هر دسته آیه به دستهٔ قبل متصل میشد تا آنکه بسم الله الرحمن الرحیم بعد نازل میشد و معلوم میکرد که سورهٔ قبل به پایان رسیدهاست.
همچنین از ابنعباس نقل شدهاست: «کَانَ النَّبِیُّ
یَعْرِفُ فَصْلَ سُورَةٍ بِنُزُولِ «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» فَیَعْرِفُ أَنَّ السُّورَةَ قَدْ خَتَمَتْ وَ إبْتَدَأَتْ سُورَةٌ أُخْرَی[۲۸]؛ پیامبر اکرم
پایان سوره را با نزول بسم الله الرحمن الرحیم میشناخت، پس میفهمید که سوره به پایان رسیده و سوره دیگری شروع شدهاست.» پس اصل اولیه در چینش آیات در سورهها ترتیب طبیعی نزول بود و کاتبان و حافظان از صحابه و مسلمانان، آیات را بر همین سیاق نگارش و یا به حافظه میسپردند و تنها در مواردی محدود از پیامبر اکرم
روایاتی نسبت به جابهجایی آیات سورهها وارد شدهاست. افزون بر آنکه سورههایی فراوان حتی برخی سورههای بزرگ مثل انعام یکجا نازل شدهاند[۲۹] و برخی آیات قرآن نیز به هویت یکپارچه سوره در هنگام نزول تصریح میکند: «سُورَةٌ اَنزَلنَاهَا وَ فَرَضنَاهَا...»[۳۰] دربارهٔ سوره نور و آیاتی همچون: «وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إیماناً[۳۱]؛ و چون سورهای نازل شد، اشخاصی بودند که میگفتند: این سوره به ایمان کدام یک از شما افزود؟» و «وَ إِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ هَلْ یَرَاکُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُواْ[۳۲]؛ و هر گاه سورهای نازل شود، بعضی از آنها به بعض دیگر نگاه کرده و میگویند آیا (موقع آمدن) کسی شما را دید؟ (و اگر ندیدهاند برخیزید و برویم) آن گاه از ایمان آوردن منصرف میشوند.»
از این آیات معلوم میشود که هویت واحد و جمعی سورهها در زمان حیات مبارک پیامبر اکرم
و حتی در مکه شکل گرفته است؛ چنانکه حتی مشرکان و معاندان با اصطلاح سوره آشنا بودند و قرآن در تحدیهای خود آنان را به آوردن مثل سوره یا ده سوره دعوت میکرد: «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ[۳۳]؛ یا میگویند این قرآن را به دروغ ساختهاست. بگو اگر راست میگویید ده سوره برساختهشده مانند آن بیاورید» و «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَئهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ[۳۴]؛ یا میگویند آن را به دروغ ساخته است! بگو اگر راست میگویید سورهای مانند آن را بیاورید».[۳۵]
ثبت پارهای آیات بر خلاف ترتیب نزول
سخن بالا به معنای نفی مطلق وجود آیاتی در سورهها بر خلاف ترتیب طبیعی نزول نیست. بلکه پارهای از آیات به دستور پیامبر اکرم
به سورههایی که قبلاً نازل شده بود، ملحق میشدند. در مورد آیات الحاقی چند نکته را متذکر میشویم:
الف) الحاق آیات به سورهها به دستور پیامبر اکرم
بود. در نتیجه هرجا که ادعا شود آیه یا آیاتی به سورهای ملحق شدهاند، بر اساس پذیرش اصل توقیفی بودن چینش آیات در سورهها، باید این ادعا مستند به روایتی معتبر از رسول خدا
باشد.
ب) این الحاقها خود دارای فلسفه و حکمت بودهاند. مهمترین حکمت الحاق آیات به سورهها، وجود تناسب بین آیات و هدف سوره و ملاحظهٔ قید یا قیودی دربارهٔ حکم یا معرفتی میباشد که قبلاً در آن سوره بیان شدهاست. نمونه آن الحاق آیهٔ بیست سوره مزمل و آیات ذیل سوره ماعون به سورهاست.[۳۶] این الحاق نظیر الحاق یک تصمیم درباره ملک یا ثبت احوال یک فرد است که به دلیل ارتباط با آن ملک یا احوال شخص، هر چند سالها بعد، به همان سند ملکی یا ازدواج و یا شناسنامه ملحق میشود.
ج) این جابهجاییها آنچنان گسترده نیست که قاعدهٔ جاری و ساری در تمام سورهها باشد و مفسر را در دستیابی به یک انسجام در سورههای متناسب با نزول طبیعی دچار دغدغه کند. به طور مثال در ۲۴ سوره که در همین جلد این تفسیر بررسی شدهاست، تنها دو مورد در سورههای مزمل و ماعون آیهٔ استثنایی وجود داشته یا ادعا شده که در ضمن تفسیر به آن پرداختهایم.[۳۷]
منابع
عبدالکریم بهجت پور، همگام با وحی؛ تفسیر تنزیلی، ج ۱، مقدمه، ص ۱۰۰ به بعد
محمد سلطانی، روش قرآن در نهادینه کردن باور به ربوبیت در جامعه صدر اسلام، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مفید، ۱۳۸۹ ش.
عبدالکریم بهجت پور، تفیر تنزیلی؛ مبانی، اصول، قواعد و فواید، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۲ش.
مهندس بازرگان در کناب پابه پای وحی
برای اطلاع کامل خوانندگان فارسی زبان ر. ک: اسکندرلو، تاریخ گذاری قرآن از منظر مستشرقان
عبدالکریم بهجت پور، تفسیر همگام با وحی، ج1، ص 92
عبدالکریم بهجت پور، تفسیر همگام با وحی، ج1، ص 92.
عبدالکریم بهجت پور، تفسیر همگام با وحی، مقدمه
عبدالکریم بهجت پور، همگام با وحی، ج 1، ص 94.
بهجت پور در مقدمه تفسیر همگام با وحی
ر. ک: تفسیر تنزیلی؛ مبانی، اصول، قواعد و فواید؛ اثده؛ قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۲
عبدالکریم بهجت پور، تفسیر همگام با وحی، مقدمه
عبدالکریم بهجت پور، تفسیر همگام با وحی، ج 1، ص 96 و 97
احمد بنابی یعقوب یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۳۳.
ابن ضریس، فضائل القرآن، ص ۳۳.
ر. ک: رضا فرشچیان، امام علی و مبانی علوم قرآن، ص ۱۹، به نقل از: عالم قدوری استاد دانشگاه بغداد.
ابن ندیم، الفهرست، ص ۲۸ـ۳۰.
بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج ۷، ص ۱۴۲.
ر. ک: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص ۴۱۳ـ۴۱۷.
فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص ۶۱۳.
شهرستانی، تفسیر مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار، ج ۱، مقدمه، ص ۶آ.
علی بن محمد بغدادی، لباب التأویل فی معانی التنزیل، ج۱، ص ۱۰.
بدر الدین زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۱۹۳ـ۱۹۴.
نمونة آن: ابوعبدالله زنجانی، تاریخ قرآن، ص ۴۷ ـ ۵۷ ترتیبهای ارائه شده توسط شهرستانی، یعقوبی و تاریخ قرآن نولدکه؛ محمد عزت دروزه، تاریخ القرآن المجید و تفسیر الحدیث که ترتیبهایی را ذکر میکند و در آخر اعتماد او به ترتیب مصحف الازهر است؛ سید محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام؛ ص ۱۵۱ ـ ۱۵۴ و المیزان، ج۱۳، ص۲۳۳؛ ابیشبهه، المدخل للدراسة القرآن؛ ص ۲۱۹ ـ ۲۲۷؛ خضری، تاریخ التشریع الاسلامی، ص ۷ـ۱۹؛ اشیقر، لمحات من تاریخ القرآن، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۹؛ صبحی صالح (م ۱۴۰۷ ق)، مباحث فی علوم القرآن، ص۱۶۷ ـ ۱۸۶؛ صعیدی، نظرة جدیدة فی مکی السور و مدنیتها، ش ۵۱ و۵۲، ۱۳۸۲، ص ۳۲۲ به بعد؛ خطیب، التفسیر القرآنی للقرآن، ج ۱۱، ص ۶۳۲ ـ ۶۴۴؛ دکتر عطار، موجز علوم القرآن، بحث مکی و مدنی؛ حجتی، مختصر تاریخ القرآن الکریم، ص ۴۱ ـ ۴۴؛ حکیم، علوم القرآن، ص ۴۳ ـ ۶۵؛ ابیاری، الموسوعة القرآنیة، ج ۱، ص ۳۲۶ ـ ۳۴۰؛ میرمحمدی، بحوث فی تاریخ القرآن و علومه، ص ۳۲۵ ـ ۳۳۹؛ الصغیر، دراسات قرآنیة، تاریخ القرآن، ص ۴۹ ـ ۵۹؛ اعراب القرآن و بیانه، ج ۷، ص ۴۵۰؛ انوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۳۶؛ تفسیر احسن الحدیث که در ابتدای هر سوره رتبة نزولی آن را میگوید؛ تفسیر الحدیث، ج ۱، صص ۱۶ و ۱۲۵؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج ۱، ص ۱۴؛ تفسیر خسروی، ج۸، ص ۴۴۹؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج ۴، ص ۸؛ تفسیر مقاتل بنسلیمان، ج ۵، صص ۲۲۵ و ۲۶۰؛ تفسیر منهج الصادقین، ج ۱۰، ص ۹۳ ـ ۱۰۱؛ زبدة التفاسیر، ج ۷، ص ۲۷۲؛ مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۱۲، ص ۱۳ تا ۱۶؛ الموسوعة القرآنیة، ج ۱، صص ۳۲۷ و ۳۲۹، ۳۴۱ و ج ۲ ص ۷ ـ ۳۰ و ج ۳، ص ۱۷۵.
عبدالکریم بهجت پور، تفسیر همگام با وحی، مقدمه و روش قرآن در نهادینه کردن ربوبیت در جامعه صدر اسلام
جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۱۶۷.
عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان، ج۱، ص ۳۴۶.
قیامت / ۱۶ـ۱۸.
محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۲۳۰.
محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۱، ص ۱۹، ح ۵.
احمد بن ابییعقوب یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۲۷ و حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۱، ص ۲۳۱.
جعفر مرتضی؛ حقایق مهمی پیرامون قرآن کریم؛ ترجمة سید حسن اسلامی؛ ص ۱۱۱ـ۱۱۴.
نور / ۱.
توبه / ۱۲۴.
توبه؛ ۱۲۷
هود/ ۱۳.
یونس / ۳۸.
عبدالکریم بهجت پور، تفسیر همگام با وحی، مقدمه
ر. ک: عبدالکریم بهجت پور، همگام با وحی؛ تفسیر تنزیلی، ذیل سورة مزمل و ماعون.
عبدالکریم بهجت پور، تفسیر همگام با وحی، مقدمه
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.