فایده ی گام تحول
توجه به گام تحول، افزون بر آنکه در کشف مهندسی تحول بهکار میآید، مفسر را در فهم حادثهها و رابطهاش با پیامهای قرآن، یاری میکند. اگر محور اصلی سوره و پیامها و گامهای اصلی آن پیدا شود، میتوان بسیاری از این حادثهها را به آنها ارجاع داد. در این صورت سازواری و انسجام قرآن، بهخوبی نمایان میشود.
لازم است بدانید که اگر مخاطبان پرسیدند که آیا هماکنون نیز باید دقیقاً گامهای تحول به همان شکل ورود در جامعهی عربی معاصر نزول، به جامعهی اسلامی ایران وارد شود، پاسخ داده میشود: خیر؛ این اقدام نیاز به عملیات جری و تطبیق دارد. باید شرایط را بهخوبی سنجید و با کشف تناسبها و وضعیت جامعهی کنونی در مقایسه با جامعهی عربی معاصر، به طراحی مهندسی فرهنگی ویژهای مثلاً برای ایران دست زد. بههرحال کار مفسر، گزارش نزول و گامهای تحولی است که برای تحول معاصران نزول برداشته شد و جری و تطبیق همانگونه که در بحث از مفاهیم آمد، مطالعهی دومی میخواهد که از بحث ما خارج میباشد.
نمونههایی از گام تحول
از آنجا که آگاهی بر گامهای تحولآفرین قرآن، اهمیت فراوانی دارد، گامهای تحول در هشت سورهی ابتدای نزول قرآن را بهاطلاع میرسانیم:
گام اول: در سورهی علق (نزول 1)، بر پایهی خالقیت خداوند متعال، شواهد و دلایل شایستگی وی برای پروردگاری و حق انحصاری او در ربوبیت «تدبیر و یا تربیت امور بندگان» بیان میشود و پیامبر موظف میشود تا این شایستگی و حق را بر مردم بخواند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ؛ بخوان بهنام پروردگارت که آفرید. * انسان را از عَلَق آفرید. * بخوان، و پروردگار تو کریمترین [کریمان] است. * همانکس که بهوسیلهی قلم آموخت. * آنچه را که انسان نمىدانست، آموخت» .
گام دوم: پس از تحقق گام اول و مشخص شدن گروهی تقواپیشه و تسلیم رب، بیان میگردد گروهی نیز در مقابل این حقیقت سرکشی کرده و رفتاری مجرمانه مرتکب میشوند. در برابر این رفتار، سورهی قلم (نزول 2) به یادآوری عدالت پروردگار در برخورد با این دو دسته از مردم میپردازد: «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ * أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ * مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ»
گام سوم: در سورهی مزّمّل (نزول 3)، بر رسالت حضرت محمد تأکید میشود: «إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَیْکُمْ رَسُولاً شَاهِدًا عَلَیْکُمْ کَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولاً ؛ بىگمان، ما بهسوى شما فرستادهاى که گواه بر شماست، روانه کردیم، همانگونه که فرستادهاى بهسوى فرعون فرستادیم.» و نسبت به سرکشی در برابر او هشدار میدهد.
گام چهارم: در سورهی مدّثّر (نزول 4) پیامبر مأمور میشود تا مردم را در سایهی بیان کبریایی پروردگار از جهنم و سقری که در انتظار آنان است، بترساند: «یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ * وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ؛ ای کسی که لباس رویین بر تن پوشیدهای، برخیز و بترسان؛ و پروردگار خود را بزرگ دار.»
گام پنجم: هشدارها و انذارهای پیامبران و دیگر علمای ربانی، بهمنظور ایجاد تحرک و پذیرش تغییر ازسوی مردم، در این گام مطرح است. طبیعی است مردمی که هشدارها بر آنها تأثیر گذاشته باشد، راههای رهایی از مشکلات و نگرانیها را طلب کنند. در اینجاست که با شناختی که از پروردگار متعال دارند، به او اظهار بندگی کنند، تنها از او یاری بخواهند و برای آنکه در راه درست و استوار از شقاوت رها شوند و به سعادت برسند، از او هدایت به راه استوار را درخواست کنند. در سورهی حمد (مکی 5) خدای متعال پس از بیان سه نقش اساسی خود در هستی، توحید عبودی (إِیَّاکَ نَعْبُدُ) و توحید در استعانت (إِیَّاکَ نَسْتَعینُ)، از او هدایت به راه مستقیم را درخواست مینماید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ * صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ؛ ما را به راه مستقیم هدایت فرما؛ راه آنهایى که برخوردارشان کردهاى، همانان که نه درخور خشمند، و نه گمگشتگان.»
گام ششم: در سورهی تکویر (مکی 7) خداوند برای کسانی که از خدا طلب کردند تا راه مستقیم را به آنان نمایان سازد، قرآن را بهعنوان منشور هدایت معرفی مینماید: «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ * إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ * لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقیمَ * وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ ؛ پس به کجا مىروید؟ این [سخن] جز پندى براى عالمیان نیست. براى هر یک از شما که خواهد به راه راست رَوَد. و تا خدا، پروردگار جهانیان، نخواهد، [شما نیز] نخواهید خواست». براساس این آیات، قرآن تجلی خواست پروردگار برای هدایت انسانهایی است که مایلند در راه مستقیم قرار گیرند.
گام هفتم: در سورهی اعلی (مکی 8) اولین و مهمترین راهکار رهایی از دغدغهها، ترسها و مشکلات، توضیح داده میشود: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى * وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى ؛ رستگار آنکس که خود را پاک گردانید، * و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد». با توجه به این آیات، انسان بایستی با توجه به درونمایهی پاک فطری خود، تلاشی را برای رستن از وضع موجود نماید و در این تلاش ابتدا باید سعی در پاک کردن خود از پلیدی داشته باشد و با یادکرد نشانههای ربّش به سمت نماز برود. نماز توجه به پیمانهای انسان با پروردگار و تکرار میثاق بشر با اوست. این میثاق، عبارت است از میثاق بندگی، استعانت و طلب هدایت (سورهی حمد) و انسان در پرتو یادکرد شایستگیهای پروردگار متعال، بلکه حق و صاحب اختیاری او و شناختی که از پروردگار یافته، میتواند مسیر بندگی را بپیماید، و این چنین است که اولین گام عملی مردم به سمت تحول، پس از آنکه ایشان در هفت سورهی اول نزول قانع شدند که بایستی در جلو قرآن زانو زنند و راه تحول را از خالق و رب خود بخواهند، شکل میگیرد و این مسیر تا پایان سورهها ادامه مییابد.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.