موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

رویکرد تفسیر تنزیلی:
* ارائه تصویری کلی از مهندسی عمیق و دقیق تحول قرآنی از دریچه ی آشنایی با روش حاکم در قرآن؛
* اشاره به توزیع عالمانه و هنرمندانه ی مفاهیم و ارزش های دینی در سراسر آیات قرآن؛
* پرده برداری از ترکیب حکیمانه محتوا و ساختار آیات و سور در جریان نزول تدریجی قرآن؛
* تبیین روشمند نزول کلام وحی در راستای تغییر فرهنگ جاهلی به فرهنگ الاهی؛
* بیان پیوستگی منطقی مفاهیم و معانی قرآنی؛
شنبه تا چهارشنبه 10 تا 12
حضور با تماس قبلی
آدرس: قم، خ شهید صدوقی، خ 20 متری فجر، پ 286
تلفن: 02532920244
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۲۵۷ مطلب توسط «محمد سلطانی» ثبت شده است

تقسیم آیات به دوره های تحول مسلمانان عصر نزول  یکی از کارهای مهم در پژوهشهای موضوعی تنزیلی

در پژوهش های تفسیر موضوعی یکی از کارهای مهم بعد از گرد آوری آیات، تنظیم آیات است که از اهمیت بالایی برخوردار است؛ معمولا در پژوهش های موضوعی موجود تقسیمی که صورت می گیرد، تقسیمی مکانیکی و بر اساس فصولی است که محقق در ذهن خود یا متکی به دانش چیده است. اما در پژوهش های موضوعی تنزیلی تنظیم آیات به گونه دیگری است.

این بحث را در پای درس و سخن استاد بهجت پور پیگیری می نماییم:

ایشان در جلسات بحث قواعد تفسیر موضوعی می فرمایند:

مستند به آیه 29 سوره فتح، سوره ها و آیات قران به تناسب رشد شخصیت مردمی که به دعوت پیامبر اکرم (ص) و قران پاسخ مثبت می دادند، نازل می شد، هر میزان که مسلمانان رشد می کردند، شرائط اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییر و تحول می شد و گاه حتی متغیرهایی به برنامه تحول افزوده می شد. خدای متعال متناسب با این شرائط و متغیرهایی برای مسلمانان ، پیامبر اکرم (ص) و حتی معارضان، سیاست ها و رهنمودهایی صادر می کرد. از این رو طبیعی است که در چینش آیات گرد آمده دسته بندی و جایابی آیات به تناسب این مراحل رشد و تحولات پیرامونی آن تنظیم شود. به همین جهت مناسب است تا زمینه های اجتماعی و واقعیت خارجی که درپیشرفت مسلمانان عصر نزول به مدد قران اتفاق افتاد، دقت کرد و رابطه ی هر مفهوم را با این دوره ها ی رشد سنجه کرد. 

و در کتاب قواعد تفسیر تنزیلی که به زودی توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به چاپ خواهد رسید، می فرمایند:

برای دست یابی به این دوره های رشد اجتماعی مسلمانان که به منظور استقرار فرهنگ اسلامی صورت بسته است، در قران آموزه هایی وجود دارد؛ مهم ترین آنها در سوره فتح 112/ 29 وجود دارد. در این آیه

استاد بهجت پور در آیه اول سوره توحید یعنی «قل هو الله احد» برخلاف سایر مفسرین، هو را ضمیر شأن ندانسته اند و با توجه به ارتباط سوره توحید با سوره کافرون، آن را اشاره به معبود مستفاده از آیات سوره کافرون می دانند.

با هم تفسیر آیه اول سوره توحید در ویراست جدید تفسیر همگام با وحی را می خوانیم:

خدای متعال در آغاز سوره، با تعبیر «قُل» حضرت محمد… را مأمور اعلام وحدت ذات و صفات خدای متعال می‎کند؛ همچنانکه در سوره‌ی کافرون با همین تعبیر «قُل»، ایشان را امر به اعلام موضع صریح توحیدی خویش کرد. آن حضرت در سوره‌ی کافرون از معبودی غیر از معبودهای معهودِ کافران نام برد، پس در این سوره به بیان صفات و ویژگی‎های آن معبود می‎پردازد و در اولین آیه، خدا را «اَحَد»، یعنی ذاتی که قبول کثرت و تعدد نمی‎کند، می‌خواند. گفته شده «هُوَ» ضمیر شأن است؛ یعنی مرجعِ ضمیر، کلمه‌ی «اَلله» است که پس از ضمیر قرار گرفته است. گفتنی است این‌گونه عبارات برای تثبیت و توجه‌دادن مخاطبان به مطلب است. ضمیر غایب «هُوَ» اشاره به غایب بودن خداوند از چشم‎ها و دور بودن از حواس دارد و رمز و اشاره‎ای به نهایتِ خفا و دوری ذات باری تعالی از دسترس افکارِ محدود مخلوقات می‎باشد. با توجه به ارتباط سوره‎ها می‎توان احتمال داد که «هُوَ» اشاره به معبود مستفاد از آیات سوره‌ی کافرون است: «لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ». «أحَد» وصفی که از «وحدت» گرفته شده است، مثل

فضیلت سوره توحید

در حدیثى از پیغمبر اکرم9 نقل شده است، که فرمود:

«أَ یعْجِزُ أَحَدُکُمْ‌ أَنْ‌ یَقْرَأَ ثُلُثَ‌ الْقُرْآنِ‌ فِی‌ لَیلِهِ فَلَمَّا رَأَى أَنَّهُ قَدْ شَقَّ عَلَیهِمْ قَالَ: مَنْ قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ فِی لَیلِهِ فَقَدْ قَرَأَ فِی لَیلَتِئِذٍ ثُلُثَ الْقُرْآنِ‌ ؛[1]  آیا کسى از شما عاجز است از این‌که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند؟! چون دید که این کار بر آنان دشوار است، فرمود: هر کس در شب سورۀ اخلاص را بخواند در آن شب یک سوم قرآن را خوانده است.»

در روایت دیگرى از امام صادق7 آمده است:

«أَنَّ النَّبِی9 صَلَّى‌ عَلَى‌ سَعْدِ بْنِ‌ مُعَاذٍ فَقَالَ: لَقَدْ وَافَى مِنَ الْمَلَائِکةِ سَبْعُونَ أَلْفاً وَ فِیهِمْ جَبْرَئِیلُ7 یصَلُّونَ عَلَیهِ فَقُلْتُ لَهُ: یا جَبْرَئِیلُ! بِمَا یسْتَحِقُّ صَلَاتَکمْ عَلَیهِ، فَقَالَ: بِقِرَاءَتِهِ‌ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ رَاکباً وَ مَاشِیاً وَ ذَاهِباً وَ جَائِیاً؛[2] هنگامى که رسول خدا9 بر جنازۀ سعد بن معاذ نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار ملک که در میان آن‌ها جبرئیل نیز بود، بر جنازۀ او نماز گزاردند! من از جبرئیل پرسیدم: او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ گفت: به خاطر تلاوت "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" در حال نشسته و ایستاده، سواره و پیاده، و رفت و آمد.»

و در حدیث دیگرى از امام صادق7 مى‌خوانیم:

 از مجموعه آیات و سور گذشته معلوم می‎شود که قرآن در مطرح ساختن مسأله‌ی توحید، روش ویژه‎ای را تعقیب نموده است. این روش بر پایه نگاه قرآن به تربیت توحیدی استوار است. قرآن از خدا سخن نگفت، تنها برای اینکه مردم به معرفت الله برسند، بلکه از خدا سخن گفته تا مردم بر پایه معرفت، بندگی کنند و سراسر زندگی خود را متناسب با این اندیشه، سامان دهند: « صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ»؛ « رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوش‏رنگ (و نگار)تر از خداوند کیست؟ و ما پرستندگان اوییم.» (بقره 87/ 138) از این رو طرح مسأله معرفت در لابه لای آیات و مناسبت هایی که واکنش های بندگی باید بروز کند، مطرح می شود، و چنانکه در سیر نزول مشاهده کردید مباحث توحید ذات و صفات را متأخر از مباحث توحید افعالی و توحید عملی قرار داد تا مخاطبان رابطه خود با جهان غیب را از نقطه ای آغاز کنند که واکنش های رفتاری مثل تسلیم و تقوا و عبادت و خشیت و امثال آن را به دنبال داشته باشد. سپس چنان که مشاهده می کنید به تدریج و از سوره کافرون تاکنون تصویر ذات و صفات باری تعالی را روشن تر و شفاف تر می سازد و به دفع پیرایه های احتمالی در این باره می پردازد.

قرآن در آغازنزول و از سوره علق بر صفت های آفریدگاری و ربوبیت تکوینی توجه می دهد و آن ها را پایه ارتباط مردم با جهان معنا و درک ربوبیت تشریعی قرار می دهد و اضطرار و فقر انسان را به پروردگار ثابت کرده، ایشان را به تسلیم شدن و ترک سرکشی در مقابل فرامین ربوبی فرا می خواند. ( ن. ک. به ترتیب : سوره های علق، قلم، مزمل، مدثر) پس از آن به بیان ارتباط صحیح و شایسته‌ی انسان با پروردگار ‎پرداخت، نظیر سوره‌ی حمد، و در گامی دیگر، نقش این رابطه را در پذیرش قرآن به عنوان کلام الهی که انسان را به استقامت شخصیت می رساند: (ر. ک. سوره تکویر نزول 7) و نقش همراهی

نمونه ای مناسب از رفع ابهامات عارضی در آیه 4 سوره فلق

و من شر النفاثات فی العقد

این آیه، بیان یکی دیگر از موانع گسترش دعوت اسلام و جریان سازی پیامبر 6 بر علیه کفر است. (بیان مقصود آیه)

 دلیل تکرار «من شرّ» در آیات، تأکید بر استعاذه  و امید اجابت است. 

«ال» در «النفاثات» برای جنس و از نظر مصداق، اشخاص متعددی را شامل می شود. 

«نَفَّاثَات‌» بیرون‌ریختن مقدار کمی از آب دهان در هنگام دمیدن می باشد. البته این واژه در معنای دمیدن معنوی که به معنی الهام و تلقین است، به‌ کار می‌رود. از رسول‌خدا …نقل شده است که درباره‌ی وحی فرمودند: «اَلَا وَ اِنَّ الرُّوحَ الْاَمِین نَفَثَ فِی رُوْعِی[1]؛ آگاه باشید که روح الأمین یعنی جبرئیل در قلب من دمید» که مراد دمیدن معنوی است.  «عُقَد» گره‌ها. این کلمه از «عَقْد» به معنی بستن و گره‎زدن گرفته شده است.

در مصداق «نفاثات فی العقد» به معنی دمندگان در گره‎ها، میان مفسران گفتگو شده است و برخی [2] توهم کرده‌اند که مراد آیه، پناه‌بردن پیامبر… به پروردگار از شر زنان ساحر  یهودی است که در آن روزگار زیاد بوده‌اند. این برداشت در صورتی است که اثبات شود ساحران یهودی تنها از جنس زنان بوده اند؛ در غیر این صورت در جمعیت مرکب از زنان و مردان از ضمائر مذکر استفاده می شود. با عنایت به این مطلب ، تلاش برخی برای آنکه این تعبیر را با افسانه جاهلی سحر شدن پیامبر 6 از سوی لبید بن اعصم ساحر هماهنگ کنند، هم دستی زنان ساحر را با لبید ادعا کرده اند ، همچنین اظهار داشته اند: زنان ساحر در عمل سحر مردان ساحر را همراهی می کردند ، ادعایی نادرست است. این برداشت ها در صورتی است که موضوع تأثیر پذیر را شخص پیامبر اکرم6 قلمداد کنیم، حال آنکه چنین ظهوری درآیه نیست. بر فرض صحت وجود چنین احتمالی،

شأن نزول سوره  فلق و ناس و نقد آن در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی:

جمهور مفسران اهل سنت بر اساس روایاتی از عایشه و ابن عباس-با اختلاف در متن روایات-، نزول این سوره را مربوط به سحر پیامبر اکرم توسط لبید‌بن‌أعصم یهودی-یا دختران او و یا مردی از یهود- دانسته‌اند که آن را در چاه بنی‌زریق به نام «دروان»-و در برخی نقل ها «ذروان» یا «ذی أروان» - انداخته بود و موجب بیماری رسول خدا شد، تا این‎که در خواب، دو فرشته بر پیامبر6 حاضر شدند، یکی بالای سر و دیگری پیش پای حضرت نشستند و ایشان را از محل سحر باخبر ساختند. حضرت بیدار شدند و اصحاب خود- علی 7، زبیر و عمار- را در پی آن فرستادند. آن‌ها طبق خبری که فرشته‌ها دادند، آب چاه را کشیدند، سنگ ته چاه را بلند کرده و بسته‌ای از زیر آن بیرون آوردند که درون آن شانه سری بود که در دو دانه از دندانه‌های آن شانه، یازده گره بود که با سوزن دوخته شده بود؛ پس این دو سوره نازل شد و هر آیه‎ای که قرائت می‌شد، یکی از این گره‌ها باز می‌شد و پیامبر اکرم6 در خود احساس سبکی و عافیت می‌کردند و چون سوره‌ها به اتمام رسید، همه گره‌ها باز شد و پیامبر6 سلامتی کامل خود را به دست آوردند، سپس جبرئیل خطاب به پیامبر6 فرمود: به نام خدا تو را از شر هر چیزی که آزارت دهد، همچون حسد و چشم‌زخم، حفظ می‌کنیم و خدا تو را شفا بخشد.[1] هرچند برخی از این مفسران توجیهاتی برای امکان چنین سحری در پیامبر آورده‌‌اند[2]؛ اما برخی مفسران شیعه این نوع روایات را مردود و باطل دانسته‌اند و گفته‌اند شاید تنها بتوان چنین توجیه کرد که

ضمن تسلیت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان

به اطلاع اساتید محترم تفسیر می رساند ؛ به زودی محتوای تفسیری سوره های علق (مکی 1) تا توحید (مکی 22) به مرور خدمتتان بارگذاری خواهد شد. ان شاء الله

لطفا برای اطلاع از بروزرسانی محتوای سایت در کانال ما در ایتا عصو شوید.

جهت ورود به کانال ایـــــنـــــــــــــجـــــــــا را بزنید

https://eitaa.com/ansarquran

30. سورۀ قارعه

شناسة سوره

سوره به مناسبت کلمۀ "قارعه" در آیة اول سوره، به این نام خوانده شده است و به اتفاق همۀ دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی در مکه نازل‌شده است.

سورۀ قارعه در تمام جداول ترتیب نزول در ردیف سی‌ام، پس از قریش و پیش از قیامت قرارگرفته است.

این سوره در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف صد و یکم، بعد از سورة عادیات و قبل از سورة تکاثر قرارگرفته و یازده آیه دارد.

مقصود سوره

ترغیب مردم به انجام هر چه بیش‌تر اعمال شایسته در دنیا و هشدار کوتاهی در این زمینه.

محتوای سوره

محتوای این سوره، انذار و اعلام خطر دربارۀ دهشت عظیم قیامت و تقسیم مردم به دو گروه سعادتمند و شقاوت پیشه است. سوره با تکرار یکی از نام‌های سهمگین قیامت، یعنی کوبندگی، و بیان عظمت آن و تحولات ایجاد شده در هنگام وقوع قیامت آغاز می‌شود و ضمن بیان تقسیماتی که افراد اجتماع خواهند داشت، آنان را بر اساس سنگینی یا سبکی ترازوها به دو گروه اهل بهشت و اهل جهنم تقسیم می‌کند: کسانی که

29. سورۀ قریش

شناسة سوره

این سوره به مناسبت کلمات آغاز سوره، "لایلاف القریش"، "القریش"، و "لایلاف" نامیده شده است.

سورۀ قریش به اتفاق اکثر دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی مکی و بیست و نهمین سورۀ نازل شده پس از تین و پیش از قارعه بر پیامبر9 است. تمام جدول‌های ترتیب نزول این مطلب را تأیید می‌کنند.

سورۀ ایلاف در ترتیب مصحف رسمی با چهار آیه در جزء سی‌ام قرآن، ردیف صد و ششم، بعد از سورۀ فیل و قبل از سورة ماعون قرار دارد.

مقصود سوره

ترغیب اهالی مکه و مردم قریش به بندگی پروردگار.

محتوای سوره

سوره با بیان نعمت­های ویژۀ خدا به قریش شروع می‌شود؛ نعمت­هایی که انتظار بندگی آن‌ها از خدای متعال را بیشتر می­کند و با امر به بندگی پروردگار کعبه، که سبب رونق اقتصادی و امنیت مکیان شده، به پایان می‌رسد.

ارتباط سوره

سورة تین ضرورت ایمان و عمل صالح را مردم به‌طور کلی بیان، و با بیان نقش ایمان و بندگی خدا در حفظ جایگاه والای انسان، عموم مردم را به تدین و تعبّد ترغیب کرد. در این سوره بر ضرورت

27. سورۀ بروج

شناسة سوره

این سوره به مناسبت کلمات به کار رفته در آیۀ اول، "بروج" و "السماء ذات البروج" نامیده شده و به اتفاق همۀ دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی مکی است.

جداول ترتیب نزول این سوره را در ردیف بیست و هفتم، پس از سورة شمس و پیش از سورۀ تین، قرار داده‌اند.

سورۀ بروج در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی ام قرآن، ردیف هشتاد و پنجم، بعد از سورۀ انشقاق و قبل از سورۀ طارق قرارگرفته است و 22 آیه دارد.

مقصود سوره

تقویت قلب پیامبر9 و مؤمنان و اطمینان خاطر به آن‌ها در برخورد شدید با کسانی که موجب شوند مؤمنان به بلا و عذاب دچار شوند و قرآن با عظمتی را که خبر از عذاب اقوام گذشته می­دهد، تکذیب کنند.

محتوای سوره

سوره به دو بخش تقسیم می­شود:

1. آیات 1- 11: سرانجام بد شکنجه­گران و فرجام نیک مؤمنان

این بخش با سوگند به آسمان دارای برج­ها که نشانۀ عظمت و قدرت حق است، و شهادت او بر پدیده­ها و روز موعود و باهیبت رستاخیز، آغاز می­شود و با یادآوری داستان "اصحاب اخدود" و شکنجه‌هایی که بر مؤمنان روا داشتند، و علت و انگیزه‌های

24. سورۀ عبس

شناسة سوره

نام مشهور این سوره "عبس"، از آیة اول گرفته شده است. سوره با نام‌هایی هم‌چون "السفره" به مناسبت آیۀ پانزدهم، "الصاخه" به مناسبت آیه 33، "الاعمی" به مناسبت آیۀ دو، و "ابن امّ مکتوم" به مناسبت شخصی که سبب نزول آیات ابتدایی سوره شد، نام­گذاری شده است. سورة عبس به اتفاق تمام دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی مکی است.

تمام جداول مسند و ترکیبیِ ترتیب نزول، سورة عبس را در ردیف بیست ‌و‌ چهارم پس از سورۀ نجم و پیش از سورة قدر دانسته­اند.

این سوره در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف هشتادم، بعد از سورۀ نازعات و قبل از سورة تکویر قرارگرفته است و 42 آیه دارد.

مقصود سوره

توجیه پیامبر9 دربارۀ کیفیت برقراری موازنۀ میان مجموعه مصالح دعوت دینی و ترجیح جانب اهل خشیت بر کسانی که احساس غرور و بی­نیازی، آن‌ها را به مقاومت در برابر دعوت دینی کشانده است و درمان این گروه مغرور.

محتوای سوره

سوره به دو بخش تقسیم می­شود:

1. آیات 1- 16: ضرورتِ اولویت رسیدگی دینی به اهل خشیت در مقابل اهل استغنا

این مضمون در دو قسمت تبیین می­شود:

الف) در این آیات، به دو گروه استقبال کننده از دین و کسانی که احساس بی­نیازی از آن می­کنند، اشاره

20. سورۀ فلق

شناسة سوره

این سوره به مناسبت کلمات آیة اول "فلق" و "قل أعوذ برب الفلق" نامیده شده است. مکی یا مدنی بودن سوره اختلافات زیادی میان صاحب نظران قرآنی پدید آورده است. با عنایت به محتویات سوره و هماهنگی آن با سیاقی که در بحث «ارتباط سوره» خواهد آمد، مکی بودن سوره قوی‌تر است.

براساس جداول، در هفت روایت ازروایات دهگانۀ مسند و تمام جداول ترکیبی، این سوره در رتبۀ بیستم مکی پس از سورۀ فیل و پیش از سورۀ ناس قرارگرفته است؛ اما در جدول‌های تاریخ یعقوبی و المقدمتان به نقل از ابوصالح از ابن‌عباس، از این سوره و ترتیب آن نامی برده نشده است. در جدول موجود در فهرست ابن‌ندیم، این سوره پس از سورة اخلاص و قبل از سورۀ ناس قرار دارد.

جابه­جایی یاد شده در ترتیب مباحث تفاوت زیادی به وجود نمی­آورد؛ زیرا پیامبر9 می‌توانست پس از ابراز برائت از معبود و آیین کافران، به معرفی پروردگار متعال و زدودن پیرایه­ها از او پرداخته باشد، و مناسب بود که پس از برائت ابتدا از نگرانی­هایی که این موضع برای وی پدید می‌آورد، با سه سورۀ فیل، فلق و ناس خارج شود و سپس به رفع پیرایه­ها از پروردگار پرداخته باشد. البته به دلیل تناسب و پیوستگی مطالب سورۀ نجم با سورۀ اخلاص، نزول سورة اخلاص پس از سورۀ ناس مناسب­تر است.

سورۀ فلق با پنج آیه در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی ام قرآن، ردیف صد و سیزدهم بعد از سورة اخلاص و قبل از سورۀ ناس قرار دارد.

مقصود سوره

آموزش نحوۀ تعویذ و پناه‌بردن به پروردگار به منظور رفع خطرهای اجتماعیِ متوجه پیامبر9.

محتوای سوره

سوره، شامل فرمان‌هایی به پیامبر9، در کیفیت پناه بردن به پروردگار سپیده، از چند گروه است که به ترتیب عبارتند از: مخلوقات، تاریکی فراگیر، دمندگان در گره‌ها وحسودورزی حسودان.

ارتباط سوره

طلوع اندیشۀ توحیدی در میان جمعی که شرک، خوی و مرام آنان بود و اعلام برائت رسمی از معبودان، دین و آیینشان و جداکردن صریح و رسمی خود از صف مشرکان تهدید اجتماعی گسترده‌ای را متوجه پیامبر اکرم9 می‌کرد: انتظار شرُوری که

این سوره با نام‌هایی چون «کَوْثَر»، «إِنَّا اَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَر»، و «سُورَةُ النَّحْر» نام‌گذاری شده است. دو نام اول برگرفته از آیة اول سوره و اسم سوم به مناسبت لفظ «وَ انحر» در آیه‎ی دوم است.

مشهور بین علما تفسیر و علوم قرآن، مکی بودن این سوره است، ولى در احتمالی ضعیعف مدنى بودن آن ادعا شده است. این احتمال از سوی خفاجی نیز داده ‌شده است که این سوره یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل شده باشد،[1] ریشه این ادعاها برگرفته از روایتی منقول از انس بن مالک است که پیامبر اکرم6 در مدینه بعد از چرتی که بر ایشان عارض شد، با شادابی از این حالت خارج شده و فرمودند: درباره‎ی من سوره‎ای نازل شد و شروع به تلاوت سوره کوثر کردند[2]. این روایت در حالی است که  با روایات بسیار زیاد درباره‎ی مکی بودن سوره معارض است، و فضای سوره و توهین و آزارهای قوم پیامبر6 و درگیری‎هایی که محتوای سوره به آن اشاره دارد، کاملا مکی بودن سوره را تأیید می‎کند. افزون آن‎که

این سوره به مناسبت آیه‎ی اول آن، "العادیات" یا "والعادیات" نامیده شده است. هرچند تمام جداول ترتیب نزول، سورة عادیات را مکی می‌دانند؛ برخی از مفسران، با توجه به روایاتی که در تطبیق سوگندهای ابتدای سوره بر مجاهدت علی7 وجود دارد، در مکی بودن سوره تشکیک، و به مناسبت این ماجرا، سوره را مدنی دانستهاند[1]؛ لکن به نظر می­رسد با در نظر گرفتن تمام آیات سوره، مکی بودن آن قوی‌تر است.[2] تأکید می­شود محتمل است روایات شأن نزول، مربوط به یکی از تطبیقات آیات ابتدایی سوره باشد، نه تنزیل آن­ها.

این سوره در روایات گردآوری شده در جداول مقدمه این تفسیر ( همگام یا وحی)، چهاردهمین سوره­ای است که بر پیامبر اکرم9 نازل‌شده است. تنها یک مورد اختلاف، در روایت زهری با دیگر روایات جداول مسند و ترکیبی، وجود دارد. زهری سوره عادیات را پیش از سوره عصرگزارش کرده است. دربارة جابه‌جایی رتبه‎ی سوره‎ی عصر و عادیات در مقدمه‎ی سوره‎ی عصر توضیح کافی داده شد.

 سورة عادیات در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف صدم، بعد از سوره‎ی زلزال و قبل از سوره‎ی قارعه واقع است و یازده آیه دارد.

مقصود سوره

اجتناب دادن مردم از ناسپاسی پروردگار به‎رغم نیازی که به تداوم عنایات پروردگار در دنیا و نجات از شقاوت اخروی دارند.

محتوای سوره

سوره مشتمل بر یک بخش محتوایی است که با سوگند آغاز می‌شود و به ناسپاسی انسان در برابر پروردگارش اشاره می‌کند، سپس

مفسرین و علمای علوم قرآن برای این سوره فقط نام "الفجر" را ذکر کرده‌اند. دلیل این نام اولین آیة سوره است. سورة فجر به اتفاق دانشمندان علوم قرآن، مکی است. این سوره در تمام جدول‌های ترکیبی و روایات مسند دهگانه و قریب به اتفاق روایات غیر مسند، در ردیف دهم، قبل از سورة ضحی و پس از سورة لیل قرار دارد، به جز روایت ابن ندیم که سورة فجر را پس از سورة عصر و قبل از ضحی قرار داده است.

 طبق روایات متعدد ترتیب نزول، ، خدای  متعال در سورة لیل شقاوت‌پیشگان را به گرفتاری در آتش هشدار داد و خویشتن‌داران را، نجات یافتگان دانست. در آن­جا فرمود که افرادی که تکذیب نیکی ها می کنند و از آن روگردانند، در شیبی قرار می گیرند که به سرعت به سمت سختی ها می رود. در سوره فجر از اقوامی چون عاد، ثمود، فرعونیان یاد می کند که در تکذیب نیکی ها، سرکشی و روگردانی کارشان به سختی عذاب و تنبیه در دنیا ختم شد. نیز در سوره لیل، اهل بخل را کسانی شمرد که اهل آتش اند و متقیان را اهل بخشش و انفاق شمرد که گروهی در صدد جلب رضایت پر.وردگارند، در سورة فجر از تحققِ بخشی از سختی هایی که متوجه اهل بخل است، پرده بر می دارد وسخت شدن معیشت آنها را محصول رفتار نادرست مالی آنها می شمرد؛ کسانی که نه تنها خود بخیل اند، حتی به زبان بر سیر کردن شکم های گرسنه ترغیب نمی کنند، ثروتشان را با چپاول ارث نزدیکان خود و حرص بر جمع مال به دست می آورده‌اند. سپس سخت‌ترین عذاب‌ها و بسته شدگی بدنهایشان را در رستاخیز یادآور می شود. هم‌چنان که نفس‌های مطمئنه را اهل بهشت و رضوان قطعی الهی می شمرد؛ رضوانی که در سورة لیل وعده آن را داده بود.: )إِلا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَی * وَلَسَوْفَ یَرْضَی(. بنا بر این سوره فجر مصداقی از تحقق نقش پروردگار بر تسهیل آسانی و تسهیل عسر به انسان ها می باشد. آسانی و سختی‎هایی که موجباتش را اعمال خود انسان ها فراهم کرده است.

بنابر نقل ابن­ندیم نظامی سازوار بین دو سوره وجود ندارد. خدای متعال در سورة عصر مردم را گرفتار زیان شمرد و راه برون‌رفت از این زیان را ایمان و عمل صالح و توصیه بر حق و شکیبایی شمرد. سپس در سورة فجر به دلداری پیامبر اکرم9 می‌پردازد و صاحبان ثروت را به عذاب آخرت تهدید می‌کند. به هر حال نظر صحیح و قابل اعتماد، آن چیزی است که در عموم روایات ذکر شده است.

سورة فجر در ترتیب مصحف در جزء سی‌ام قرآن، ردیف هشتاد و نهم پس از سورة غاشیه و پیش از سورة بلد قرار گرفته و دارای سی آیه است.

مقصود سوره

بیان نقش مقتدرانه‎ی پروردگار متعال در گرفتار کردن سرکشان صاحبان قدرت و ثروت در سختی ها؛ سختی‎هایی که بخشی در دنیا، و بخشی در آخرت متوجه انسان می‎شوند؛ چنانکه صاحبان نفوسی که به فضل پروردگار شکوفا شده و به اطمینان رسیده اند، را به

این سوره با نام‌هایی چون "لیل"، "واللیل"، و "واللیل إذا یغشی" نام‌گذاری شده است. این نام‌ها به مناسبت تعبیری است که در آیة ابتدایی سوره آمده است.

این سوره به اعتقاد اکثر دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی مکی است، هرچند برخی آن را مدنی شمرده‌اند که وجهی ندارد و در بحث سبب نزول سوره توضیح آن خواهد آمد.  در تمامی جداول مسند، ترکیبی و بی‎سند، این سوره در ردیف نهم و پس از سوره اعلی و پیش از سوره فجر قرار گرفته است. تنها در روایت  ابن ندیم ـ از روایات مسند ـ  این سوره پس از سوره‌های انشراح، عصر، فجر و ضحی قرارگرفته است.

در کتاب تفسیر تنزیلی مبانی، اصول ، قواعد و فوائد و در مقدمه این تفسیر گذشت که برغم وجود روایات صحیح و قابل قبول نزد فریقین، برای تشخیص روایت صحیح در ترتیب نزول، راه درست و محتاطانه آن است که ابتدا روایات ترتیب نزول  با هم مقایسه شوند و نقطه های اشتراک از افتراق آنها معین شود. سپس از سوره های مشترک در روایات سیاقی واحد گرفته شود وسوره مورد اختلاف را به سیاق مشترک عرضه کنیم. اگر سوره  مورد اختلاف با سیاق مشترک هماهنگ نبود، کنار گذاشته شود.

همانگونه که در سیر نزول سوره ها مشاهده کردید، سوره ها به منظور تغییر در مردم نازل می شد و پیامبر اکرم6 در این مسیر مواجه با چالش هایی بود که قرآن کریم به جریان تغییر و مدیریت چالش ها اهتمام می کرد.

ارتباط سوره‌ها بنابر روایات مورد اتفاق جداول مسند ، غیر مسند و ترکیبی چنین است که خدای متعال در فضای تغییر مردم ، گفتمان توحیدی را در محور توجه خود قرار داد، ابتدا به نقش های پروردگار بر هستی و انسان توجه کرد. (سوره علق ) سپس به پاداش و مکافات پذیرندگان ربوبیت پروردگار و مجرمان توجه داد. (سوره قلم ) پس از آن رسالت پیامبر را قطعی شمرد و مردم را در باره سرکشی وی هشدار داد.( سوره مزمل ) در ادامه پیامبر را برای هشدار به مردم در سایه بیان کبریایی پروردگار فرمان داد. ( مدثر ) بعد از این مرحله رابطه انسان را با پروردگار تنظیم کرد و از مهم ترین آنها مساله طلب هدایت به راه مستقیم بود. ( سوره حمد) در هفتمین سوره نازل شده، قرآن را

این سوره با نام‌هایی چون «اَعْلَی»، «سَبِّحْ»، و «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی» نام‌گذاری شده است. این اسامی به‌ دلیل تعبیری است که در آیه‎ی ابتدایی سوره قرار دارد. اکثر علمای تفسیر معتقدند که مکی است، لکن گروهی در مکی بودن تمام سوره یا برخی از آیات آن تردید کرده‌اند. دلیل آن‌ها آیات 14 و 15 سوره )قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى* وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى( است. این گروه موافق روایات رسیده از معصومان 7 ، این دو آیه را در رابطه با وجوب پرداخت زکات فطره، پیش از نماز عید فطر دانسته‎اند؛ در حالی که زکات و نماز عید فطر در مدینه تشریع شد. در نکته‎های آیات مورد بحث خواهد آمد که این دسته از روایات، درصدد بیان یک مصداق تطبیقی آیه‌اند؛ تطبیقی که بعداً در مدینه پدید آمد و محدود کننده‎ی معنای عام آیات نیست. علاوه بر آن، در برخی روایات نیز آمده است که هر گروهى از مسلمانان مکه (مهاجران) وارد مدینه مى‎شدند، این سوره را براى مردم آن شهر مى‎خواندند.[1] بنابراین سوره، جزء سوره‌های مکی است.

سوره‎ی اعلی هشتمین سوره‎ای است که پس از تکویر و پیش از لیل بر پیامبر اکرم6نازل ‌شد. تمام جداول مسند، غیر مسند و ترکیبی، که در مقدمه به آن اشاره شد، بر صحت این مطلب دلالت دارند. این سوره در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، در ردیف هشتاد و هفتم بعد از سوره‎ی طارق و قبل از سوره‎ی غاشیه قرارگرفته و نوزده آیه دارد.

مقصود سوره

بیان شرائط تذکر مردم به وسیله قران از جمله تذکر راه رستگاری، ضمن تضمین قدرت پیامبر بر خواندن بدون کاست آیات قرآن بر مردم.

محتوای سوره

سوره به دو بخش تقسیم می‌شود:

1. آیات 1- 13: رفع نگرانی پیامبر 6 در خواندن بی کاست آیات و فرمان رعایت شرائط مناسب تذکر به وسیله قرآن

در این بخش  به پیامبر اکرم6  دستور می‌دهد تا اسم پروردگار بلند مرتبه  را از نقص در ربوبیتش، تنزیه کند. سپس با ذکر عنایت ویژه به آن حضرت6 در دریافت وحی، به وی دربارة حفظ و توان انتقال آیات به مردم، اطمینان خاطر می‎دهد. با این مقدمه از ایشان می‎خواهد مردم را

برای این سوره نام‌هایی چون "تکویر"، "إذا الشمس کورت"، و "کورت" یاد شده است. این اسامی‌ به مناسبت تعبیرهایی است که در آیة ابتدایی آن وجود دارد. به اتفاق همة مفسران و اندیشمندان علوم قرآن، سورة کورت، مکی و هفتمین سوره­ای است، که پس از سورة مسد و پیش از اعلی، بر پیامبر اکرم9 نازل‌شد. این مطلب را تمام جدول‌های مسند، غیرمسند و ترکیبی یاد شده در مقدمه، تأیید می‌کنند. سورة تکویر در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف هشتاد و یکم، بعد از سورة عبس و قبل از سورة انفطار واقع است و 29 آیه دارد.

مقصود سوره

ترغیب مردمِ خواهانِ رشد و قوام شخصیت انسانی به بهره گیری از قرآن.

محتوای سوره

مطالب سوره به دو بخش تقسیم می­شود:

1. آیات 1- 14: مشاهدة اعمال در فرجام عالم

خدای متعال در آغاز سوره به تحولات عظیم پایان زندگی در دنیا و نشانه های

به‎مناسبت تعبیرهایی که در ابتدا و انتهای سوره‎ی مسد آمده، این نام‎ها بر آن سوره گذاشته شده است: «تبت»، «أبی‎لهب»، «المسد»، «اللهب» و «تبت یدا أبی‎لهب».

این سوره به‎اتفاق همه‎ی دانشمندان علوم قرآن و تفسیر، مکی است. بنا بر تمام جدول‌های مسند و غیرمسند و ترکیبی، ششمین[m1]  سوره،‎ پس از سوره‎ی حمد و پیش از سوره‎ی تکویر، بر پیامبر اکرم6 نازل ‌شده است.

این سوره در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف صد و یازدهم، پس از سوره‎ی نصر و پیش از سوره‎ی اخلاص قرار دارد و مشتمل بر پنج آیه است.

مقصود سوره

 اعلام غضب الهی و تصریح به عذاب قطعی دو تن- یک مرد و یک زن- از نزدیکان پیامبر6 که وی را تکذیب و سدّ راه جریان تبلیغی او بودند.[m2] 

محتوای سوره

مجموع سوره یک بخش است که با اعلام حکم قطعی خداوند درباره‎ی نابودی و هلاکت ابولهب، باوجود

سوره‎ی حمد نام‌های زیادی ازجمله «فاتحة الکتاب»، «سبع المثانی»، «أمّ الکتاب»، «أمّ‎القرآن»، «السبع»، «المثانی»، «الصلاة»، «الحمد»، «القرآن العظیم»، «الشفاء»، «الرّقیة»، «الأساس»، «الوافیة»، «الکافیة»، «الکنز»، «الشکر»، «الثنا[m1] »، «التفویض»، «الدعاء»، «النور»، و «التعلیم» دارد. پیرامون وجه نام‌گذاری این سوره به نام‌های گوناگون، بحث‌های مفصلی در تفاسیر آمده است، در این‎جا علت چهار نام‎گذاری مشهورتر را بررسی می‎کنیم:

الحمد: این نام به‎مناسبت نام «الحمد» در دومین آیه‎ی سوره: «الحمد لله رب العالمین» به‎کار رفته است.

أمّ‌الکتاب: عرب هر چیزی که مقدم بر دیگران و دارای توابعی باشد، أم می‌گویند. چون محتوای سوره که تنظیم رابطه‎ی انسان با خداست، مقدم بر دیگر روابط انسان، یعنی رابطه با خود، دیگران و هستی است، سوره را ام الکتاب نامیده‎اند. برخی دیگر «أم» را به‎معنی اصل هر چیزی دانسته و گفته‎اند چون این سوره، اصل قرآن است، به آن أمّ الکتاب گفته شده است. برخی اظهار داشته‎اند که چون تمام آن‎چه در سوره‌های دیگر قرار دارد، در این سوره هست، به آن امّ‌الکتاب می‌گویند.[1] این دیدگاه اگر اشاره به رابطه‎ی اجمال و تفصیل میان مطالب سوره‎ی حمد با دیگر سوره‎های قرآن دارد، محل تأمل بلکه غیرقابل پذیرش است؛ اما اگر مراد آن باشد که ریشه‎ی تمام آن‎چه در قرآن آمده، به پذیرش رابطه‎ی انسان با خدا باز می‎گردد، که از سه موضوع توحید بندگی، توحید استعانت و تقاضای راهنمایی از پروردگار ریشه گرفته است، مطلب درستی است.

سبع المثانی: این نام از آیه‎ی هشتاد و هفتم سوره‎ی حجر: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» گرفته شده است.