خیلی مهم
چگونگی جامعه سازی ایمانی در مکه
سلام و روز بخیر
امروز می خواهم راجع به نکته مهمی که هم در ذیل سوره حجر در مقدمه آمده و هم در کتاب شناخت نامه تنزیلی سوره ها برایتان کمی بنویسم.
این نکته شاید حاصل کار 15 ساله استاد و پیگیری این سوال بوده که پیامبر به مدد قرآن چگونه دارد جامعه سازی می کند و مراحل اصلی این تحول سترگ چیست؟ یادم هست وقتی که ایران آرکی یو رو از آمریکا به زمین نشاند و بعد از چند وقتی گفتند ما مهندسی معکوس کردیم و مثلش رو ساختیم. تقریبا توی همون ایام بود که جرقه ای در ذهن استاد نسبت به مهندسی معکوس مقاهیم دینی در قرآن زده شد و بعد خدای متعال ما را رهنمون به دو آیه آخر سوره فتح (سوره 112 نزول) کرد و طبق آیه آخر ، استاد به حمد الله توانستند، منطق بین مفاهیم و کلی روند رشد جامعه ایمانی رو به دست بیاورند که این نگاه، اثر خودش رو در تمام سوره ها خواهد گذاشت و در مطلبی که پیرامون مقاله سوره انعام و مقایسه با المیران چند روز قبل نوشتم، اثراتش رو می بینید
حالا با هم مسأله رو پیگیری می کنیم
دقت کنید کلید قصه در آیه آخر سوره فتح است
در اینجا لازم می دونم دربارهی سیر شکلگیری و رشد جامعهی اسلامی در قرآن، توضیحاتی تکمیلی بیان شود.
با ما در ادامه همراه باشید.
خدای متعال در آیهی بیستونهم سورهی فتح، سیر رشد جامعهی پیروان اسلام را چنین بیان فرمود:
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً؛ محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وى هستند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود مىبینى که بخشش و خشنودىیى از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات، همین است و داستان آنان در انجیل، مانند کِشتهاى است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد؛ بهگونهاى که دهقانان را بهشگفتى آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانى از آنان که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند، نوید آمرزش و پاداشى سترگ داده است.»
موافق تشبیه موجود در انجیل، حضرت محمد6 و پیروانش، بهمانند زراعتی هستند که در ابتدا رشد دانهای دارد، تا آنکه پس از مدتی از دل خاک دو برگ نازک و ضعیف بیرون میدهد: (اَخْرَجَ شَطْأَهُ). سپس قد میکشد و پهن و فراخ میشود: (فَآزَرَهُ). در مرحلهی بعد، با شاخهدرشاخه شدن، غلظت و قوت مییابد: (فَاسْتَغْلَظَ). و درنهایت چنان ساقه، قوی میکند که سر پای خود میایستد: (فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ).
بهنظر میرسد، مراحل رشد یادشده در نزول تدریجی قرآن به خوبی پیگیری شده است. خدای متعال پس از آنکه مفاهیم کلیدی را در سورههای ابتدایی نزول قرآن بیان فرمود، بهطور مشخص از سوره اعراف، مؤمنان را از حالت فردی خارج، و آنان را که در قبایل گوناگون زندگی میکردند، واجد یک جامعهی جدید ایمانی شمرد و با بیان رهنمودهایی، هویت و شخصیت اینجامعه را که در مرحله رشد دانهای و هستهای بود، بهترتیب ذیل شکل داد:
1. سوره اعراف (مکی 39)؛ جامعهای تابع اوامر نازل شده ازسوی پروردگار و اجتنابکننده از ولایتهای شیطانی.
2. سوره جن (مکی40)؛ جامعهای مطمئن به دخالت نداشتن عناصر مرموز، مانند جن در الهام به پیامبر6 و یقینکننده به سلامت مسیر ابلاغ پیامهای الهی به مردم.
3. یس (مکی41)؛ جامعهای خارجشده از غفلت و پذیرای انذارهای پیامبر6 و پیرو قرآن؛ جامعهای که باوجود تعداد اندک و بودن در اقلیت، شهامت ایمان به دعوت پیامبر6 را دارد.
4. فرقان (مکی 42)؛ جامعهای آشنا با نعمتهای پروردگار و بنده و مطیع خدای بخشنده (رحمن) که باورها و رفتار شایستهای از خود، بروز می دهداین باورها و رفتارها از قرار ذیل است: رفتاری فروتنانه، برخورد مسالمتجویانه با گفتههای جاهلان، اهل بیداری شب به سجده و قیام دربرابر پروردگار، ترسا و مشفق از عذاب جهنم، معتدل در انفاق، موحد در بندگی و اطاعت، دور از خونریزی و زنا، اهل توبه از گناه، حضور نداشتن در مجالس باطل، و گذر بزرگوارانه از امور بیهوده، پندپذیر آیات الهی، دعاگوی خیر برای همسران و فرزندان، آرزومند الگو شدن برای دیگر پرهیزکاران، اهل شکیبایی در امور مربوط به ایمان.
5. فاطر (مکی 43)؛ جامعه ای اهل خشیت از پروردگار که بهخوبی کتاب الهی را به ارث برده و در طبقات و با مراتب ایمانی گوناگون، به آن پایبند است.
6. مریم (مکی 44)؛ جامعهای امیدوار به الطاف و عنایات پروردگار و استقبالکننده از قرآن و آیات پروردگار با خضوع کامل و اشک شوق و خوف.
7. طه (مکی 45)؛ جامعهای بینا و بصیر که تحت تأثیر القائات امثال سامریها، دست از ولایت الهی نکشیده و از آیات الهی روی بر نمیگردانند.
8. واقعه (مکی 46)؛ جامعهای درحال رقابت برای رسیدن به مقام مقربان یا باقی ماندن در صف اصحاب یمین و به دور از اهل شقاوت و اصحاب شِمال.
9. شعراء (مکی 47)؛ جامعه ای امیدوار به فتح و پیروزی.
10. نمل (مکی 48)؛ جامعهای شاداب و امیدوار به شکست قطعی دشمنانش.
11. قصص (مکی 49)؛ جامعهای امیدوار به نگهداشت و حفظ رهبران الهیاش.
12. اسراء (مکی 50)؛ جامعهای متوکل بر الطاف الهی و غیرمتکی به دیگران.
13. یونس (مکی 51)؛ جامعهای پذیرای موحدانه ربوبیت تشریعی خدای متعال و ازاینمنظر، کنارزنندهی هرگونه تردید در رسالت و آموزههای قرآن.
14. هود (مکی 52)؛ جامعهای باورمند به مهمترین مضامین قرآن دربارهی اطاعت و پرستش نکردن هیچکس مگر خدا. استغفارکنندگان به درگاه پروردگار، پذیرای مرجعیت خدای متعال در امور گوناگون، باورمند به حیات دوبارهی پس از مرگ، و دربرابر اوامر و نواهی الهی، مخبت و تسلیم کامل هستند.
15. یوسف (مکی 53)؛ جامعهای بردبار و شکیبا دربرابر آزار وابستگان و برادران خود و مطمئن به پیروزی در آینده و سرفکندگی آزاردهندگان خود.
با ویژگیهای پانزدهگانه بالا بود، که جامعهی ایمانی، مرحلهی رشد دانهای را پشت سر گذاشت و مهیای حضور علنی و جمعی در فضای مکه شد. در این مرحله بود که جامعهی مکی به دو قطب کافر و مؤمن، تقسیم شد
خدای متعال از سورۀ حجر (مکی 54)، پیامبر9 را مأمور ایجاد شکاف در دیوارۀ شرک و جدا سازی صف موحدان از مشرکان کرد: )فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ(.[1] در پانزده سورهای که پس از سورۀ حجر فرو آمد، خدای متعال به تدریج موضوعاتی که مشرکان مکه را به چالش میکشید و اندیشۀ شرک را تخریب میکرد، بر پیامبر اکرم9 وحی کرد. در نتیجه فاصلۀ موحدان از مشرکان آشکارتر شد.
[1]. حجر (15)، آیة 94.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.