این سوره با نامهایی چون "لیل"، "واللیل"، و "واللیل إذا یغشی" نامگذاری شده است. این نامها به مناسبت تعبیری است که در آیة ابتدایی سوره آمده است.
این سوره به اعتقاد اکثر دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی مکی است، هرچند برخی آن را مدنی شمردهاند که وجهی ندارد و در بحث سبب نزول سوره توضیح آن خواهد آمد. در تمامی جداول مسند، ترکیبی و بیسند، این سوره در ردیف نهم و پس از سوره اعلی و پیش از سوره فجر قرار گرفته است. تنها در روایت ابن ندیم ـ از روایات مسند ـ این سوره پس از سورههای انشراح، عصر، فجر و ضحی قرارگرفته است.
در کتاب تفسیر تنزیلی مبانی، اصول ، قواعد و فوائد و در مقدمه این تفسیر گذشت که برغم وجود روایات صحیح و قابل قبول نزد فریقین، برای تشخیص روایت صحیح در ترتیب نزول، راه درست و محتاطانه آن است که ابتدا روایات ترتیب نزول با هم مقایسه شوند و نقطه های اشتراک از افتراق آنها معین شود. سپس از سوره های مشترک در روایات سیاقی واحد گرفته شود وسوره مورد اختلاف را به سیاق مشترک عرضه کنیم. اگر سوره مورد اختلاف با سیاق مشترک هماهنگ نبود، کنار گذاشته شود.
همانگونه که در سیر نزول سوره ها مشاهده کردید، سوره ها به منظور تغییر در مردم نازل می شد و پیامبر اکرم6 در این مسیر مواجه با چالش هایی بود که قرآن کریم به جریان تغییر و مدیریت چالش ها اهتمام می کرد.
ارتباط سورهها بنابر روایات مورد اتفاق جداول مسند ، غیر مسند و ترکیبی چنین است که خدای متعال در فضای تغییر مردم ، گفتمان توحیدی را در محور توجه خود قرار داد، ابتدا به نقش های پروردگار بر هستی و انسان توجه کرد. (سوره علق ) سپس به پاداش و مکافات پذیرندگان ربوبیت پروردگار و مجرمان توجه داد. (سوره قلم ) پس از آن رسالت پیامبر را قطعی شمرد و مردم را در باره سرکشی وی هشدار داد.( سوره مزمل ) در ادامه پیامبر را برای هشدار به مردم در سایه بیان کبریایی پروردگار فرمان داد. ( مدثر ) بعد از این مرحله رابطه انسان را با پروردگار تنظیم کرد و از مهم ترین آنها مساله طلب هدایت به راه مستقیم بود. ( سوره حمد) در هفتمین سوره نازل شده، قرآن را دستورنامه هدایت مردم به راهی که شخصیت آنها را قوام ببخشد معرفی کرد. (تکویر ) و در سوره هشتم ابتدا پیامبر را که نگران حافظه اش برای خواندن آیات و نشان دادن راه یسری و آسانی به مردم، تضمین خاطر داد و اعلام کرد که وی را برای انجام این مأموریت از راه شکوفا و فعال کردن حافظه اش بر خواندن آیات قرآن آسان کرده است. سپس اصلی ترین تذکر یعنی راه رستگاری و نجات از مشکلات و رسیدن به آسانی را که آرمان بلند انسان هاست، به مردم معرفی کرد. در سوره لیل که پس از آن نازل شد، بیان داشت که برای رسیدن به آسانی، استعداد چه کسانی را شکوفا می کند.آسان می کند و برای رسیدن به شقاوت و سختی چه افرادی، استعداد آنها را شکوفا و آسان می کند. این سیر کاملا طبیعی و قابل فهم است که خدای متعال در سوره لیل به بیان راهکار شکوفا سازی ظرفیت های انسانی در جهت پذیرش راه و اهداف دینی بپردازد، چنانکه در سوره اعلی به شکوفا کردن حافظه پیامبر در موضوع خواندن آیات الهی بر مردم توجه داد.
اما بر اساس جدول ابن ندیم ارتباط آسان شدگی پیامبر و راه یسری و آسان در سوره اعلی (نزول 8) با آسان سازی های مردم برای رفتن به راه رستگاری و یسری در سوره لیل ( نزول 9 ) قطع می شود. موافق این روایت ، در سورة اعلی تسهیل کار بر پیامبر9 و اولین برنامة رهایی و رستگاری ذکر شد. آنگاه خداوند در سورة انشراح به تداوم عنایت به پیامبر9 یعنی "شرح صدر" پرداخت و دستورهای لازم را برای زمان رویارویی با مشکلات به وی داد، پس از آن در سورة عصر راه نجات از زیانباری را به همة انسانها آموخت، بعد در سورة فجر به پیامبرش در برخورد با دشمنان توانا و نیرومندش امیدواری داد، سپس در سورة ضحی به رها نکردن پیامبر9 به حال خود و نراندن او از درگاه الهی اشاره، و او را مأمور ابلاغ پیام کرد و آنگاه در سورة لیل آسانیسازی کار دین بر مردم را مطرح کرد و به موضوع تزکیة بیان شده در سورة اعلی توجه داد. از این رو ترتیب روایت در الفهرست ابن ندیم دچار انفصالی در مضامین و محتوای سوره هاست؛ حال آنکه تناسب میان محتوای سورههای لیل و اعلی، نزول سورة لیل بعد سورة اعلی را تأیید میکند.
سورة لیل در ترتیب مصحف رسمی در جزء سیام قرآن، ردیف نود و دوم بعد از سورهی شمس و قبل از سورهی ضحی واقع است و 21 آیه دارد.
مقصود سوره
بیان راه های شکوفا شدن استعداد های انسانی در جهت سیر مثبت یا منفی به سمت آسانی یا سختی با هدف ترغیب مردم به رفتارهایی که آنها را برای تهذیب نفس و خروج از حکومت غرائز و زنجیر رنج و جهالت آزاد و انسانیت انسان را هموار کند و آنها را به سمت شریعت و بهشت شتاب دهد.
محتوای سوره
سوره به دو بخش تقسیم میشود:
1. آیات 1-13 تشریح تلاش هایی که موجب شکوفایی مثبت در شخصیت انسانی یا تغییرات منفی و شتاب به سمت تثبت و فرورفتگی در شخصیت حیوانی میشود.
این بخش با سوگند به چند پدیدهی گوناگون (شب و روز، جنس ماده و نر)، به گوناگونی سعی و تلاش انسانها اشاره میکند و احسان و نیکی، تقوا، و تأیید نیکیها را از عوامل جلب توفیق الهی و پیش برندة انسان به سوی راه و نتائج آسان می شمرد. در مقابل، بخل، احساس بینیازی، و تکذیب نیکیها را زمینه سازان خذلان افراد و رانندة آنها به سمت رنج و شقاوت ها دانسته است؛ به گونه ای که اسباب لذت دنیا مانع گرفتاری و شقاوت وی نخواهد شد.
2. آیات 14- 21: بیم و امید در باره رنج و آسانی نهایی
در این بخش برای برانگیختن انسان به سمت آسانیها از مصداق نهایی رنج ها یعنی جهنم و کانون لذت ها که در اثر رضایت الهی به دست می آید و کیفیت بدست اوردن رضایت الهی سخن میگوید. عامل بدفرجامی در رستاخیز را تکذیب و رویگردانی از پذیرش راه حق معرفی میکند و به دنبال آن با تقواترین انسانها از این نافرجامی را انسان هایی می شمرد که در تلاش برای تزکیة خود، به انفاق مالی میپردازند، و در این انفاق جز توجه خاص پروردگار را مد نظر ندارند. سپس رضایت پروردگار را در باره آنها تضمین می کند.
ارتباط سوره
در سوره اعلی گذشت که رستگاری ریشه در تهذیب نفس از موانع رشد و سپس یاد کرد ویژگی پروردگار و اقامه نماز دارد. در این سوره (لیل/نزول 9) راه تهذیب نفس را به انسان نشان میدهد؛ راهی که موجب می شود تا حیات جانداری با حکومت غرائز و رنج و مشقت جاهلیت به حیات انسانی تهذیب شده از این رنج ها و زنجیرها متحول شود. و انسان برای سیر به سمت آسانی ها هموار شود. چنانکه رفتارهایی را که ضمیر انسان را برای استمرار تاریکی ها بلکه فرورفتگی در رنج ها و سختی ها هموار می کند، تشریح می شود.
بررسی سیر نزول سورهها روشن میکند تحول جامعهی جاهلی به جامعهای نورانی، در راه مستقیم و در مسیر رستگاری در پرتو پذیرش مفاهیمی اساسی در صفحه ذهن و صحنه جامعه شکل می گیرد. این عناصر هویت اجتماع اسلامی و جامعه نورانی است که به تدریج در سیر نزول نازل و بنا گذاری شده اند. و مردمی را که در شرائط حاکمیت فرهنگ جاهلی حتی امکان بروز باورها و رفتار دینی خود را نداشتند، رشدی زیر زمینی و پنهان می دادند. اصلی ترین ابعاد گفتمان اسلامی به معنویت گرایی و توجه به نقش غیب عالم بر انسان و هستی اختصاص دارد. در اولین سوره نازل شده ، نقش آفریدگاری پروردگار در هستی و انسان، و ربوبیت تکوینی کریمانهی وی بر علم انسان مورد توجه قرار گرفت و به دنبال آن مساله تنبیه سرکشان و حمایت از بندگان را گوشزد کرد. به همین مناسبت از حضور مخلوقاتش در محضر خود در همه لحظات سخن گفت: (سوره علق). در دومین سوره، چالش مکذبان مجرم با پیامبر موجب شد تا از نقش عدالت محور خود در پاداش تسلیم شدگان و مجازات مجرمان سخن گوید:( سوره قلم ). در سوره مزمل به تأثیر تربیتی توجه به پروردگار و غیب هستی در تربیت و تغییر انسان ها توجه داد و از نقش عبادت شبانه در توسعه ظرفیت های انسان ، همچنین توجه به آفریدگاری پروردگار در « تبتل» و فارغ شدن دل برای خدا و توجه به ربوبیت وی بر نظام تکوین در ایجاد اعتماد و توکل به پروردگار سخن گفت و در خطاب به مردم، رسولان را فرستادگان مورد حمایت خود نامید. فرستادگانی که اگر سرکشی شوند، از پشتیبانی خدای متعال برخوردار خواهند شد. در سوره مدثر نزول 4 ضمن سخن در باره نقش پروردگار در تنبیه اهل عناد و فعال کردن سپاهیانی برای تنبیه معاندان، به اثر تربیتی اقامه نماز و اظهار بندگی به پروردگار در رهایی از شقاوت و جهنم سخن گفت. در همین شرائط مردم را در باره پرهیز از مخالفت خدا و طلب مغفرت از او ترغیب کرد و بیان کرد که بدون توجه به این دو مطلب و عدم رعایت جانب پروردگار، امکان بهره از هشدارهای الهی که بر زبان پیامبر و در قرآن بیان شده است، وجود ندارد. در سوره حمد ( نزول 5) به تنظیم رابطه انسان با پروردگار اهتمام شد و روشن کرد که ارتباط با غیب هستی و پروردگار عالم باید در چهار رابطه ستایشگری، توحید در بندگی، توحید در استعانت و طلب هدایت به راه مستقیم تجلی یابد. این واکنش ها اساس واکنش هایی است که موجودات مختار باید در قبال پروردگار از خود بروز دهند. در سوره تکویر هفتمین سوره نازل شده، از نقش قرآن در استقامت بخشی به انسان ها سخن گفت با این وجود، اختیار اشتیاق به راست قامتی را مشروط به اراده پروردگار کرد. در سوره اعلی هشتمین سوره نازل شده، نقش خود در آفرینش، پردازش نسبت مخلوقات، ظرفیت دهی مقّدر به مخلوقات و هدایت آنها به سمت کمال های تعیین شده برای هر کدام تشریح کرد. و یکی از عوامل رستگاری را توجه به ویژگی پروردگار ( آفریدگاری) و پرستش بعد از این توجه شمرد. در همین سوره به نقش پروردگار در شکوفایی استعدادهای درونی پیامبر و آسان شدن خواندن آیات بر مردم از سوی پروردگار سخن می گوید و در سوره لیل این شکوفایی و آسان سازی را در باره پذیرش دین یا راههای معاند با دین شامل دیگر موجودات می کند؛ هر کدام بر پایه رفتارهایی که در سوره از آن یاد کرده است.
شأن نزول
مفسران براى کل این سوره، شأن نزولى از ابنعباس نقل کردهاند.[1] این شأن نزول مطابق نقل مرحوم طبرسى در مجمع البیان چنین است:
«مردى در میان مسلمانان بود که شاخة یکى از درختان خرماى او بالاى خانة مرد فقیر عیالمندى قرار گرفته بود. هنگامى که صاحب نخل بالاى درخت مىرفت تا خرماها را بچیند، گاهى چند دانه خرما در خانة مرد فقیر مىافتاد و کودکانش آن را برمىداشتند، ولی آن مرد از نخل فرود مىآمد و خرما را از دستشان مىگرفت، (و آنقدر بخیل و سنگدل بود که) اگر خرما را در دهان یکى از آنها مىدید، انگشتش را داخل دهان او مىکرد تا خرما را بیرون آورد!
با شکایت مرد فقیر به پیامبر9 او فرمود: برو تا به کارت رسیدگى کنم. آنگاه صاحب نخل را ملاقات کرد و فرمود: این درختى که شاخههایش بالاى خانة فلان کس آمده است، به من مىدهى تا در مقابل آن نخلى در بهشت از آن تو باشد. مرد گفت: من درختان نخل بسیارى دارم، و خرماى هیچکدام به خوبى این درخت نیست (و حاضر به چنین معاملهاى نیستم).
کسى از یاران پیامبر9 این سخن را شنید، عرض کرد: اى رسول خدا9! اگر من بروم و این درخت را از این مرد بخرم و واگذارم، شما همان چیزى را که به او مىدادید به من عطا خواهید کرد؟ فرمود: آرى.
آن مرد رفت و صاحب نخل را دید و با او گفتگو کرد، صاحب نخل گفت: آیا مىدانى که محمد9 حاضر شد درخت نخلى در بهشت در مقابل این به من بدهد (و من نپذیرفتم)، و گفتم: من از خرماى این درخت بسیار لذت مىبرم و با اینکه نخل فراوان دارم و هیچکدام خرمایش به این خوبى نیست! خریدار گفت: آیا مىخواهى آن را بفروشى یا نه؟ گفت: نمىفروشم مگر آنکه مبلغى را که گمان نمىکنم کسى بدهد، به من بدهى. گفت: چه مبلغ؟ گفت: چهل نخل. خریدار تعجب کرد و گفت: عجب بهاى سنگینى براى نخلى که کج شده مطالبه مىکنى؛ چهل نخل! سپس بعد از کمى سکوت گفت: بسیار خوب، چهل نخل به تو مىدهم. فروشندة (طمعکار) گفت: اگر راست مىگویى چند نفر را به عنوان شهود بطلب». اتفاقا گروهى از آنجا مىگذشتند آنها را صدا زد و بر این معامله شاهد گرفت. سپس خدمت پیامبر9 آمد و عرض کرد: اى رسول خدا9! نخل به ملک من در آمد و تقدیم (محضر مبارکتان) مىکنم. رسول خدا9 به سراغ خانوادة فقیر رفت و به صاحبخانه گفت: این نخل از آن تو و فرزندان تو است. اینجا بود که سورة و اللیل نازل شد (و گفتنیها را دربارة بخیلان و سخاوتمندان گفت).»[2] در بعضى از روایات نیز مرد خریدار شخصى به نام ابوالدحداح معرفی شده است.[3]
در باره اسباب نزول و سستی سند بسیاری از آنها در کتب علوم قران سخن فراوان است. قصه سرایانی که برای تعدادی از آیات یا سور، اسباب نزول هایی می ساختند و آنها را در بین مردم رواج می دادند. این داستان ها اکثراً مورد اعتنا نیست. از این رو برخی چون احمد بن حنبل اصولا روایات اسباب نزول را بی ریشه دانسته اند. به رغم فراوانی اسباب نزول نامعتبر، برخی از علمای مسلمان، شرائطی برای پذیرش روایات اسباب نزول گفته اند. مثلاً راوی یا ناقل اسباب نزول دروغ گو شناخته شده نباشد، اموری چون امکان رفع ابهام از تمام ابعاد سوره و آیه ای که سبب نزول مربوط به آن می باشد. همچنانکه باید با ترتیب نزول سوره توافق داشته باشد. در حالی برای سوره لیل که به شهادت روایات ترتیب نزول در زمره اولین سوره های مکی است، داستانی از ماجراهای مدینه نقل شده است؟! افزون آنکه در سوره لیل مساله بخل تنها گوشه ای از مضامین آیه است. و معارف و مطالب فراوان دیگری در سوره هست که در این داستان به آن اشاره نشده است. از این رو در صورت درستی داستان گفته شده و چشم پوشی از عدم تطابق محتوا با مجموعه مطالب سوره نهایتاً باید سوره را تطبیقی بر ماجرای بخل در آیه شمرد.
گام تحول
تشویق مردم به سه رفتارانسانی انفاق مالی ، تقوای عقلی و تصدیق نیکویی ها و اجتناب دادن از رفتارهای مخالف آن یعنی بخل و بی تقوایی و تکذیب نیکی ها از راه تضمین عنایت پروردگار در شتاب دادن استعدادهای موجودات مختار به راه دین یا خذلان به سمت راه شقاوت .
فضیلت سوره
از پیغمبر اکرم9 نقل شده، که فرمودند:
«مَنْ قَرَأَهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ حَتَّى یرْضَى وَ عَافَاهُ مِنَ الْعُسْرِ وَ یسَّرَ لَهُ الْیسْر؛[4] هر کس این سوره را تلاوت کند خداوند آنقدر به او مىبخشد که راضى شود، و او را از سختیها نجات میدهد و زندگى را براى او آسان مىسازد.»
در حقیقت، منظور روایت آن است که با تلاوت آیات سورة لیل، زمینه انجام سه رفتار انسانی یعنی انفاق، تقوا و تصدیق نیکی ها در وی ایجاد می شود و از رفتارمتضاد با آنها دوری می گزیند. این تلاوت موجب می شود تا شتاب وی به سمت راه دین و بهشت آسان شود. این تلاوت در ادامه وی را چون متقیان در بذل اموالش به فقرا و مساکین با هدف تزکیة نفس و بدون چشمداشتی ازفقرا ترغیب می کند. وی این عمل خیررا تنها به انگیزه رضای خدا انجام می دهد که خدای متعال نیز پاداش وی را به گونه ای که راضی شود، عطا خواهد کرد..
[1] . قمی، تفسیر قمی، ج 2، ص 425 و 426؛ واحدی، اسباب النزول القرآن، ص477-478 ؛ ابن ابی الحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج10، ص3439-3440؛ ابن اثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج8، ص406-407؛ سیوطی، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، ج6ف ص375
[2] . طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص759-760
[3] . حمیری، قرب الاسناد، ص355-356؛ قمی، تفسیر قمی، ج2، ص425-426؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج14، ص305-306؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج5، ص337-338؛ عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج5، ص589؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج15، ص365 (البته روایاتی که در این منابع آمده کمی متفاوت با روایت مجمع است و در آنها ذکر شده که مردی از انصار در خانه اش درخت نخل فرد دیگری بود که از سوی او مورد اذیت و مزاحمت قرار می گرفت و به رسول خدا شکایت برد....؛ البته صافی و نورالثقلین هر دو نقل را ذکر کرده اند)
[4]. عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج5، ص 588.a
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.