با سلام
به اطلاع علاقه مندان تفسیر تنزیلی می رساند، به حمدالله با اتمام نگارش سوره کهف از جلد هشتم تفسیر همگام با وحی، نگارش این مجلد به اتمام رسید ووارد مراحل بعدی شد.
این مسیر و استاد محترم را از دعای خیرتان محروم نفرمایید
با سلام
به اطلاع علاقه مندان تفسیر تنزیلی می رساند، به حمدالله با اتمام نگارش سوره کهف از جلد هشتم تفسیر همگام با وحی، نگارش این مجلد به اتمام رسید ووارد مراحل بعدی شد.
این مسیر و استاد محترم را از دعای خیرتان محروم نفرمایید
نکته ای که در ویراست جدید جلد دوم به زودی خواهید خواند:
با قلم استاد بهجتپور در پاسخ به این سوال همراه خواهیم شد:
نکته : اشاره به اسامی قرآن تاکنون
پس از آنکه خداوند در سوره قدر، نزول قرآن را به شکل ضمیراز جانب خود و در شب قدر شمرد: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَیْلَةِ الْقَدْر» (قدر/1) در این آیه، قرآن را مجید خوانده و آن را موجود در لوح محفوظ شمرد تا پس از اثبات نزول آن از جانب خود در شب قدر، بر مجد و عظمت و نیز حفظ و مصونیت آن اشاره کرده باشد.
بررسی ها نشان می دهد که در سیر نزول قران این اولین باری است که از کلام نازل شده بر پیامبر اکرم 9 با تعبیر «قرآن» یاد می شود. البته گذشت که این واژه اولین بار در سوره مزمل (نزول 3) واژه «القرآن» به کار رفته که در اطلاق اصطلاحی آن اختلاف است.
برای کلام الهی از نامهای گوناگونی استفاده شده است؛ بررسی ها نشان می دهد که قرآن ابتدا ذکر معرفی شد: « وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ » قلم 2/ 52 بعد ازسوره مزمل ، در چهارمین سوره یعنی سوره مدثر از کلام الهی با وصف «تذکره» یاد شده و می فرماید قرآن پندی است که تأثیر آن بر مخاطب بستگی به خواست و اراده او دارد: «کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ فَمَن شَاءَ ذَکَرَهُ» (مدثر/54-55)
در سوره تکویر هفتمین سوره نازل شده نیز این این کلام با تعبیر «قول جبرئیل امین» مورد توجه قرارداده شد: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ » (تکویر/19-25)
در سوره اعلی هشتمین سوره نیز پیامبر را از فراموشی آیاتی که بر ایشان خوانده می شود تبرئه کرده و می رساند ایشان قرآن را بدون هیچ کم و کاستی بر مردم خواهد خواند: «سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسى» (اعلی/6) در این آیه روشن می شود که این کلام نازل شده از جنس اقراء و خواندنی است که پیامبر بر مردم می خواند.
در بیست و سومین سوره یعنی سوره نجم
این سوره در میان مفسران و دانشمندان علوم قرآن فقط به "نور" نامیده شده است. وجه نامگذاری به سبب بهکاررفتن این لفظ درآیۀ سی و پنجم سوره است.
این سوره به نظر غالب مفسران و اندیشمندان علوم قرآن مدنی است. برخی بدون هیچ وجه قابل توجهی آیۀ 55 و 58 این سوره را مکی دانستهاند.[1] سیاق و مفاد این آیات با فضای مدینه و مخاطبان مؤمن سوره تناسب روشنی دارد.
این سوره صد و سومین سورهای است که بعد از سورة نصر و قبل از سورۀ حج بر پیامبر اکرم9 نازل شده است. سورۀ نور با 64 آیه در ترتیب مصحف رسمی در جزء هیجدهم قرآن، در ردیف بیست و چهارم بعد از سورۀ مؤمنون و قبل از سورۀ فرقان قرار دارد.
نفوذ برخی از احکام فردی، خانوادگی و اجتماعی مرتبط با عفاف جنسی در قلب مؤمنان با تقویت خوف از خدای متعال.
سوره به پنج بخش به ترتیب زیر تقسیم میشود:
1. آیۀ 1: هدف سوره؛ انزال آیاتی روشنگر برای تذکر
بخش اول، مقصود از نزول سوره را متذکر میشود.
2. آیات 2- 20: احکامی دربارۀ زنا
مرحلۀ اول بیان مجازات شدید زن و مرد زناکار و شرط سنگین اثبات قضایی آن، برای غیر مرد و همسرش، "چهار شاهد" و در مورد مرد و همسرش، اجرای "لعان" است، حتی اگر شخصی، دیگرى را متهم کرد ولی نتوانست ادعاى خود را در محکمۀ قضاوت اسلامى به ثبوت برساند خود مجازات شدید (چهار پنجم حد زنا) خواهد داشت، تا کسى تصور نکند مىتواند با متهم ساختن دیگران به سادگى آنها را به مجازات اسلامى بکشاند، بلکه به عکس، خود گرفتار مجازات خواهد شد. به همین مناسبت حدیث معروف "افک" و تهمتى که به یکى از همسران پیامبر9زدند مطرح، و به شدت این مسئله را پی میگیرد، تا کاملا روشن شود شایعه ساختن برای افراد پاک چه مجازات سختی دارد و چه گناه سنگینی است.
3. آیات 21-33: احکام پیشگیرانه از انحرافات جنسی
در این بخش به
به اطلاع برسانم به لطف الهی بازنویسی جلد دوم تفسیر همگام با وحی به پایان رسید.
از آنجا که در طول ده سال اخیر استاد بهجت پور به مطالب جدیدی در سیر نزول دست یافته بودند و در دو جلد اول نمود نداشت، این موارد به دو جلد اول افزوده شد.
به حمدالله ویرایش ادبی جلد دوم هم شروع شده است و جلد اول نیز در مرحله نزدیک به صفحه آرایی می باشد.
در هفته گذشته آخرین جلسه قواعد تفسیر ترتیبی تنزیلی به صورت حضوری و با رعایت کامل پروتکل ها برگزار شد و استاد معرفت قواعد خاص تفسیر ترتیبی تنزیلی را با دوستان شرکت کننده در دوره تربیت پژوهشگر تنریلی ورودی 98 مرور نمودند. در پایان این جلسه، استاد بهجت پور در جلسه حضور یافتند و ضمن ایراد سخنرانی کوتاه، به سوالات دوستان پاسخ گفتند.
گزیده ای از سخنان ایشان در این چلسه را تقدیم حضور دوستان فرهیخته می کنم.
نویسنده تفسیر تنزیلی «همگام با وحی» با اعلام این خبر که رشته تفسیر تنزیلی در سطح چهار حوزه به تصویب رسیده است، گفت: کار بزرگ ما این است که نواندیش باشیم و از تحجر بگذریم، ولی تجددگرا هم نباشیم.
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجتپور، نویسنده تفسیر تنزیلی همگام با وحی، در جمع شرکتکنندگان در دوره تربیت پژوهشگر تفسیر تنزیلی، گفت: تفسیر تنزیلی به مثابه فرصتی برای مهندسی منابع دین در عرصه زندگی به تدریج در میان فرهیختگان، جای خود را باز میکند.
وی افزود: اگر همه با هم مسیر را ادامه دهیم، قدرت تئوریسازی برای نظام اسلامی و روشسازی برای تحول فرهنگ دینی در عرصه انقلاب اسلامی و حتی جهان اسلام و عرصه بینالمللی خواهیم داشت.
بهجتپور تصریح کرد: مهمترین مسئله برای ما، کارآمدی نظام اسلامی است؛ کارآمدی که مبتنی بر اهداف انقلاب اسلامی، یعنی تربیت دینی است، لذا مهارت ما در تربیت و ایجاد تحول در مردم بزرگترین انتظار از حوزههای علمیه است.
مدیر حوزه خواهران اظهار کرد: قرآن میتواند به عنوان متن محوری که انقلاب اسلامی را در دوره پیامبر شکل داده است، سرمشقی برای همه منطقهای تحولی امروز باشد. امروز هم شعاع انقلاب اسلامی روز به روز در حال افزایش است و انتظار میرود ما به عنوان حوزه، بلد راه مردم برای ایجاد ارزشهای نهادینه باشیم و اگر این مسیر را بلد نباشیم، هرقدر جلو برویم، جز دوری چیزی به دنبال نخواهد داشت.
وی اضافه کرد: شاید برخی چالشهای امروز نظام جمهوری اسلامی به این مسئله برگشت دارد که مهارت لازم در ما وجود ندارد و نمیتوانیم مدیریت دینی برای مردم داشته باشیم و میزان مشارکت و ظرف تحمل مردم را بالا ببریم و مراقب بریدگیها باشیم و برای آسیبها به خوبی تدبیر ایجاد کنیم؛ لذا هر چه
با سلام
نظر به اینکه مباحثی که در جلسات قبل تفسیر سوره نور راجع به تحول قرآنی گفته شد، قبلا در برخی پست های سایت بارگذاری شده بود، لذا آدرس آن ها را جهت مطالعه عزیزان در این پست می گذارم. امید که برای دوستان مفید باشد.
خیلی مهم
چگونگی جامعه سازی ایمانی در مکه
http://hamgambavahy.ir/post/95
خبر کتاب پاکدامنی و توضیحی پیرامون آن
http://hamgambavahy.ir/post/244
لینک کانال حریم عفاف (سیر فرهنگ سازی پاکدامنی در جامعه ) در نرم افزار ایرانی ایتا
http://hamgambavahy.ir/post/243
راه دست یابی به جدول ترتیب نزول سورهها (1)
http://hamgambavahy.ir/post/42
راه دستیابی به جدول ترتیب نزول سوره ها (2)
http://hamgambavahy.ir/post/43
راه دست یابی به جدول ترتیب نزول سورهها (3)
http://hamgambavahy.ir/post/44
دانلود جداول ترتیب نزول سوره ها به نقل از
به حمد الله در ماه مبارک رمضان امسال با توجه به تعطیلی جلسات تفسیر، اما این فرصت فراهم شد که در پای درس تفسیر #مفسر #تنزیلی #قرآن کریم حضرت حجت الاسلام عبدالکریم #بهجت_پور در سوره #دخان بنشینیم و این توفیق نصیب کانال موسسه شد که بتواند با بازنشر این جلسات، خدمتی کوچک به ساحت قرآن انجام دهد.
برای آسان شدن دانلود این جلسات به صورت صوتی بر آن شدیم تا لینک جلسات را به صورت یکجا در اختیار علاقه مندان قرار دهیم تا سریعتر بتوانند به دانلود آن مبادرت نمایند.
این جلسات بیست و سه روز به طول انجامید.
لینک دانلود صوت تفسیر سوره دخان استاد عبدالکریم بهحت پور در کانال موسسه فرهنگی تمهید در ایتا
👇👇👇
🌹جلسه اول
https://eitaa.com/mtamhid/641
🌹جلسه دوم
https://eitaa.com/mtamhid/647
🌹جلسه سوم
https://eitaa.com/mtamhid/657
🌹جلسه چهارم
https://eitaa.com/mtamhid/660
🌹جلسه پنجم
https://eitaa.com/mtamhid/663
🌹جلسه ششم
حجت الاسلام عبدالکریم بهجت پورمتولد 1344 در دزفول، در سال 1360 وارد حوزه علمیه شد. اساتید دوره سطح ایشان آیات معزز وجدانی، محامی، قاضی دزفولی، پایانی و اعتمادی؛ اساتید دوره خارج: آیات معزز شبیری زنجانی، هاشمی شاهرودی، وحید خراسانی، بهجت، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، و از همه مهمتر مرحوم آیتالله معرفت.
ایشان فارالتحصیل سطح 4 حوزه در رشته تفسیر و علوم قرآن است که از رساله علمی خود در سال 1380 دفاع کرد. ایشان یکی از برجستهترین شاگردان مرحوم آیت الله معرفت، عضو هیات علمی (دانشیار) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و صاحب نظریه و سبک تفسیر تنزیلی (به ترتیب نزول) میباشد.
از مهمترین آثار ایشان میتوان به تفسیر تنزیلی مبانی، اصول، قواعد و فوائد، تفسیر همگام با وحی (ج 1 تا 6)، درآمدی بر اصول تحول فرهنگی با الهام از نزول تدریجی قرآن، سیر فرهنگسازی پوشش اسلامی با رویکرد تفسیر تنزیلی، شناختنامه تنزیلی سوره های قرآن کریم نام برد.
سه اثر وزین دیگر از ایشان که با سبک تفسیر تنزیلی در دست انتشار است، عبارتند از:
عزیزان پژوهشگر عزیز دوره جدید سال 98_99
لطفا مطالب ذیل را پیرامون مبحث گام تحول مطالعه فرمایید.
1. چگونگی جامعه سازی ایمانی در مکه
http://hamgambavahy.ir/post/95
2. اصول تحول در 24 سوره ابتدایی نزول قرآن
http://hamgambavahy.ir/post/97
3. گام تحول سوره، کلیدی ترین موضوعی که مطالب پراکنده سوره را گرد هم جمع می آورد.
http://hamgambavahy.ir/post/129
4. پاسخ به دو پرسش پیرامون گام تحول
http://hamgambavahy.ir/post/130
5. فایده ی گام تحول و نمونه ای از گام های تحول قرآن
http://hamgambavahy.ir/post/131
این بحث از بحثهای نویی است که فقط با سبک تفسیر تنزیلی قابل طرح است و بحث های بسیاری دارد که جا دارد مورد توجه قرار گیرد و مقالات متعددی پیرامون آن نوشته شود.
1 آیا پیامبر اکرم6 پیش از تضمینی که در سورهی اعلی هشتمین سورهی نازلشده، از پروردگار متعال دریافت کرد، بخشی از آیات نازلشده را فراموش میکرد؟! پاسخ این سؤال منفی است؛ تضمین حفظ در سورهی اعلی بهمعنی رفع دغدغهی آن حضرت دربارهی آینده بود. به این معنا که حضرت6 نگران بود که با انبوه شدن آیات قرآن، نتواند آیات نازلشدهای را که بر مردم میخواند، در حافظه نگه دارد. پروردگار متعال بیان میدارد، ما تو را خوانای آیات بر مردم میکنیم و به همین دلیل، آیات را فراموش نمیکنی! زیرا فرق است بین خوانا شدن عادی و اقراء منتسب به خدا؛ در اقراء عادی، امکان فراموشی هست، اما در اقراء ازسوی خدا، فراموشی راه ندارد. در این ترکیب، فعل مضارع «سَنُقْرِءُکَ» در معنی حال و آینده استعمال شده است و کاشف از عمل مستمر خدا در «اقراء» و خوانا ساختن رسول اکرم6 است. بنابراین، معنی آیه این است که ما قدرت «اقراء» را به تو بخشیدهایم، درنتیجه تو پس از خواندن آیات بر مردم، آن آیات را فراموش نخواهی کرد. البته از ابنعباس به این مضمون نقل شده است که هرگاه جبرئیل بر پیامبر6 وحی نازل میکرد ، پیامبر6 از ترس اینکه مبادا مطالب وحیشده را فراموش کند، هنوز جبرئیل از آخر ابلاغ وحی فارغ نشده بود، حضرت6 از اول وحی شروع به خواندن میکرد؛ و هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر6 دیگر چیزی را فراموش نکرد». بهفرض درستی این روایت، اگر گزارش نگرانی پیامبر اکرم6 از حافظهی ایشان باشد، قابل قبول است؛ زیرا حضرت6 راز تفاوت «اقراء خدا» و «اقراء عادی» را تشخیص نمیدادند، ازاینرو نگران بودند. با نزول آیه، این نگرانی از حضرت زدوده شد. اما اگر مفهومش این باشد که آن جناب6 پیش از سورهی اعلی، آیاتی را فراموش میکردند، نادرست است و همان گونه که گذشت، مستفاد از آیه، رفع دغدغهی نگه داشتن آیات قرآن در حافظهی ایشان بود؛ آیاتی که ایشان بر مردم خوانده بودند.
شاید در توجیه مطلب منسوب به ابنعباس گفته شود: اگر رسول اکرم6 پیش از نزول آیهی بالا چیزی را فراموش میکرده، آن چیز، غیر از وحی بوده؛ زیرا برای ایشان هم مانند هر انسان دیگری، امکان داشت که برخی مطالب و اتفاقات روزمره و ... (نه وحی) را فراموش کند و ترسشان هم بهجهت امکان سرایت فراموشی به وحیهایی هم که به ایشان میشد، بود؛ اما پس از نزول این آیه، هیچ مطلبی حتی مطالب غیر قرآنی را از یاد نمیبردند و اطمینان و آرامش بر فراموش نکردن وحی، حاصل میشد.
2. برخی از مفسران دو آیهی دیگر قرآن را شبیه به مضامین سورهی اعلی دانستهاند. اول: آیهی شانزدهم و هفدهم سوره مبارکهی قیامت: «لاتُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ زبان خود را به قرآن حرکت مده، پیش از آنکه وحى بر تو تمام شود، بر ما است که آن را جمعآورى کنیم و بر تو بخوانیم» و دوم آیهی صد و چهاردهم سورهی مبارکهی طه: «فَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً؛ براى خواندن قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو تمام شود، عجله مکن! و بگو پروردگارا، علم مرا افزون کن!»[1] بهنظر میرسد با نزول سورهی اعلی (نزول 8) نگرانی آن حضرت درخصوص فراموشی آیاتی که برای مردم میخواند، رفع شد. سورهی قیامت (نزول 31) به شرحی که خواهد آمد، دربارهی شدت اشتیاق پیامبر اکرم6 به ارشاد مردم بود. ایشان
نکته ناب تنزیلی در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی سوره مدثر پیرامون واژه ذکر
این مطلب که قرآن، تذکره و یادآوریکننده است، در آیات ابتدای نزول، تصریح و تکرار شده است: سورههای قلم 2/ 51: «..لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ..»، قلم 2/ 52: «وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ»، مزمل 3/ 19: «إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبیلاً»، مدثر4 / 31: «وَ ما هِیَ إِلاَّ ذِکْرى لِلْبَشَرِ»، مدثر 4/ 49: «فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضینَ» و مدثر 4/ 54: «کَلاَّ إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ». این آیات نشان از این حقیقت دارد که خدای حکیم در آغاز آشنا ساختن مردم با قرآن، بر اعلام همآهنگی تمام قرآن با نیازهای درونی انسان، اصرار دارد و انسان را یاد کرده و خواستهای فطری و درونی او را تأمین میکند. همین حقیقت، بهترین دلیل درستی قرآن و اهمیت این کتاب در سپهر هدایت است، و انسان پیجوی حقیقت را از مطالبهی دلیل بر الهی بودن متن و یا یافتن دلائلی برای ابطال سحر و انسانی بودن محتوا و ساختار قرآن، بینیاز میکند. ازاینرو، نیازی به
لینک شناسه سوره یازدهم نزول تا بیست و دوم نزول در ویراست جدید جلد اول
شامل سوره های مبارکه ضحی، انشراح، عصر، عادیات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فیل، فلق، ناس، و توحید
ان شاء الله به زودی شناسه دو سوره دیگر جلد اول یعنی نجم و عبس را خواهم گذاشت.
عزیزانی که در دوره تربیت پژوهشگر تفسیر تنزیلی شرکت کرده اند، ان شاء الله با عنایت بیشتر بحث مکی و مدنی سوره ها و داوری های استاد را درباره جداول ملاحظه نمایند.
نکات نغزی در تحلیل مکی و مدنی برخی از این سور آمده است، که ان شاء الله در هنگام خواندن و لذت بردن، دعا برای حقیر و استاد هم فراموش نشود.
شناسه سوره ضحی (مکی 11)
http://hamgambavahy.ir/post/222
شناسه سوره انشراح (مکی 12)
http://hamgambavahy.ir/post/223
شناسه سوره عصر (مکی 13)
http://hamgambavahy.ir/post/224
شناسه سوره عادیات (مکی 14)
http://hamgambavahy.ir/post/225
شناسه سوره کوثر (مکی 15)
http://hamgambavahy.ir/post/226
شناسه سوره تکاثر (مکی 16)
http://hamgambavahy.ir/post/227
شناسه سوره ماعون (مکی 17)
http://hamgambavahy.ir/post/228
شناسه سوره کافرون (مکی 18)
http://hamgambavahy.ir/post/229
شناسه سوره فیل (مکی 19)
http://hamgambavahy.ir/post/230
شناسه سوره فلق (مکی 20)
http://hamgambavahy.ir/post/231
شناسه سوره ناس (مکی 21)
http://hamgambavahy.ir/post/232
شناسه سوره توحید (مکی 22)
http://hamgambavahy.ir/post/233
شناسه سوره ناس (مکی 21) در ویراست چدید جلد اول تفسیر همگام با وحی
این سوره بهمناسبت واژگان آیهی اول و همچنین تکرار کلمهی ناس، «قل أعوذ برب الناس» و «ناس»نامیده شده است. همچنین -همانطور که در سورهی فلق گذشت- این سوره بههمراه سورهی فلق، ازسوی رسول خدا6 «معوذتان» نامیده شده است. قوت قول به مکی بودن معوذتین، در مباحث مقدماتی سورهی فلق گذشت. براساس گزارش جداول روایات ترتیب نزول مسند و غیرمسند و نیز ترکیبی، سورهی ناس بیست و یکمین سورهی مکی،
شناسه سوره فلق(مکی 20) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی
این سوره بهمناسبت واژگان آیهی اول، «فلق» و «قل أعوذ برب الفلق» نامیده شده است. همچنین این سوره بههمراه سورهی ناس، از سوی رسول خدا، «معوّذتان» نامیده شده است؛[1] زیرا هر دو با «قل أعوذ» شروع شدهاند. تشخیص مکی یا مدنی بودن سوره، اختلافات زیادی میان مفسران پدید آورده است. غالب شیعیان و تمام معتزله بر مکی بودن سوره تأکید دارند؛ زیرا شاهد مدنی بودن سوره، گزارشهایی است که قصهسرایان جاهل[2] منسوب به عایشه و ابنعباس در شأن نزول این سوره نقل کردهاند؛ در این روایات است که پیامبر اکرم6 توسط برخی از یهود، مورد تهمت سحر قرار گرفته بودند. همهی مسلمانان شامل شیعه و معتزله، تأثیرپذیری حضرت6 از سحر ساحران را حتی در بدن، باطل شمرده، و موجب تردید در اتقان وحی ابلاغی آن حضرت6 به مردم میشمرند. (گزارش و نقد آن در بحث سبب نزول خواهد آمد). افزون بر آن،
شناسه سوره فیل (مکی 19) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی
این سوره بهمناسبت واژگان آیهی اول، به «فیل»، «الم تر» و «الم تر کیف» نامگزاری شده، و تمام مفسران و دانشمندان علوم قرآن برآنند که در مکه نازل نازل شده است. سورهی فیل در ترتیب نزول، نوزدهمین سوره، پس از سورهی کافرون و پیش از سورهی فلق است. اختلاف روایتهای منقول در المقدمتان و تاریخ یعقوبی در جابهجایی سورههای فیل و کافرون، در مقدمهی سورهی کافرون گذشت. این سوره
شناسه سوره کافرون (مکی 18) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی
نام مشهور سوره یعنی «الکافرون»، و نام «قل یا ایها الکافرون» از آیهی اول، و «الدین» از آیهی آخر گرفته شده است. برخی نام آن را «الاخلاص» دانستهاند و چنین توجیه کردهاند که: «این سوره نفاق را از انسان دور میکند.»[1] این سوره به اتفاق اکثر مفسرین و دانشمندان علوم قرآن، مکی است؛ هرچند گروهی آن را مدنی نیز شمردهاند.[2] سورهی کافرون در هشت روایت از روایات مسند ترتیب نزول، در ردیف هجدهم، پس از سورهی ماعون و پیش از سورهی فیل قرار دارد. در جدول المقدمتان جای این سوره با سورهی فیل جابهجا شده است. در جدول یعقوبی نیز که مانند جدول المقدمتان از ابوصالح از ابنعباس نقل شده، سورهی کافرون از قلم افتاده است.
هرچند جابهجایی دو سوره و تبدیل رتبهی هیجدهم به نوزدهم و بالعکس مشکل زیادی بهوجود نمیآورد، دقت در مفاد سورههای کافرون و فیل نشان میدهد، آنچه
شناسه سوره ماعون (مکی 17) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی
این سوره بهمناسبت آیهی اول آن، «أرایت»، «أرایت الذی»، «الدین» و «التکذیب»، و بهمناسبت آیهی دومش «الیتیم»، و بهمناسبت آیهی آخر، «ماعون» نامیده شده است.
بیشتر مفسران و دانشمندان علوم قرآن[m1] ، این سوره را مکی دانستهاند، اما برخی از آنان، در مکی بودن تمام سوره، یا حداقل آیات سوم به بعد، تردید دارند و آن را مدنی میدانند.[1] آنچه باعث تردید زمان نزول سوره شده، آیات «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّین» تا آخر سوره است. تهدید نمازگزاران در آغاز نزول قرآن در مکه، و هنگامی که هنوز جمعیتی عابد و نمازگزار شکل نگرفته و حکم وجوب نماز برای عموم مردم صادر نشده، موجب این تردیدهاست. اینکه این تهدید در مکه بوده، یا در مدینه اتفاق افتاده است، نیز محل گفتوگو است. برخی هشدارها به مؤمنان در مکه، مانند آیات آغازین سورهی عنکبوت 84/ 1 تا 11، یا تهدید عمومی به کمفروشی در سورهی مطففین 85/ 1 تا 3، این احتمال را که آیات یادشده در اواخر نزول مکه نازل، و به سورهی ماعون ملحق شده باشند، تقویت میکند. همچنین این احتمال نیز خالی از قوت نیست که بر پایهی برخی گزارشها، آیات یادشده در سرزنش برخی منافقان مدینه نازل شده و به سوره، ملحق شده باشند. اما اینکه تمام سوره، مدنی باشد و دربارهی منافقانِ مدینه،[2] مانند عبدالله بنابی بنسلول[3] نازل شده باشد، محل تأمل است.
استدلال بر یکپارچه بودن نزول سوره در اوایل بعثت
نماز، عملی مخصوص مسلمانان نبوده، بلکه در تمام شرایع ابراهیمی، بلکه همهی ادیان الهی، سابقه داشته است؛ چنانکه خدای متعال از زبان حضرت عیسی7 در سورهی مریم3 44/ 33 فرمود: «وَ أَوْصَانِی بِالصَّلَوةِ وَ الزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیّاً؛ خدای متعال مرا به نماز و پرداخت زکات در تمام طول زندگانیام امر فرمود.» و دربارهی اسماعیل7 در آیهی 55 همین سوره فرمود: «وَ کَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ؛ و خاندان خود را به نماز و زکات فرمان میداد» و در سورهی طه 45 /14 به موسی7 امر فرمود: «وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِی؛ نماز را برای یادکرد پروردگار به پا دار.» در سورهی هود 52/ 87 هم تکذیبگران، حضرت شعیب7 را بهخاطر خواندن نماز مسخره میکردند و میگفتند: «یَا شُعَیْبُ أَ صَلَوتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدِ؛ ای شعیب، آیا نمازت به تو دستور میدهد که آنچه را پدران ما میپرستیدهاند، رها کنیم، یا در اموال خود به میل خود تصرف نکنیم؟ بهراستی که تو بردبار فرزانهای!» حتی نماز مشرکان در بیت الله الحرام، که تحریف نماز ابراهیمی بود، در قرآن گزارش شده است: «وَ مَا کَانَ صَلَوتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکَاءً وَ تَصْدِیةً؛ نمازشان در خانهی خدا جز سوت زدن و کف زدن نبود.» حتی گفته شده است، واژهی «صَلَوة» اگر ناقص واوی باشد، از ریشهی «صَلْو» و از لفظ سریانی و آرامی گرفته شده، که بهمعنی عبادت مخصوص است و در عربی به آن «صَلَاة» میگویند؛ امّا معنی مستقل این مادّه در عربی، «ثنای موجود زیبای مطلق» است، که شامل تحیت و غیر آن میشود. پس لغت صلاه بهمعنی «عبادت»، پیشتر در زبان سریانی و آرامی استفاده شده است؛ یعنی نماز در شرایع مُقدّس پیش از اسلام، دارای حقیقت است.
از همان آغاز نزول قرآن، نمازگزارانی بودند که در قرآن از آنان یاد شده و مورد سرزنش اهل طغیان بودند؛ مثلاً در سورهی علق 1/ 11 و 12 آمد: «أَرَءَیتَ الَّذِى ینهْى * عَبْدًا إِذَا صَلَّی». در سورهی مدثر 4/ 44، مجرمان علت گرفتاری خود در جهنم را، نبودن در جمع نمازگزاران شمردهاند: «قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» و در سورهی اعلی 8/ 16 ، یکی از عوامل رستگاری را نماز برمیشمارد: «وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى».
به علاوه ممکن است ادّعا شود از همان آغاز ظهور اسلام، گروهی بیماردل، همراه اسلام شدند و باورهای دیگر مسلمانان ازجمله «باور به معاد» را انکار میکردند. این گروه، که آنان را با عنوان اهل نماز میشناختند، دلهایی بیمار داشتند تا آنجا که در سورهی مدثر (مکی 4) برابر جریان اعلام نوزده موکل دوزخ، چون کافران موضع گرفتند: «وَلِیقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ الله بِهَذَا مَثَلاً کذَلِک یضِلُّ الله مَن یشَاء وَیهْدِی مَن یشَاء؛ و تا کسانی که در دلهایشان بیماری است و کافران بگویند: خدا از این وصف کردن، چه چیزی را اراده کرده است؟ اینگونه خدا هر که را بخواهد بیراه میگذارد و هر که را بخواهد، هدایت میکند.»
با این مقدمات، احتمال نزول پیوستهی این آیات، تقویت میشود. بلکه با توضیحاتی که در ضمن تفسیر آیات مربوطه بیان خواهد شد، پیوستگی نزول سوره، از قوت بیشتری برخوردار است.
ازجهت دیگر، خطاب عتابآمیز به اهل نماز در آغاز نزول، جای تأمل دارد. خطابهای عتابآمیز در زمان نزول آخرین سورههای مکی، چون عنکبوت و مطففین که بیانش گذشت، یا حداکثر سورهای مانند مریم 44/ 55 و 56 توجیه دارد؛ آنجا که
شناسه سوره تکاثر (مکی 16) در ویراست جدید تفسیر همگام با وحی
بهمناسبت کلمات بهکار گرفته شده در آیهی اول سوره، این سوره را «التکاثر» و «الهاکم» نامیدهاند. برخی از مفسران سوره را مدنی میدانند، اما به اعتقاد بیشتر مفسران و اندیشمندان علوم قرآن، سورهی تکاثر در مکه نازل شده است. این سوره در تمام روایات مسند و غیرمسند گردآوری شده و در جداول ترکیبی ترتیب نزول، در ردیف شانزدهم پس از سورهی کوثر و پیش از سورهی ماعون قرار دارد. سورهی تکاثر در ترتیب مصحف رسمی در جزء سیام قرآن، ردیف صد و دوم پس از سورهی قارعه و پیش از سورهی عصر قرار گرفته است و هشت آیه دارد.
شناسه سوره کوثر (مکی 15) در ویراست جدید تفسیر همگام با وحی
این سوره با نامهایی چون «کَوْثَر»، «إِنَّا اَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَر»، و «سُورَةُ النَّحْر» نامگذاری شده است. دو نام اول برگرفته از آیة اول سوره و اسم سوم به مناسبت لفظ «وَ انحر» در آیهی دوم است.
مشهور بین علما تفسیر و علوم قرآن، مکی بودن این سوره است، ولى در احتمالی ضعیعف مدنى بودن آن ادعا شده است. این احتمال از سوی خفاجی نیز داده شده است که این سوره یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل شده باشد،[1] ریشه این ادعاها برگرفته از روایتی منقول از انس بن مالک است که پیامبر اکرم6 در مدینه بعد از چرتی که بر ایشان عارض شد، با شادابی از این حالت خارج شده و فرمودند: دربارهی من سورهای نازل شد و شروع به تلاوت سوره کوثر کردند[2]. این روایت در حالی است که با روایات بسیار زیاد دربارهی مکی بودن سوره معارض است، و فضای سوره و توهین و آزارهای قوم پیامبر6 و درگیریهایی که محتوای سوره به آن اشاره دارد، کاملا مکی بودن سوره را تأیید میکند. افزون آنکه روایت انس می تواند اشاره به نوعی
شناسه سوره عادیات (مکی 14) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی
این سوره بهمناسبت آیهی اول آن، «العادیات» یا «والعادیات» نامیده شده است. هرچند تمام روایات ترتیب نزول، سورهی عادیات را مکی میدانند؛ اما برخی از مفسران، باتوجه به روایاتی که در تطبیق سوگندهای ابتدای سوره، بر مجاهدت علی7 وجود دارد، در مکی بودن سوره تشکیک کردند، و بهخاطر این ماجرا، سوره را مدنی دانستهاند؛[1] لکن بهنظر میرسد که با در نظر گرفتن تمام آیات سوره، مکی بودن آن قویتر است.[2] تأکید میشود که محتمل است روایات شأن نزول، مربوط به یکی از تطبیقات آیات ابتدایی سوره باشد، نه تنزیل آنها.
این سوره در روایات گردآوری شده در جداول مقدمه این تفسیر (همگام یا وحی)، چهاردهمین سورهای است که بر پیامبر اکرم9 نازل شده است. تنها یک مورد اختلاف، در روایت زهری با دیگر روایات روایات مسند و ترکیبی، وجود دارد. زهری سورهی عادیات را پیش از سورهی عصر گزارش کرده است. دربارهی جابهجایی رتبهی سورهی عصر و عادیات