موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

رویکرد تفسیر تنزیلی:
* ارائه تصویری کلی از مهندسی عمیق و دقیق تحول قرآنی از دریچه ی آشنایی با روش حاکم در قرآن؛
* اشاره به توزیع عالمانه و هنرمندانه ی مفاهیم و ارزش های دینی در سراسر آیات قرآن؛
* پرده برداری از ترکیب حکیمانه محتوا و ساختار آیات و سور در جریان نزول تدریجی قرآن؛
* تبیین روشمند نزول کلام وحی در راستای تغییر فرهنگ جاهلی به فرهنگ الاهی؛
* بیان پیوستگی منطقی مفاهیم و معانی قرآنی؛
شنبه تا چهارشنبه 10 تا 12
حضور با تماس قبلی
آدرس: قم، خ شهید صدوقی، خ 20 متری فجر، پ 286
تلفن: 02532920244
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۱۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر همگام با وحی» ثبت شده است

به اطلاع علاقه مندان به شرکت در دوره تربیت پژوهشگر تفسیر تنزیلی می رساند، نظر به درخواست مکرر تعدادی از دانش پژوهان سطح سه حوزه یا کارشناسی ارشد مرتبط با تفسیر و علوم قرآن، شرط اتمام سطح سه یا کارشناسی ارشد از شرایط حضور در این دوره برداشته شد و عزیزانی که در ترم آخر سطح سه و یا کارشناسی ارشد رشته های مرتبط با تفسیر و علوم قرآن هستند نیز می توانند در دوره ثبت نام نمایند و در صورت موفقیت در مصاحبه در این دوره در خدمتشان خواهیم بود. نظر به فراهم آمدن این امکان، زمان ثبت نام تا دهم دی تمدید شد.

گروه حوزه‌های علمیه ــ حجت‌الاسلام عبدالکریم بهجت‌پور، نویسنده تفسیر تنزیلی «همگام با وحی»، به سخنان حجت‌الاسلام محمدعلی ایازی مبنی بر لرزان بودن پایه «تفسیر تنزیلی» واکنش نشان داد و به انتقادها درباره روش و دستاورد تفسیر تنزیلی پاسخ گفت.

واکنش نویسنده تفسیر تنزیلی«همگام با وحی» به سخنان استاد ایازیحجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، نویسنده تفسیر تنزیلی «همگام با وحی» و مدیر حوزه علمیه خواهران، در گفت‌وگو با ایکنا گفت: سخنان فاضل ارجمند جناب آقای ایازی را در نقد تفسیر تنزیلی که در ایکنا منتشر شد دیدم. به همین مناسبت لازم است ضمن تشکر و قدردانی از ابراز نظر ایشان، سه نکته را به عرض رسانم.

وی افزود: نکته اول در مورد مخاطب قرآن که به فرموده برادر ارجمند، «مخاطب قرآن انسان است نه مؤمن و نه مخاطب زمان نزول»؛ در نقد این نکته باید گفت: در این که خداوند برای هدایت انسان با او سخن می‌گوید، تردیدی نیست؛ «هُدًى لِلنَّاسِ»، اما این واقعیت بدان معنا نیست که مخاطب قرآن را به طور کلی انسان به شرط «لا» فرض کنیم، در حالی که آنچه در قرآن مشاهده می‌شود، خطاب انسان بشرط «شیء» است.

این قرآن‌پژوه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ  اندیشه اسلامی تصریح کرد: در حقیقت نادیده گرفتن شرایط انسان مخاطب قرآن، به معنای ساده‌سازی تفسیر قرآن و گذر از بسیاری جزئیات موجود در آیات قرآن است. قرآن همیشه با انسان، بسیط و ابتدایی سخن نگفته، بلکه گاه برای هدایت انسانی که مراحلی از هدایت را گذرانده و مثلاً با ایمان و پرهیزگار شده سخن می‌گوید: «هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»، «هُدًى لِلْمُتَّقِینَ». حتی خود پیامبر(ص) با همه کمالات، در هر مرحله‌ای از انجام وظیفه، سخنی متناسب با این همان مرحله را دریافت کرده است: «وَ لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً». 

مخاطب قرآن در همه موارد انسان‌ها نیستند

نویسنده تفسیر تنزیلی «همگام با وحی» ادامه داد: از جهت دیگر قرآن در عین حالی که با انسان با مراتب مختلف سخن می‌گوید، با انسان با شرایط محیطی مختلف و موقعیت‌های مختلف نیز سخن گفته است. مثلاً انسانی که در مکه است، فرد یهودی که در مدینه است، منافقی که در مدینه موضع خاصی می‌گیرد و ... مدنظر قرآن بوده است. با توجه به شرایط محیطی، هدایت‌های قرآن را به مخاطب منتقل می‌کنیم. از همین جاست که سرّ پدیده مهم جری و تطبیق قرآن مطرح می‌شود.

بهجت‌پور اظهار کرد: اصطلاح مهم جری و تطبیق به معنای خروج آیه از شرایط محیطی تنزیلی و تطبیق پیام فطری آن بر شرایط محیطی جدید، با ویژگی‌های جدید است. پدیده جری و تطبیق، یکی از فواید مهم رویکرد تنزیلی در تفسیر قرآن را روشن می‌کند، چراکه با ترسیم شرایط محیطی نزولی، زمینه برای جدا کردن پیام آیه از آن شرایط و تطبیق بر شرایطی مشابه، فراهم می‌شود.

وی در نتیجه‌گیری از بخش نخست سخنانش تصریح کرد: خلاصه نکته اول آنکه، مخاطب قرآن، همیشه انسان بما هو انسان نیست. نکته دوم بنده در اشکالی است که جناب استاد ایازی بر مبنای تفسیر تنزیلی مطرح کرده و آن را متزلزل خوانده‌اند؛ ظاهراً برادر عزیزم آشنایی با مبانی حقیر در تفسیر تنزیلی ندارند؛ اینجانب در کتاب «تفسیر تنزیلی، مبانی، اصول، قواعد و فواید» که در سال ۹۲ منتشر شده به این سؤالات پاسخ داده‌ام.

مسئله در تفسیر تنزیلی سیر مراحل تحول است

وی افزود: به اختصار اشاره می‌شود که اصلاً اعتقادی به تاریخ‌گذاری به معنای ثبت تاریخ نزول سوره‌ها ندارم، چه به شکل استفاده از روایت، چه از متن، و چه نظام ریاضی. بلکه در تفسیر تنزیلی تنها باید به دنبال سیر تحول محتوای مطرح شده در قرآن باشیم، چون نظام تغییر و تحول در قرآن بر اساس تغییر احوال است: «انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم». اما اینکه این تغییرات در سال اول بعثت رخ داده یا سال دوم یا سوم، آن گونه که در تحقیقات مستشرقان مشاهده می‌کنیم، اهمیت ویژه‌ای ندارد. مسئله بنده تاریخ و تاریخ‌گذاری نیست، مسئله در تفسیر تنزیلی، سیر مراحل تحول است.

نویسنده تفسیر «همگام با وحی» بیان کرد: روش اینجانب در کشف ترتیب نزول بدین قرار بوده که

جهت مشاوره و راهنمایی در موضوع پایان نامه شنبه تا چهارشنبه از ساعت 11 تا 14 با دفتر موسسه به شماره 02532920244 تماس حاصل نمایید.


آدرس موسسه: زنبیل آباد، خیابان اباالفضل، اولین کوچه سمت چپ (دانش)، کوچه دانش 6؛ پلاک 29؛ زیرزمین

موسسه تمهید برگزار میکند:

دوره تربیت پژوهشگر تفسیر تنزیلی (خواهران و برادران)

شرایط ثبت نام:

1ـ اتمام سطح 3 یا کارشناسی ارشد رشته های مرتبط با تفسیر و علوم قرآن

2ـ سکونت در قم

3ـ حداکثر سن 40 سال

4 ـ تعهد به حضور فعال و انجام پژوهش

اولویت با کسانی است که مدارک بالاتر داشته، و زودتر

به اطلاع می رساند کتاب قواعد تفسیر تنزیلی موضوعی استاد بهجت پور به مرحله ارزیابی رسید.

این کتاب آخرین نگاشته استاد در عرصه تفسیر تنزیلی و ان شاء الله گره گشای پایان نامه ها و تحقیقات تنزیلی است و اتفاقات بزرگی را در عرصه تفسیر موضوعی رقم خواهد زد.

در ذیل برخی مباحث تصویری استاد بهجت پور به اشتراک گذاشته شده است.

همایش انس با قرآن

روی متن بزنید و به آپارات منتقل شوید.

جامعه سازی با قرآن

انس با قرآن

آرامش خاطر به انسان

قرآن بهترین دوست انسان

اهمیت دلگرمی انسان به بهترین دوستان

بهترین مونس انسان

ادامه دارد.

ثمرات و فواید تفسیر تنزیلی موضوعی // موضوعات مقاله و پایان نامه
تفسیر تنزیلی موضوعی نتائج ارشمندی در فهم مرادهای خدای متعال دارد. دست یابی به این نتائج توجیه کننده تولید سبک جدیدی از تفسیر تنزیلی است. در ذیل لیستی از این ثمرات را که باید بسط و توضیح داده شود و در تفسیر همگام باوحی و نیز تفاسیر موضوعی تنزیلی موجود همچون روش فرهنگ سازی پوشش اسلامی، روش نهادینه سازی پاکدامنی در قرآن، اهداف نزول قرآن و برخی پایان نامه های تولیدی نمونه‎یابی گردند.

موضوعاتی همچون:

1. کشف روش های تحول مردم در باب هر یک از عناصر فرهنگی
2. تشخیص ویژگی هاو مسائل میان جریانات موافق و مخالف درفرایند فرهنگ سازی عناصر قرانی
3. تشخیص عناصر مقدم و اثر گذارمستقیم بر عنصر فرهنگی مورد پژوهش
4. شناخت عناصر اثر گذار غیر مستقیم بر عناصر فرهنگی مورد پژوهش
5. شناخت شرائط و ظرفیت های محیطی لازم برای

خلاصه مصاحبه اختصاصی تفسیر تنزیلی با استاد بهجت پور

موضوع مصاحبه: دوره های تحول مسلمانان عصر نزول (قسمت اول)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلطانی: استاد محترم شما چنانچه در ابتدای سوره حجر در جلد پنجم تفسیر همگام با وحی و نیز در کتاب شناخت‎نامه تنزیلی سوره‎ها آورده‎اید، معتقدید که سوره ها و آیات قران به تناسب رشد شخصیت مردمی که به دعوت پیامبر اکرم ص و قران پاسخ مثبت می دادند، نازل می شد، هر میزان که مسلمانان رشد می کردند، شرائط اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییر و تحول می شد و گاه حتی متغیرهایی به برنامه تحول افزوده می شد. خدای متعال متناسب با این شرائط و متغیرهایی برای مسلمانان ، پیامبر اکرم ص و حتی معارضان، سیاست ها و رهنمودهایی صادر می کرد. لذا پیشنهاد می دهید که در پژوهش‎های موضوعی تنزیلی در چینش آیات گرد آمده، دسته بندی و جایابی آیات به تناسب این مراحل رشد و تحولات پیرامونی آن تنظیم شود و معتقدید که باید زمینه های اجتماعی و واقعیت خارجی که درپیشرفت مسلمانان عصر نزول به مدد قران اتفاق افتاد، دقت کرد و رابطه ی هر مفهوم را با این دوره ها ی رشد سنجه کرد. 

برای دست یابی به این دوره های رشد اجتماعی مسلمانان که به منظور استقرار فرهنگ اسلامی صورت بسته است، شما از یکی از آموزه های قرآن که دیگران چنین توجهی به آن نداشتند، بهره برده‎اید و آن آیه 29 سوره فتح است. ممکن است کمی این موضوع را باز بفرمایید.

استاد بهجتپور: باسلام خدمت شما و قرآن‎پژوهان محترم؛ در مورد موضوعی که مطرح فرمودید باید گفت که: بله، در قران آموزه هایی بدین منظور وجود دارد که ما از آنها تحت عنوان مهندسی‎های معکوس قرآن یاد می‎کنیم که مهم ترین این آموزه‎ها که خدای تعالی فهم آن را نصیب ما کرد، آموزه‎ای است که در سوره فتح 112/ 29 وجود دارد.

در این آیه پیروان پیامبر اکرم (ص) به زراعتی تشبیه شده اند که ابتدا رشدی زیر زمینی داشته تا انکه

عرض سلام و ادب خدمت مخاطبین فرهیخته و قرآن دوست

با توجه به اینکه مجلد اول تفسیر همگام با وحیِ مفسر گرانقدر و گرانمایه، حضرت حجت‎الاسلام عبد الکریم بهجت‎پور توسط ایشان در حال ویراست جدید است، و نسخه چاپی جلد اول ویراست قبل این اثر که هم‎اکنون تقدیم می‎گردد، در بازار موجود نبود، موسسه تمهید با اجازه استاد محترم، اقدام به انتشار فایل پی‎دی‎اف کتاب نمود.
از آنجا که این اثر اولین تفسیر تنزیلی شیعی در دنیای اسلام است و دستاوردهای اخیر استاد بهجت‎پور در حدود ده سال اخیر در این مجلد گنجانده نشده بود، گروه علمی تفسیر تنزیلی موسسه تمهید، ویراست جدید حلدهای اول تا سوم این اثر را در دستور کار خود قرار داده، تا مخاطبان ارجمند با سیر نزول سوره های قرآن و نیز مراحل تحول، دقیق تر آشنا شوند.
مواردی از نکات ناب ویراست جدید این اثر را در وبلاگ گروه تفسیر تنزیلی موسسه تمهید با آدرس ( hamgambavahy.blog.ir ) (وبلاگ حاضر)در اختیار شما قرار داده‎ایم، تا از مطالب جدید مرتبط با این جلد نیز محروم نمانید. شما می‎توانید با عضویت در کانال مجازی موسسه تمهید در نزم‎افزار ایتا (https://eitaa.com/mtamhid) ، از به روزرسانی مطالب بلاگ و نیز زمان چاپ ویراست جدید مطلع گردید، و اخبار و محتواهای تولیدی تفسیر تنزیلی را پی‎گیری نمایید.
 

علاقه مندان می توانند فایل جلد اول تفسیر را از اینجا دانلود نمایند.

تقسیم آیات به دوره های تحول مسلمانان عصر نزول  یکی از کارهای مهم در پژوهشهای موضوعی تنزیلی

در پژوهش های تفسیر موضوعی یکی از کارهای مهم بعد از گرد آوری آیات، تنظیم آیات است که از اهمیت بالایی برخوردار است؛ معمولا در پژوهش های موضوعی موجود تقسیمی که صورت می گیرد، تقسیمی مکانیکی و بر اساس فصولی است که محقق در ذهن خود یا متکی به دانش چیده است. اما در پژوهش های موضوعی تنزیلی تنظیم آیات به گونه دیگری است.

این بحث را در پای درس و سخن استاد بهجت پور پیگیری می نماییم:

ایشان در جلسات بحث قواعد تفسیر موضوعی می فرمایند:

مستند به آیه 29 سوره فتح، سوره ها و آیات قران به تناسب رشد شخصیت مردمی که به دعوت پیامبر اکرم (ص) و قران پاسخ مثبت می دادند، نازل می شد، هر میزان که مسلمانان رشد می کردند، شرائط اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییر و تحول می شد و گاه حتی متغیرهایی به برنامه تحول افزوده می شد. خدای متعال متناسب با این شرائط و متغیرهایی برای مسلمانان ، پیامبر اکرم (ص) و حتی معارضان، سیاست ها و رهنمودهایی صادر می کرد. از این رو طبیعی است که در چینش آیات گرد آمده دسته بندی و جایابی آیات به تناسب این مراحل رشد و تحولات پیرامونی آن تنظیم شود. به همین جهت مناسب است تا زمینه های اجتماعی و واقعیت خارجی که درپیشرفت مسلمانان عصر نزول به مدد قران اتفاق افتاد، دقت کرد و رابطه ی هر مفهوم را با این دوره ها ی رشد سنجه کرد. 

و در کتاب قواعد تفسیر تنزیلی که به زودی توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به چاپ خواهد رسید، می فرمایند:

برای دست یابی به این دوره های رشد اجتماعی مسلمانان که به منظور استقرار فرهنگ اسلامی صورت بسته است، در قران آموزه هایی وجود دارد؛ مهم ترین آنها در سوره فتح 112/ 29 وجود دارد. در این آیه

استاد بهجت پور در آیه اول سوره توحید یعنی «قل هو الله احد» برخلاف سایر مفسرین، هو را ضمیر شأن ندانسته اند و با توجه به ارتباط سوره توحید با سوره کافرون، آن را اشاره به معبود مستفاده از آیات سوره کافرون می دانند.

با هم تفسیر آیه اول سوره توحید در ویراست جدید تفسیر همگام با وحی را می خوانیم:

خدای متعال در آغاز سوره، با تعبیر «قُل» حضرت محمد… را مأمور اعلام وحدت ذات و صفات خدای متعال می‎کند؛ همچنانکه در سوره‌ی کافرون با همین تعبیر «قُل»، ایشان را امر به اعلام موضع صریح توحیدی خویش کرد. آن حضرت در سوره‌ی کافرون از معبودی غیر از معبودهای معهودِ کافران نام برد، پس در این سوره به بیان صفات و ویژگی‎های آن معبود می‎پردازد و در اولین آیه، خدا را «اَحَد»، یعنی ذاتی که قبول کثرت و تعدد نمی‎کند، می‌خواند. گفته شده «هُوَ» ضمیر شأن است؛ یعنی مرجعِ ضمیر، کلمه‌ی «اَلله» است که پس از ضمیر قرار گرفته است. گفتنی است این‌گونه عبارات برای تثبیت و توجه‌دادن مخاطبان به مطلب است. ضمیر غایب «هُوَ» اشاره به غایب بودن خداوند از چشم‎ها و دور بودن از حواس دارد و رمز و اشاره‎ای به نهایتِ خفا و دوری ذات باری تعالی از دسترس افکارِ محدود مخلوقات می‎باشد. با توجه به ارتباط سوره‎ها می‎توان احتمال داد که «هُوَ» اشاره به معبود مستفاد از آیات سوره‌ی کافرون است: «لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ». «أحَد» وصفی که از «وحدت» گرفته شده است، مثل

فضیلت سوره توحید

در حدیثى از پیغمبر اکرم9 نقل شده است، که فرمود:

«أَ یعْجِزُ أَحَدُکُمْ‌ أَنْ‌ یَقْرَأَ ثُلُثَ‌ الْقُرْآنِ‌ فِی‌ لَیلِهِ فَلَمَّا رَأَى أَنَّهُ قَدْ شَقَّ عَلَیهِمْ قَالَ: مَنْ قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ فِی لَیلِهِ فَقَدْ قَرَأَ فِی لَیلَتِئِذٍ ثُلُثَ الْقُرْآنِ‌ ؛[1]  آیا کسى از شما عاجز است از این‌که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند؟! چون دید که این کار بر آنان دشوار است، فرمود: هر کس در شب سورۀ اخلاص را بخواند در آن شب یک سوم قرآن را خوانده است.»

در روایت دیگرى از امام صادق7 آمده است:

«أَنَّ النَّبِی9 صَلَّى‌ عَلَى‌ سَعْدِ بْنِ‌ مُعَاذٍ فَقَالَ: لَقَدْ وَافَى مِنَ الْمَلَائِکةِ سَبْعُونَ أَلْفاً وَ فِیهِمْ جَبْرَئِیلُ7 یصَلُّونَ عَلَیهِ فَقُلْتُ لَهُ: یا جَبْرَئِیلُ! بِمَا یسْتَحِقُّ صَلَاتَکمْ عَلَیهِ، فَقَالَ: بِقِرَاءَتِهِ‌ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ رَاکباً وَ مَاشِیاً وَ ذَاهِباً وَ جَائِیاً؛[2] هنگامى که رسول خدا9 بر جنازۀ سعد بن معاذ نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار ملک که در میان آن‌ها جبرئیل نیز بود، بر جنازۀ او نماز گزاردند! من از جبرئیل پرسیدم: او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ گفت: به خاطر تلاوت "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" در حال نشسته و ایستاده، سواره و پیاده، و رفت و آمد.»

و در حدیث دیگرى از امام صادق7 مى‌خوانیم:

 از مجموعه آیات و سور گذشته معلوم می‎شود که قرآن در مطرح ساختن مسأله‌ی توحید، روش ویژه‎ای را تعقیب نموده است. این روش بر پایه نگاه قرآن به تربیت توحیدی استوار است. قرآن از خدا سخن نگفت، تنها برای اینکه مردم به معرفت الله برسند، بلکه از خدا سخن گفته تا مردم بر پایه معرفت، بندگی کنند و سراسر زندگی خود را متناسب با این اندیشه، سامان دهند: « صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ»؛ « رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوش‏رنگ (و نگار)تر از خداوند کیست؟ و ما پرستندگان اوییم.» (بقره 87/ 138) از این رو طرح مسأله معرفت در لابه لای آیات و مناسبت هایی که واکنش های بندگی باید بروز کند، مطرح می شود، و چنانکه در سیر نزول مشاهده کردید مباحث توحید ذات و صفات را متأخر از مباحث توحید افعالی و توحید عملی قرار داد تا مخاطبان رابطه خود با جهان غیب را از نقطه ای آغاز کنند که واکنش های رفتاری مثل تسلیم و تقوا و عبادت و خشیت و امثال آن را به دنبال داشته باشد. سپس چنان که مشاهده می کنید به تدریج و از سوره کافرون تاکنون تصویر ذات و صفات باری تعالی را روشن تر و شفاف تر می سازد و به دفع پیرایه های احتمالی در این باره می پردازد.

قرآن در آغازنزول و از سوره علق بر صفت های آفریدگاری و ربوبیت تکوینی توجه می دهد و آن ها را پایه ارتباط مردم با جهان معنا و درک ربوبیت تشریعی قرار می دهد و اضطرار و فقر انسان را به پروردگار ثابت کرده، ایشان را به تسلیم شدن و ترک سرکشی در مقابل فرامین ربوبی فرا می خواند. ( ن. ک. به ترتیب : سوره های علق، قلم، مزمل، مدثر) پس از آن به بیان ارتباط صحیح و شایسته‌ی انسان با پروردگار ‎پرداخت، نظیر سوره‌ی حمد، و در گامی دیگر، نقش این رابطه را در پذیرش قرآن به عنوان کلام الهی که انسان را به استقامت شخصیت می رساند: (ر. ک. سوره تکویر نزول 7) و نقش همراهی

نمونه ای مناسب از رفع ابهامات عارضی در آیه 4 سوره فلق

و من شر النفاثات فی العقد

این آیه، بیان یکی دیگر از موانع گسترش دعوت اسلام و جریان سازی پیامبر 6 بر علیه کفر است. (بیان مقصود آیه)

 دلیل تکرار «من شرّ» در آیات، تأکید بر استعاذه  و امید اجابت است. 

«ال» در «النفاثات» برای جنس و از نظر مصداق، اشخاص متعددی را شامل می شود. 

«نَفَّاثَات‌» بیرون‌ریختن مقدار کمی از آب دهان در هنگام دمیدن می باشد. البته این واژه در معنای دمیدن معنوی که به معنی الهام و تلقین است، به‌ کار می‌رود. از رسول‌خدا …نقل شده است که درباره‌ی وحی فرمودند: «اَلَا وَ اِنَّ الرُّوحَ الْاَمِین نَفَثَ فِی رُوْعِی[1]؛ آگاه باشید که روح الأمین یعنی جبرئیل در قلب من دمید» که مراد دمیدن معنوی است.  «عُقَد» گره‌ها. این کلمه از «عَقْد» به معنی بستن و گره‎زدن گرفته شده است.

در مصداق «نفاثات فی العقد» به معنی دمندگان در گره‎ها، میان مفسران گفتگو شده است و برخی [2] توهم کرده‌اند که مراد آیه، پناه‌بردن پیامبر… به پروردگار از شر زنان ساحر  یهودی است که در آن روزگار زیاد بوده‌اند. این برداشت در صورتی است که اثبات شود ساحران یهودی تنها از جنس زنان بوده اند؛ در غیر این صورت در جمعیت مرکب از زنان و مردان از ضمائر مذکر استفاده می شود. با عنایت به این مطلب ، تلاش برخی برای آنکه این تعبیر را با افسانه جاهلی سحر شدن پیامبر 6 از سوی لبید بن اعصم ساحر هماهنگ کنند، هم دستی زنان ساحر را با لبید ادعا کرده اند ، همچنین اظهار داشته اند: زنان ساحر در عمل سحر مردان ساحر را همراهی می کردند ، ادعایی نادرست است. این برداشت ها در صورتی است که موضوع تأثیر پذیر را شخص پیامبر اکرم6 قلمداد کنیم، حال آنکه چنین ظهوری درآیه نیست. بر فرض صحت وجود چنین احتمالی،

شأن نزول سوره  فلق و ناس و نقد آن در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی:

جمهور مفسران اهل سنت بر اساس روایاتی از عایشه و ابن عباس-با اختلاف در متن روایات-، نزول این سوره را مربوط به سحر پیامبر اکرم توسط لبید‌بن‌أعصم یهودی-یا دختران او و یا مردی از یهود- دانسته‌اند که آن را در چاه بنی‌زریق به نام «دروان»-و در برخی نقل ها «ذروان» یا «ذی أروان» - انداخته بود و موجب بیماری رسول خدا شد، تا این‎که در خواب، دو فرشته بر پیامبر6 حاضر شدند، یکی بالای سر و دیگری پیش پای حضرت نشستند و ایشان را از محل سحر باخبر ساختند. حضرت بیدار شدند و اصحاب خود- علی 7، زبیر و عمار- را در پی آن فرستادند. آن‌ها طبق خبری که فرشته‌ها دادند، آب چاه را کشیدند، سنگ ته چاه را بلند کرده و بسته‌ای از زیر آن بیرون آوردند که درون آن شانه سری بود که در دو دانه از دندانه‌های آن شانه، یازده گره بود که با سوزن دوخته شده بود؛ پس این دو سوره نازل شد و هر آیه‎ای که قرائت می‌شد، یکی از این گره‌ها باز می‌شد و پیامبر اکرم6 در خود احساس سبکی و عافیت می‌کردند و چون سوره‌ها به اتمام رسید، همه گره‌ها باز شد و پیامبر6 سلامتی کامل خود را به دست آوردند، سپس جبرئیل خطاب به پیامبر6 فرمود: به نام خدا تو را از شر هر چیزی که آزارت دهد، همچون حسد و چشم‌زخم، حفظ می‌کنیم و خدا تو را شفا بخشد.[1] هرچند برخی از این مفسران توجیهاتی برای امکان چنین سحری در پیامبر آورده‌‌اند[2]؛ اما برخی مفسران شیعه این نوع روایات را مردود و باطل دانسته‌اند و گفته‌اند شاید تنها بتوان چنین توجیه کرد که

این سوره به مناسبت آیه‎ی اول آن، "العادیات" یا "والعادیات" نامیده شده است. هرچند تمام جداول ترتیب نزول، سورة عادیات را مکی می‌دانند؛ برخی از مفسران، با توجه به روایاتی که در تطبیق سوگندهای ابتدای سوره بر مجاهدت علی7 وجود دارد، در مکی بودن سوره تشکیک، و به مناسبت این ماجرا، سوره را مدنی دانستهاند[1]؛ لکن به نظر می­رسد با در نظر گرفتن تمام آیات سوره، مکی بودن آن قوی‌تر است.[2] تأکید می­شود محتمل است روایات شأن نزول، مربوط به یکی از تطبیقات آیات ابتدایی سوره باشد، نه تنزیل آن­ها.

این سوره در روایات گردآوری شده در جداول مقدمه این تفسیر ( همگام یا وحی)، چهاردهمین سوره­ای است که بر پیامبر اکرم9 نازل‌شده است. تنها یک مورد اختلاف، در روایت زهری با دیگر روایات جداول مسند و ترکیبی، وجود دارد. زهری سوره عادیات را پیش از سوره عصرگزارش کرده است. دربارة جابه‌جایی رتبه‎ی سوره‎ی عصر و عادیات در مقدمه‎ی سوره‎ی عصر توضیح کافی داده شد.

 سورة عادیات در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف صدم، بعد از سوره‎ی زلزال و قبل از سوره‎ی قارعه واقع است و یازده آیه دارد.

مقصود سوره

اجتناب دادن مردم از ناسپاسی پروردگار به‎رغم نیازی که به تداوم عنایات پروردگار در دنیا و نجات از شقاوت اخروی دارند.

محتوای سوره

سوره مشتمل بر یک بخش محتوایی است که با سوگند آغاز می‌شود و به ناسپاسی انسان در برابر پروردگارش اشاره می‌کند، سپس

به‎مناسبت تعبیرهایی که در ابتدا و انتهای سوره‎ی مسد آمده، این نام‎ها بر آن سوره گذاشته شده است: «تبت»، «أبی‎لهب»، «المسد»، «اللهب» و «تبت یدا أبی‎لهب».

این سوره به‎اتفاق همه‎ی دانشمندان علوم قرآن و تفسیر، مکی است. بنا بر تمام جدول‌های مسند و غیرمسند و ترکیبی، ششمین[m1]  سوره،‎ پس از سوره‎ی حمد و پیش از سوره‎ی تکویر، بر پیامبر اکرم6 نازل ‌شده است.

این سوره در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف صد و یازدهم، پس از سوره‎ی نصر و پیش از سوره‎ی اخلاص قرار دارد و مشتمل بر پنج آیه است.

مقصود سوره

 اعلام غضب الهی و تصریح به عذاب قطعی دو تن- یک مرد و یک زن- از نزدیکان پیامبر6 که وی را تکذیب و سدّ راه جریان تبلیغی او بودند.[m2] 

محتوای سوره

مجموع سوره یک بخش است که با اعلام حکم قطعی خداوند درباره‎ی نابودی و هلاکت ابولهب، باوجود

مفسرین و اندیشمندان علوم قرآن، برای این سوره تنها نام "مدثر"را ذکر کرده و علت نام‌گذاری را به کار رفتن نام مدثر در کلمات ابتدایی سوره دانسته‌اند.

این سوره به گواهی تمام جدول‌های ترتیب نزول و دانشمندان علوم قرآن، مکی است، هرچند برخی در مکی بودن تمام سوره تردید کرده و آیات 31 تا انتهای آن را مدنی شمرده­اند،[1] محتوای آیات، به شرحی که در توضیح محتوای سوره خواهد آمد، نشان می‌دهد تمام آنها در مکه نازل‌ شده اند.

سورة مدثر در تمام جدول‌های مسند، غیر مسند و ترکیبی چهارمین سوره­ای است که بر پیامبر اکرم9 نازل‌ شده است. پیش از آن، سورة مزمل و پس از آن، سورة حمد فرو آمد. تنها در جدول منسوب به امیر مؤمنان7، این سوره بر سورة مزمل مقدم است که توضیح آن در شناسة سورة مزمل گذشت. برخی روایات اهل­سنت، سورة مدثر را اولین سورة مکی دانسته‌اند،[2] لکن این ادعا علاوه بر منافات با محتوا و مضمون سوره، با شأن نزول آن نیز، که به توطئة ولید و مشرکان دربارة آیات قرآن اشاره دارد، تناسب ندارد، که بر اهل دقت پوشیده نیست.

سورة مدثر در ترتیب مصحف رسمی، در جزء بیست و نهم قرآن، ردیف هفتاد و چهارم، بعد از سورة مزمل و قبل از سورة قیامت واقع است و 56 آیه دارد.

مقصود سوره

توجیه پیامبر9 درباره‎ی هشداردادن مردم با قرآن.

محتوای سوره

سوره به چهار بخش به ترتیب زیر تقسیم می­شود:

1. آیات 1- 7؛ فرمانِ ابلاغ انذار مردم به پیامبر9

خدای متعال در ابتدای این بخش به رسول اکرم9 دستور می‌دهد مردم را انذار کند، و در ادامه از او می‌خواهد آداب و

مفسران و علمای علوم قرآن، برای این سوره فقط نام "مزمّل" را ذکر کرده‌اند و علت آن را وجود لفظ «اَلمُزَّمِّل» در آیة اول سوره دانسته‌اند. این سوره به گواهی تمام جدول‌های ترتیب نزول و دانشمندان علوم قرآن، مکی است، هرچند برخی در مکی بودن تمام سوره تردید کرده‌اند؛[1] اما محتوای آیات به خوبی نشان می‌دهد این سوره در مکه نازل شده است.[2] سوره‎ی مزمل، درغالب جدول‌های ترتیب نزول، سومین سوره و بعد از سورة قلم و قبل از سورة مدثر قرار دارد. در جدول منسوب به امیرمؤمنان علی7، سورة مدثر بر سورة مزمل مقدم است؛ لکن به نظر می‌رسد این تقدم وجهی نداشته باشد؛ زیرا:

1. محتوای آیات 1تا 5 سوره‎ی مزمل از برنامة تربیتی ویژه ای جهت آمادگی پیامبر اکرم9 برای دریافت قرآن از سوی خدا دلالت دارد، در صورتی که در سوره‎ی مدثر از برخورد ولید­بن­مغیره با آن حضرت9، پس از شنیدن آیاتی از قرآن گزارش می‌شود. به عبارت روشن تر، دریافت وحی قرآنی و واکنش ولید در هنگام قرائت آن از جانب پیامبر اکرم 6در سوره مدثر روایت شده است.

2. هرچند واژة "تزمّل" و "تدثّر" هر دو به معنای پیچیده شدن در لباس، ملحفه یا گلیم است، اما برخی لغت‌دانان معتقدند که

کلمات به کار گرفته شده در آیه‎ی اول سوره، باعث شده سوره با نام‌هایی چون "ن"، "القلم"، و "نون و القلم" نام‌گذاری شود. سورة قلم در مکه فرو آمده است . برخی به ابن عباس و قتاده نسبت داده‎اند که ایشان بخشی از سوره را مدنی دانسته­اند؛ به این ترتیب که از ابتدای سوره تا آیة شانزده، مکی و از آن‌جا تا آیة 33 مدنی، سپس از آیة بعد تا آیة 47 مکی و از آن آیه تا انتها مدنی است.[1] ولی این گزارش نمی تواند درست باشد. محتوای سوره از انسجام و یکپارچگی نزول و مکی بودن تمام سوره حکایت دارد. علت استثنایی شمردن آیات 16 تا 33 روشن نیست؛ در آیه ی 16 مواجه با تهدید هر یک از افرادی هستیم که آیات الهی را تکذیب کرده و آنها را اسطوره و غیر واقعی قلمداد کند.   در آیه 17 به پیوستگی داستان اصحاب باغ با افراد تکذیب کننده آیات الهی تصریح می کند.   چند برادرکه بعد از مرگ پدرمسیحی و مؤمنشان بنا را بر عدم اجرای حکم الهی در باره دادن سهم فقرا از درآمدهای حاصل از چیدن میوه باغ گذاشتند. و خدای متعال