موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

رویکرد تفسیر تنزیلی:
* ارائه تصویری کلی از مهندسی عمیق و دقیق تحول قرآنی از دریچه ی آشنایی با روش حاکم در قرآن؛
* اشاره به توزیع عالمانه و هنرمندانه ی مفاهیم و ارزش های دینی در سراسر آیات قرآن؛
* پرده برداری از ترکیب حکیمانه محتوا و ساختار آیات و سور در جریان نزول تدریجی قرآن؛
* تبیین روشمند نزول کلام وحی در راستای تغییر فرهنگ جاهلی به فرهنگ الاهی؛
* بیان پیوستگی منطقی مفاهیم و معانی قرآنی؛
شنبه تا چهارشنبه 10 تا 12
حضور با تماس قبلی
آدرس: قم، خ شهید صدوقی، خ 20 متری فجر، پ 286
تلفن: 02532920244
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۱۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر همگام با وحی» ثبت شده است

حجت الاسلام عبدالکریم بهجت پورمتولد 1344 در دزفول، در سال 1360 وارد حوزه علمیه شد. اساتید دوره سطح ایشان آیات معزز وجدانی، محامی، قاضی دزفولی، پایانی و اعتمادی؛ اساتید دوره خارج: آیات معزز شبیری زنجانی، هاشمی شاهرودی، وحید خراسانی، بهجت، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، و از همه مهم‎تر مرحوم آیت‎الله معرفت.

 

ایشان فارالتحصیل سطح 4 حوزه در رشته تفسیر و علوم قرآن است که از رساله علمی خود در سال 1380 دفاع کرد. ایشان یکی از برجسته‎ترین شاگردان مرحوم آیت الله معرفت، عضو هیات علمی (دانشیار) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و صاحب نظریه و سبک تفسیر تنزیلی (به ترتیب نزول) می‎باشد.

 

از مهم‎ترین آثار ایشان می‎توان به تفسیر تنزیلی مبانی، اصول، قواعد و فوائد، تفسیر همگام با وحی (ج 1 تا 6)، درآمدی بر اصول تحول فرهنگی با الهام از نزول تدریجی قرآن، سیر فرهنگ‎سازی پوشش اسلامی با رویکرد تفسیر تنزیلی، شناخت‎نامه تنزیلی سوره های قرآن کریم نام برد.

 

سه اثر وزین دیگر از ایشان که با سبک تفسیر تنزیلی در دست انتشار است، عبارتند از:

عزیزان پژوهشگر عزیز دوره جدید سال 98_99

لطفا مطالب ذیل را پیرامون مبحث گام تحول مطالعه فرمایید.

 

1. چگونگی جامعه سازی ایمانی در مکه
http://hamgambavahy.ir/post/95

 

 

2. اصول تحول در 24 سوره ابتدایی نزول قرآن

http://hamgambavahy.ir/post/97

 

3. گام تحول سوره، کلیدی ترین موضوعی که مطالب پراکنده سوره را گرد هم جمع می آورد.
http://hamgambavahy.ir/post/129

 

4. پاسخ به دو پرسش پیرامون گام تحول

http://hamgambavahy.ir/post/130

 

5. فایده ی گام تحول و نمونه ای از گام های تحول قرآن
 

http://hamgambavahy.ir/post/131

 

این بحث از بحثهای نویی است که فقط با سبک تفسیر تنزیلی قابل طرح است و بحث های بسیاری دارد که جا دارد مورد توجه قرار گیرد و مقالات متعددی پیرامون آن نوشته شود. 

 

لینک استماع جلسات تفسیر سوره دخان استاد بهجت پور در ماه مبارک رمضان به صورت آفلاین

با گرفتن کنترل و زدن بر روی لینک ها وارد هر جلسه شوید. پس از ورود امکان دانلود صوت نیز در اختیار شما می باشد.

جلسه اول: 

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/1.mp4

جلسه دوم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/2.mp4

جلسه سوم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/3.mp4

جلسه چهارم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/4.mp4

جلسه پنجم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/5.mp4

جلسه ششم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/6.mp4

جلسه هفتم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/7.mp4

جلسه هشتم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/8.mp4

جلسه نهم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/9.mp4

جلسه دهم:

http://www.whc.ir/modules/system/assets/uploads/pub_relation/ramezan99/10.mp4

 

1 آیا پیامبر اکرم6 پیش از تضمینی که در سوره‎ی اعلی هشتمین سوره‎ی نازل‎شده، از پروردگار متعال دریافت کرد، بخشی از آیات نازل‎شده را فراموش می‎کرد؟! پاسخ این سؤال منفی است؛ تضمین حفظ در سوره‎ی اعلی به‎معنی رفع دغدغه‎ی آن حضرت درباره‎ی آینده بود. به این معنا که حضرت6 نگران بود که با انبوه شدن آیات قرآن، نتواند آیات نازل‎شده‎ای را که بر مردم می‎خواند، در حافظه نگه دارد. پروردگار متعال بیان می‎دارد، ما تو را خوانای آیات بر مردم می‎کنیم و به همین دلیل، آیات را فراموش نمی‎کنی! زیرا فرق است بین خوانا شدن عادی و اقراء منتسب به خدا؛ در اقراء عادی، امکان فراموشی هست، اما در اقراء ازسوی خدا، فراموشی راه ندارد. در این ترکیب، فعل مضارع «سَنُقْرِءُکَ» در معنی حال و آینده استعمال شده است و کاشف از عمل مستمر خدا در «اقراء» و خوانا ساختن رسول اکرم6 است. بنابراین، معنی آیه این است که ما قدرت «اقراء» را به تو بخشیده‎ایم، درنتیجه تو پس از خواندن آیات بر مردم، آن آیات را فراموش نخواهی کرد. البته از ابن‎عباس به این مضمون نقل شده است که هرگاه جبرئیل بر پیامبر6 وحی نازل می‎کرد ، پیامبر6 از ترس این‎که مبادا مطالب وحی‎شده را فراموش کند، هنوز جبرئیل از آخر ابلاغ وحی فارغ نشده بود، حضرت6 از اول وحی شروع به خواندن می‌کرد؛ و هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر6 دیگر چیزی را فراموش نکرد». به‎فرض درستی این روایت، اگر گزارش نگرانی پیامبر اکرم6 از حافظه‎ی ایشان باشد، قابل قبول است؛ زیرا حضرت6 راز تفاوت «اقراء خدا» و «اقراء عادی» را تشخیص نمی‌دادند، از‎این‎رو نگران بودند. با نزول آیه، این نگرانی از حضرت زدوده شد. اما اگر مفهومش این باشد که آن جناب6 پیش از سوره‎ی اعلی، آیاتی را فراموش می‎کردند، نادرست است و همان گونه که گذشت، مستفاد از آیه، رفع دغدغه‎ی نگه داشتن آیات قرآن در حافظه‎ی ایشان بود؛ آیاتی که ایشان بر مردم خوانده بودند.

شاید در توجیه مطلب منسوب به ابن‎عباس گفته شود: اگر رسول اکرم6 پیش از نزول آیه‎ی بالا چیزی را فراموش می‌کرده، آن چیز، غیر از وحی بوده؛ زیرا برای ایشان هم مانند هر انسان دیگری، امکان داشت که برخی مطالب و اتفاقات روزمره و ... (نه وحی) را فراموش کند و ترسشان هم به‎جهت امکان سرایت فراموشی به وحی‎هایی هم که به ایشان می‌شد، بود؛ اما پس از نزول این آیه، هیچ مطلبی حتی مطالب غیر قرآنی را از یاد نمی‎بردند و اطمینان و آرامش بر فراموش نکردن وحی، حاصل می‎شد.

2. برخی از مفسران دو آیه‎ی دیگر قرآن را شبیه به مضامین سوره‎ی اعلی دانسته‎اند. اول: آیه‎ی شانزدهم و هفدهم سوره‎ مبارکه‎ی قیامت: «لاتُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ زبان خود را به قرآن حرکت مده، پیش از آن‎که وحى بر تو تمام شود، بر ما است که آن را جمع‏آورى کنیم و بر تو بخوانیم» و دوم آیه‎ی صد و چهاردهم سوره‎ی مبارکه‎ی طه: «فَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى‏ إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً؛ براى خواندن قرآن پیش از آن‎که وحى آن بر تو تمام شود، عجله مکن! و بگو پروردگارا، علم مرا افزون کن!»[1] به‎نظر می‎رسد با نزول سوره‎ی اعلی (نزول 8) نگرانی آن حضرت درخصوص فراموشی آیاتی که برای مردم می‎خواند، رفع شد. سوره‎ی قیامت (نزول 31) به شرحی که خواهد آمد، درباره‎ی شدت اشتیاق پیامبر اکرم6 به ارشاد مردم بود. ایشان

نکته ناب تنزیلی در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی سوره مدثر پیرامون واژه ذکر

این مطلب که قرآن، تذکره و یادآوری‎کننده‎ است، در آیات ابتدای نزول، تصریح و تکرار شده است: سوره‎های قلم 2/ 51: «..لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ..»، قلم 2/ 52: «وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ»، مزمل 3/ 19: «إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبیلاً»، مدثر4 / 31: «وَ ما هِیَ إِلاَّ ذِکْرى‏ لِلْبَشَرِ»، مدثر 4/ 49: «فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضینَ» و مدثر 4/ 54: «کَلاَّ إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ». این آیات نشان از این حقیقت دارد که خدای حکیم در آغاز آشنا ساختن مردم با قرآن، بر اعلام هم‎آهنگی تمام قرآن با نیازهای درونی انسان، اصرار دارد و انسان را یاد کرده و خواست‎های فطری و درونی او را تأمین می‎کند. همین حقیقت، بهترین دلیل درستی قرآن و اهمیت این کتاب در سپهر هدایت است، و انسان پی‎جوی حقیقت را از مطالبه‎ی دلیل بر الهی بودن متن و یا یافتن دلائلی برای ابطال سحر و انسانی بودن محتوا و ساختار قرآن، بی‎نیاز می‎کند. ازاین‎رو، نیازی به

لینک شناسه سوره یازدهم نزول تا بیست و دوم نزول در ویراست جدید جلد اول

 

شامل سوره های مبارکه ضحی، انشراح، عصر، عادیات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فیل، فلق، ناس، و توحید

 

ان شاء الله به زودی شناسه دو سوره دیگر جلد اول یعنی نجم و عبس را خواهم گذاشت.

عزیزانی که در دوره تربیت پژوهشگر تفسیر تنزیلی شرکت کرده اند، ان شاء الله با عنایت بیشتر بحث مکی و مدنی سوره ها و داوری های استاد را درباره جداول ملاحظه نمایند.

نکات نغزی در تحلیل مکی و مدنی برخی از این سور آمده است، که ان شاء الله در هنگام خواندن و لذت بردن، دعا برای حقیر و استاد هم فراموش نشود.

 

شناسه سوره ضحی (مکی 11)

http://hamgambavahy.ir/post/222

شناسه سوره انشراح (مکی 12)

http://hamgambavahy.ir/post/223

شناسه سوره عصر (مکی 13)

http://hamgambavahy.ir/post/224

شناسه سوره عادیات (مکی 14)

http://hamgambavahy.ir/post/225

شناسه سوره کوثر (مکی 15)

http://hamgambavahy.ir/post/226

شناسه سوره تکاثر (مکی 16)

http://hamgambavahy.ir/post/227

شناسه سوره ماعون (مکی 17)

http://hamgambavahy.ir/post/228

شناسه سوره کافرون (مکی 18)

http://hamgambavahy.ir/post/229

شناسه سوره فیل (مکی 19)

http://hamgambavahy.ir/post/230

شناسه سوره فلق (مکی 20)

http://hamgambavahy.ir/post/231

شناسه سوره ناس (مکی 21)

http://hamgambavahy.ir/post/232

شناسه سوره توحید (مکی 22)

http://hamgambavahy.ir/post/233

 

برای این سوره نام‌های بسیاری بیان شده است که مشهورترین آن‌ها «توحید»، «قل هو الله أحد»، «اخلاص»، «الاساس» و «الصمد» است. گفته‎اند که مثلاً چون محتوای سوره، جز توحید نیست، آن را «توحید» می‌گویند. یا آن را سوره‎ی «اخلاص» خوانده‎اند، چون اگر کسی به محتوای سوره، ایمان داشته باشد و به آن عمل کند، مؤمن خالصی می‌شود، و یا اگر کسی این سوره را با بزرگ‎داشت آن بخواند، خدا او را از آتش خالص و رها می‌گرداند. از آن‎جا که از ارکان دین (توحید) در آن وجود دارد، بر آن نام «اساس» گذاشته‎اند و به این دلیل که لفظ «الصمد» تنها در این سوره آمده، آن را «الصمد» می‌گویند.

مفسران و دانشمندان علوم قرآن، این سوره را مکی دانسته‎اند؛ هرچند برخی آن را مدنی شمرده‌اند که وجهی ندارد. این سوره در روایات گرد‎آمده در جداول ترتیب نزول مسند، غیرمسند و ترکیبی در ردیف بیست‌ و ‌دوم، پس از سوره‎ی ناس و پیش از سوره‎ی نجم قرار دارد. البته گذشت که ابن‎ندیم این سوره را پس از سوره‎ی فیل و پیش از سوره‎ی فلق

شناسه سوره ناس (مکی 21) در ویراست چدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره به‎مناسبت واژگان آیه‎ی اول و هم‎چنین تکرار کلمه‎ی ناس، «قل أعوذ برب الناس» و «ناس»نامیده شده است. هم‌چنین -همان‎طور که در سوره‎ی فلق گذشت- این سوره به‎همراه سوره‎ی فلق، ازسوی رسول خدا6 «معوذتان» نامیده شده است. قوت قول به مکی بودن معوذتین، در مباحث مقدماتی سوره‎ی فلق گذشت. براساس گزارش جداول روایات ترتیب نزول مسند و غیرمسند و نیز ترکیبی، سوره‎ی ناس بیست و یکمین سوره‎ی مکی،

شناسه سوره فلق(مکی 20) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره به‎مناسبت واژگان آیه‎ی اول، «فلق» و «قل أعوذ برب الفلق» نامیده شده است. هم‌چنین این سوره به‎همراه سوره‎ی ناس، از سوی رسول خدا، «معوّذتان» نامیده شده است؛[1] زیرا هر دو با «قل أعوذ» شروع شده‌اند. تشخیص مکی یا مدنی بودن سوره، اختلافات زیادی میان مفسران پدید آورده است. غالب شیعیان و تمام معتزله بر مکی بودن سوره تأکید دارند؛ زیرا شاهد مدنی بودن سوره، گزارش‎هایی است که قصه‎سرایان جاهل[2] منسوب به عایشه و ابن‎عباس در شأن نزول این سوره نقل کرده‎اند؛ در این روایات است که پیامبر اکرم6 توسط برخی از یهود، مورد تهمت سحر قرار گرفته بودند. همه‎ی مسلمانان شامل شیعه و معتزله، تأثیرپذیری حضرت6 از سحر ساحران را حتی در بدن، باطل شمرده، و موجب تردید در اتقان وحی ابلاغی آن حضرت6 به مردم می‎شمرند. (گزارش و نقد آن در بحث سبب نزول خواهد آمد). افزون بر آن،

شناسه سوره فیل (مکی 19) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره به‎مناسبت واژگان آیه‎ی اول، به «فیل»، «الم تر» و «الم تر کیف» نام‎گزاری شده، و تمام مفسران و دانشمندان علوم قرآن برآنند که در مکه نازل‌ نازل شده است. سوره‎ی فیل در ترتیب نزول، نوزدهمین سوره، پس از سوره‎ی کافرون و پیش از سوره‎ی فلق است. اختلاف روایت‎های منقول در المقدمتان و تاریخ یعقوبی در جابه‎جایی سوره‌های فیل و کافرون، در مقدمه‎ی سوره‎ی کافرون گذشت. این سوره

شناسه سوره کافرون (مکی 18) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

نام مشهور سوره یعنی «الکافرون»، و نام «قل یا ایها الکافرون» از آیه‎ی اول، و «الدین» از آیه‎ی آخر گرفته شده است. برخی نام آن را «الاخلاص» دانسته‎اند و چنین توجیه کرده‎اند که: «این سوره‌ نفاق را از انسان دور می‎کند.»[1] این سوره به اتفاق اکثر مفسرین و دانشمندان علوم قرآن، مکی است؛ هرچند گروهی آن را مدنی نیز شمرده‌اند.[2] سوره‎ی کافرون در هشت روایت از روایات مسند ترتیب نزول، در ردیف هجدهم، پس از سوره‎ی ماعون و پیش از سوره‎ی فیل قرار دارد. در جدول المقدمتان جای این سوره با سوره‎ی فیل جابه‎جا شده است. در جدول یعقوبی نیز که مانند جدول المقدمتان از ابوصالح از ابن‎عباس نقل شده، سوره‎ی کافرون از قلم افتاده است.

هرچند جابه‌جایی دو سوره و تبدیل رتبه‎ی هیجدهم به نوزدهم و بالعکس مشکل زیادی به‎وجود نمی‌آورد، دقت در مفاد سوره‌های کافرون و فیل نشان می‌دهد، آن‎چه

شناسه سوره ماعون (مکی 17) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره به‎مناسبت آیه‎ی اول آن، «أرایت»، «أرایت الذی»، «الدین» و «التکذیب»، و به‎مناسبت آیه‎ی دومش «الیتیم»، و به‎مناسبت آیه‎ی آخر، «ماعون» نامیده شده است.

بیش‎تر مفسران و دانشمندان علوم قرآن[m1] ، این سوره را مکی دانسته‌اند، اما برخی از آنان، در مکی بودن تمام سوره، یا حداقل آیات سوم به بعد، تردید دارند و آن را مدنی می‌دانند.[1] آن‎چه باعث تردید زمان نزول سوره شده، آیات «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّین» تا آخر سوره است. تهدید نمازگزاران در آغاز نزول قرآن در مکه، و هنگامی که هنوز جمعیتی عابد و نمازگزار شکل نگرفته و حکم وجوب نماز برای عموم مردم صادر نشده، موجب این تردیدهاست. این‎که این تهدید در مکه بوده، یا در مدینه اتفاق افتاده است، نیز محل گفت‎وگو است. برخی هشدارها به مؤمنان در مکه، مانند آیات آغازین سوره‎ی عنکبوت 84/ 1 تا 11، یا تهدید عمومی به کم‎فروشی در سوره‎ی مطففین 85/ 1 تا 3، این احتمال را که آیات یادشده در اواخر نزول مکه نازل، و به سوره‎ی ماعون ملحق شده باشند، تقویت می‎کند. هم‌چنین این احتمال نیز خالی از قوت نیست که بر پایه‎ی برخی گزارش‎ها، آیات یادشده در سرزنش برخی منافقان مدینه نازل شده و به سوره، ملحق شده باشند. اما این‌که تمام سوره، مدنی باشد و درباره‎ی منافقانِ مدینه،[2] مانند عبدالله بن‎ابی بن‌‎سلول[3] نازل ‌شده باشد، محل تأمل است.

استدلال بر یکپارچه بودن نزول سوره در اوایل بعثت

نماز، عملی مخصوص مسلمانان نبوده، بلکه در تمام شرایع ابراهیمی، بلکه همه‎ی ادیان الهی، سابقه داشته است؛ چنان‌که خدای متعال از زبان حضرت عیسی7 در سوره‎ی مریم3 44/ 33 فرمود: «وَ أَوْصَانِی  بِالصَّلَوةِ وَ الزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیّاً؛ خدای متعال مرا به نماز و پرداخت زکات در تمام طول زندگانی‌ام امر فرمود.» و درباره‎ی اسماعیل7 در آیه‎ی 55 همین سوره فرمود: «وَ کَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ؛ و خاندان خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد» و در سوره‎ی طه 45 /14 به موسی7 امر فرمود: «وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِی؛ نماز را برای یادکرد پروردگار به پا دار.» در سوره‎ی هود 52/ 87 هم تکذیبگران، حضرت شعیب7 را به‎خاطر خواندن نماز مسخره می‌کردند و می‎گفتند: «یَا شُعَیْبُ أَ صَلَوتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدِ؛ ای شعیب، آیا نمازت به تو دستور می‌دهد که آن‌چه را پدران ما می‌پرستیده‌اند، رها کنیم، یا در اموال خود به میل خود تصرف نکنیم؟ به‎راستی که تو بردبار فرزانه‌ای!» حتی نماز مشرکان در بیت الله الحرام، که تحریف نماز ابراهیمی بود، در قرآن گزارش شده است: «وَ مَا کَانَ صَلَوتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکَاءً وَ تَصْدِیةً؛ نمازشان در خانه‎ی خدا جز سوت زدن و کف زدن نبود.» حتی گفته شده است، واژه‎ی «صَلَوة» اگر ناقص واوی باشد، از ریشه‎ی «صَلْو» و از لفظ سریانی و آرامی گرفته شده، که به‎معنی عبادت مخصوص است و در عربی به آن «صَلَاة» می‎گویند؛ امّا معنی مستقل این مادّه در عربی، «ثنای موجود زیبای مطلق» است، که شامل تحیت و غیر آن می‎شود. پس لغت صلاه به‎معنی «عبادت»، پیش‎تر در زبان سریانی و آرامی استفاده شده است؛ یعنی نماز در شرایع مُقدّس پیش از اسلام، دارای حقیقت است.

از همان آغاز نزول قرآن، نمازگزارانی بودند که در قرآن از آنان یاد شده و مورد سرزنش اهل طغیان بودند؛ مثلاً در سوره‎ی علق 1/ 11 و 12 آمد: «أَرَءَیتَ الَّذِى ینهْى * عَبْدًا إِذَا صَلَّی». در سوره‎ی مدثر 4/ 44، مجرمان علت گرفتاری خود در جهنم را، نبودن در جمع نمازگزاران شمرده‎اند: «قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» و در سوره‎ی اعلی 8/ 16 ، یکی از عوامل رستگاری را نماز برمی‌شمارد: «وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى».

به علاوه ممکن است ادّعا شود از همان آغاز ظهور اسلام، گروهی بیماردل، همراه اسلام شدند و باورهای دیگر مسلمانان ازجمله «باور به معاد» را انکار می‎کردند. این گروه، که آنان را با عنوان اهل نماز می‌شناختند، دل‎هایی بیمار داشتند تا آن‌جا که در سوره‎ی مدثر (مکی 4) برابر جریان اعلام نوزده موکل دوزخ، چون کافران موضع گرفتند: «وَلِیقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ الله بِهَذَا مَثَلاً کذَلِک یضِلُّ الله مَن یشَاء وَیهْدِی مَن یشَاء؛ و تا کسانی که در دل‌هایشان بیماری است و کافران بگویند: خدا از این وصف کردن، چه چیزی را اراده کرده است؟ این‌گونه خدا هر که را بخواهد بیراه می‌گذارد و هر که را بخواهد، هدایت می‌کند.»

با این مقدمات، احتمال نزول پیوسته‎ی این آیات، تقویت می‎شود. بلکه با توضیحاتی که در ضمن تفسیر آیات مربوطه بیان خواهد شد، پیوستگی نزول سوره، از قوت بیش‎تری برخوردار است.

ازجهت دیگر، خطاب عتاب‎آمیز به اهل نماز در آغاز نزول، جای تأمل دارد. خطاب‎های عتاب‎آمیز در زمان نزول آخرین سوره‎‎های مکی، چون عنکبوت و مطففین که بیانش گذشت، یا حداکثر سوره‎ای مانند مریم 44/ 55 و 56 توجیه دارد؛ آن‌جا که

شناسه سوره تکاثر (مکی 16) در ویراست جدید تفسیر همگام با وحی

 

به‎مناسبت کلمات به‎کار گرفته شده در آیه‎ی اول سوره، این سوره را «التکاثر» و «الهاکم» نامیده‎اند. برخی از مفسران سوره را مدنی می‌دانند، اما به اعتقاد بیش‎تر مفسران و اندیشمندان علوم قرآن، سوره‎ی تکاثر در مکه نازل‌ شده است. این سوره در تمام روایات مسند و غیرمسند گردآوری شده و در جداول ترکیبی ترتیب نزول، در ردیف شانزدهم پس از سوره‎ی کوثر و پیش از سوره‎ی ماعون قرار دارد. سوره‎ی تکاثر در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف صد و دوم پس از سوره‎ی قارعه و پیش از سوره‎ی عصر قرار گرفته است و هشت آیه دارد.

شناسه سوره کوثر (مکی 15) در ویراست جدید تفسیر همگام با وحی 

 

 

این سوره با نام‌هایی چون «کَوْثَر»، «إِنَّا اَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَر»، و «سُورَةُ النَّحْر» نام‌گذاری شده است. دو نام اول برگرفته از آیة اول سوره و اسم سوم به مناسبت لفظ «وَ انحر» در آیه‎ی دوم است.

مشهور بین علما تفسیر و علوم قرآن، مکی بودن این سوره است، ولى در احتمالی ضعیعف مدنى بودن آن ادعا شده است. این احتمال از سوی خفاجی نیز داده ‌شده است که این سوره یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل شده باشد،[1] ریشه این ادعاها برگرفته از روایتی منقول از انس بن مالک است که پیامبر اکرم6 در مدینه بعد از چرتی که بر ایشان عارض شد، با شادابی از این حالت خارج شده و فرمودند: درباره‎ی من سوره‎ای نازل شد و شروع به تلاوت سوره کوثر کردند[2]. این روایت در حالی است که  با روایات بسیار زیاد درباره‎ی مکی بودن سوره معارض است، و فضای سوره و توهین و آزارهای قوم پیامبر6 و درگیری‎هایی که محتوای سوره به آن اشاره دارد، کاملا مکی بودن سوره را تأیید می‎کند. افزون آن‎که روایت انس می تواند اشاره به نوعی

شناسه سوره عادیات (مکی 14) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره به‎مناسبت آیه‎ی اول آن، «العادیات» یا «والعادیات» نامیده شده است. هرچند تمام روایات ترتیب نزول، سوره‎ی عادیات را مکی می‌دانند؛ اما برخی از مفسران، باتوجه به روایاتی که در تطبیق سوگندهای ابتدای سوره، بر مجاهدت علی7 وجود دارد، در مکی بودن سوره تشکیک کردند، و به‎خاطر این ماجرا، سوره را مدنی دانسته‎اند؛[1] لکن به‎نظر می‎رسد که با در نظر گرفتن تمام آیات سوره، مکی بودن آن قوی‎تر است.[2] تأکید می‎شود که محتمل است روایات شأن نزول، مربوط به یکی از تطبیقات آیات ابتدایی سوره باشد، نه تنزیل آن‎ها.

این سوره در روایات گردآوری شده در جداول مقدمه این تفسیر (همگام یا وحی)، چهاردهمین سوره‎ای است که بر پیامبر اکرم9 نازل‌ شده است. تنها یک مورد اختلاف، در روایت زهری با دیگر روایات روایات مسند و ترکیبی، وجود دارد. زهری سوره‎ی عادیات را پیش از سوره‎ی عصر گزارش کرده است. درباره‎ی جابه‌جایی رتبه‎ی سوره‎ی عصر و عادیات

شناسه سوره عصر (مکی 13) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره، به‎علت تعابیر به‎کار گرفته شده در آیه‎ی اول، نام‌های «العصر» و «و العصر» دارد.

این سوره به اتفاق بیش‎تر مفسران و دانشمندان علوم قرآن مکی است، البته برخی آن را مدنی هم دانسته‌اند. سوره‎ی ‎عصر موافق تمام روایات مسند، غیرمسند و جداول ترکیبی ترتیب نزول، سیزدهمین سوره‎‎ی نزول، پس از سوره‎ی شرح و پیش از سوره‎ی عادیات می‎باشد. تنها ابن‎ندیم این سوره را در ردیف دهم قرار داده است، که نقد این نظر در سوره‎ی لیل گذشت. هم‌چنین در جدول زُهَری، سوره‎ی عادیات با سوره‎ی عصر جابه‎جا شده، یعنی سوره‎ی عادیات سیزدهمین سوره و سوره‎ی عصر چهاردهمین سوره دانسته شده است، که اختلاف فاحشی نیست. در سوره‎ی عادیات مسأله‎ی اصلی، ناسپاسی انسان از الطاف رحمانی پروردگار، و در سوره‎ی عصر، اصول نجات انسان از زیان در شخصیت، مطرح می‎شود. در سوره‎ی شرح این حقیقت مطرح شد که با تحمل سختی‎ها، آسانی‎ها در دسترس انسان است. اکنون در سور‎ی عصر می‎فرماید که این سختی‎هایی که آسانی، رهایی و نجات از خسران را به‎دنبال دارد، از چه راهی تحصیل می‎شود. موضوع محوری سوره‎ی عادیات،

شناسه سوره شرح (انشراح) (مکی 12) در ویراست جدید جلد اول تفسیر هگام با وحی

 

این سوره به‎دلیل تعابیر آیه‎ی آغازین آن، «الشرح»، «ألم نشرح»، و «انشراح» نام‌گذاری شده است. سوره‎ی انشراح به‎نظر بیش‎تر دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی، مکی است؛ هرچند برخی، تعدادی از آیات یا تمام آیات آن را موافق با سوره‌های مدنی می‎شمارند.[1] اما چنان‌که صاحب تفسیر نمونه نگاشته‎، پیوند نزدیک محتواى دو سوره‎ی «ضحی و شرح» چیزى نیست که شک و تردیدپذیر باشد.[2]

این سوره، موافق همه‎ی روایات موجود در روایات مسند، غیرمسند، و جداول ترکیبی دانشمندان برای شناسایی ترتیب نزول سوره‎ها، دوازدهمین سوره‎ی نازل‎شده، پس از سوره‎ی ضحی و پیش از سوره‎ی عصر واقع شده است. دراین‎میان، تنها ابن‌ندیم سوره‎ی شرح را در ردیف نهم،

شناسه سوره ضحی در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره براساس کلمات آیه‎ی اول آن، به «الضحی» و «والضحی» نام‎گذاری شده است. بیش‎تر مفسران و دانشمندان علوم قرآن معتقدند که سوره‎ی ضحی، مکی است، هرچند برخی در مکی یا مدنی بودن آن تردید دارند.[1] این سوره در هفت مورد از جداول ترتیب نزول مسند، در ردیف یازدهم، پس از سوره‎ی فجر و پیش از سوره‎ی انشراح قرار دارد. در روایات منقول در تاریخ یعقوبی و المقدمتان، و هم‎چنین در ردیف 4 و 5 جدول روایات غیرمسند شهرستانی، سوره‎ی ضحی، سومین سوره‎ی نازل‎شده است. البته ردیف اول تا سوم از جدول شهرستانی، همانند روایات مشهور جداول مسند است. این نقل در مقدمه‎ی سوره‎ی مزمل بررسی و ضعیف شمرده شد؛ به‎خصوص توجه دادیم که مضامین سور‎ی ضحی، از جریان عادی و مستمر نزول قرآن چنان یاد می‎کند که گویا مشرکان بهانه‎گیر نیز از این امر اطلاع داشتند و لذا به‎خاطر تأخیر موقتی که در نزول قرآن بر حضرت پیامبر6 ایجاد شد، وی را مورد استهزا قرار دادند که پروردگارش با وی قهر کرده و او را به‎حال خود گذاشته است. طبیعی است که این اتفاق، نیاز به فاش بودن رویه‎ی نزول قرآن، برای این بهانه‎گیران دارد. این مطلب، نزول قابل توجهی از سوره‎ها را ایجاب می‎کند که با نزول در رتبه‎ی سوم سازگار نیست. در جدول ابن‎ندیم نیز هرچند سوره‎ی ضحی پس از سوره‎ی فجر قرار دارد، سوره‎ی پس از آن لیل است. این قول نیز

شناسه سوره فجر مکی 10  در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی استاد بهجت پور

 

مفسرین و علمای علوم قرآن، برای این سوره فقط نام «الفجر» را ذکر کرده‌اند. دلیل این نام‎گذاری، وجود کلمه‎ی «الفجر» در اولین آیه‎ی سوره است. سوره‎ی فجر به‎اتفاق دانشمندان علوم قرآن، مکی است. این سوره در روایات مسند ده‎گانه، و قریب به اتفاق روایات غیرمسند و تمام جدول‌های ترکیبی، در ردیف دهم، پیش از سوره‎ی ضحی و پس از سوره‎ی لیل قرار دارد، به جز روایت ابن‎ندیم که طبق آن، سوره‎ی فجر پس از سوره‎ی عصر و پیش از سوره‎ی ضحی قرار دارد.

طبق روایات متعدد ترتیب نزول، خدای متعال در سوره‎ی لیل، شقاوت‌پیشگان را به گرفتاری در آتش هشدار داد و خویشتن‌داران را، نجات یافتگان دانست. در آن‎جا فرمود که افرادی که نیکی‎ها را تکذیب می‎کنند و از آن روی‎گردانند، در شیبی قرار می‎گیرند که به‎سمت سختی‎ها می‎رود. در سوره‎ی فجر سرانجام اقوامی چون عاد، ثمود و فرعونیان را ذکر می‎کند که در تکذیب نیکی‎ها، سرکشی و روی‎گردانی، کارشان به سختی عذاب، و تنبیه در دنیا ختم شد. نیز در سوره‎ی لیل، اهل بخل را کسانی شمرد که اهل آتشند، و متقیان را اهل بخشش و انفاق و اهل جلب رضایت پروردگار معرفی کرد. در سوره‎ی فجر از تحققِ ‎بخشی از سختی‎هایی که متوجه اهل بخل است، خبر می‎دهد و سخت شدن معیشت آن‎ها را، محصول رفتار نادرست مالی آن‎ها می‎شمرد؛ کسانی که نه تنها خود بخیلند، بلکه حتی به زبان بر سیر کردن شکم‎های گرسنه، ترغیب نمی‎کنند، ثروتشان را با چپاول ارث نزدیکان خود، و حرص بر جمع مال، به‎دست می‎آورند. سپس سخت‌ترین عذاب‌ها و بسته شدگی بدن‎هایشان را در رستاخیز جزای آنان اعلام می‎کند. هم‌چنان که نفس‌های مطمئنه را اهل بهشت و رضوان قطعی الهی می‎شمرد؛ رضوانی که در سوره‎ی لیل وعده آن را داده بود.: )إِلا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَی * وَلَسَوْفَ یَرْضَی(. بنابراین، سوره‎ی فجر، مصداقی از تحقق نقش پروردگار بر تسهیل آسانی و تسهیل عسر به انسان‎ها می‎باشد؛ آسانی و سختی‎هایی که موجباتش را اعمال خود انسان‎ها فراهم کرده است.

اما بنابر نقل ابن‎ندیم نظامی سازوار بین دو سوره وجود ندارد. خدای متعال در سوره‎ی عصر،

شناسه سوره اعلی (مکی 8) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره با نام‌هایی چون «اَعْلَی»، «سَبِّحْ»، و «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی» نام‌گذاری شده است. این اسامی به‎دلیل وجود تعابیری است که در آیه‎ی ابتدایی سوره قرار دارد. بیش‎تر دانشمندان تفسیر، معتقدند که این سوره مکی است، اما گروهی در مکی بودن تمام سوره یا برخی از آیات آن تردید کرده‌اند. دلیل این گروه،