پاسخ به دو پرسش پیرامون گام تحول
1. چرا عربهای شبهجزیرهی عربستان، مکه و اطراف آن، جامعهی معاصر نزول بودند؟
قرآن توان و ظرفیت خود در تمدنسازی و تحولآفرینی را از راه نزول در منطقهی اُمّیِ مکه و توسط پیامبر امّی نشان داد. در هنگامهی ظهور اسلام، چهار تمدن ایران، روم، مصر، و یمن وجود داشت و این تنها شبهجزیرهی عربستان، مکه و اطراف آن بود که هیچگونه تمدنی نداشت و مردمانش بدترین دین و بدترین زندگی را داشتند؛ بیسواد، ناخوانا و نانویس بودند و بهتعبیر قرآن «فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» و «قَوْماً لُدًّا» بهشمار میآمدند. اگر تحول یادشده در یکی از تمدنهای چهارگانه صورت میگرفت، به همان تمدنها مستند میگشت. حتی اگر این تمدنها به بالاترین رشد و ترقّی میرسیدند، اظهار میشد که این تعالی، ریشه در تمدن ما دارد، قرآن هم که آمد، کمی به این تعالی کمک کرد؛ مانند چاشنی غذا که به کیفیت آن کمک میکند. اما قرآن، عربِ امّیِ بیسوادِ ناخوانایِ بیصنعت و بیفرهنگ را مد نظر گرفت و ظرف بیستوسه سال، یک جامعهی مدنی کامل تحویل داد و آن را سید و سرور تمدنها کرد؛ بهطوری که