شأن نزول سوره فلق و ناس و نقد آن در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی:
جمهور مفسران اهل سنت بر اساس روایاتی از عایشه و ابن عباس-با اختلاف در متن روایات-، نزول این سوره را مربوط به سحر پیامبر اکرم توسط لبیدبنأعصم یهودی-یا دختران او و یا مردی از یهود- دانستهاند که آن را در چاه بنیزریق به نام «دروان»-و در برخی نقل ها «ذروان» یا «ذی أروان» - انداخته بود و موجب بیماری رسول خدا شد، تا اینکه در خواب، دو فرشته بر پیامبر6 حاضر شدند، یکی بالای سر و دیگری پیش پای حضرت نشستند و ایشان را از محل سحر باخبر ساختند. حضرت بیدار شدند و اصحاب خود- علی 7، زبیر و عمار- را در پی آن فرستادند. آنها طبق خبری که فرشتهها دادند، آب چاه را کشیدند، سنگ ته چاه را بلند کرده و بستهای از زیر آن بیرون آوردند که درون آن شانه سری بود که در دو دانه از دندانههای آن شانه، یازده گره بود که با سوزن دوخته شده بود؛ پس این دو سوره نازل شد و هر آیهای که قرائت میشد، یکی از این گرهها باز میشد و پیامبر اکرم6 در خود احساس سبکی و عافیت میکردند و چون سورهها به اتمام رسید، همه گرهها باز شد و پیامبر6 سلامتی کامل خود را به دست آوردند، سپس جبرئیل خطاب به پیامبر6 فرمود: به نام خدا تو را از شر هر چیزی که آزارت دهد، همچون حسد و چشمزخم، حفظ میکنیم و خدا تو را شفا بخشد.[1] هرچند برخی از این مفسران توجیهاتی برای امکان چنین سحری در پیامبر آوردهاند[2]؛ اما برخی مفسران شیعه این نوع روایات را مردود و باطل دانستهاند و گفتهاند شاید تنها بتوان چنین توجیه کرد که