حجتالاسلام عبدالکریم بهجتپور در گفتگو با قدس بیان کرد:
آمنه مستقیمی: قرآن به عنوان نسخه حیاتبخش و تعالی انسان راههایی را پیش روی او میگذارد که در کمال آرامش و صحت و بدون سختی این مسیر رشد را طی کند و به بالاترین قلهها دست یابد؛ از مهمترین و راهبردیترین این راهها اخلاق است که مرور آیات روشنگر قرآن جلوههای جذاب و اثرگذاری از آن را نمایان میکند و اگر به کار بسته شوند حیات طیبه را برای آدمی به ارمغان میآورند. در بررسی اخلاق در قرآن با حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجتپور، دانشیار پژوهشکده دانشنامهنگاری پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفتگویی ترتیب دادیم که مشروح آن در ادامه مرور میشود
در فرهنگ و ادبیات قرآن اخلاق به چه معنا است و دایره شمول این تعبیر چه اموری را در بر میگیرد؟
اصولاً اخلاق در مکاتب مختلف فلسفی، عرفانی و اخلاقی به معنای مجموعهای از خُلقیات و صفاتی که انسان باید داشته باشد و بر اساس آن شخصیت خود را شکل دهد، شناخته میشود قرآن هم وقتی در سوره مبارکه قلم به پیامبر(ص) که مورد هجمه کفار قرار گرفته بودند، میفرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» از اخلاق به خُلق و خو و ملکات اخلاقی تعبیر میکند لذا ظاهراً در گام نخست باید پذیرفت اخلاق در تعبیر قرآن مجموعهای از ملکات و صفاتی است که در شخصیت انسان به قدری راسخ شده که همچون خلقت آدمی است عربهای معاصر نزول هم معتقد بودند خُلق انسانها مانند خلقت آنها است.
اخلاق مدنظر قرآن و آنچه در حوزه خلقیات و اخلاق بر آن تأکید دارد از نظر رشد و تعالی فردی و اجتماعی چه بستری را برای انسان فراهم میکند؟
قرآن کتاب انسانسازی و تحول است تحول یعنی انسان در نقطهای کاملاً منفی در برخی خُلقیات، اعتقادات و گرایشها و رفتارها قرار دارد که رسالت دین و قرآن تبدیل آنها به ارزش است؛ بنابر این وقتی از نظام اخلاقی یا اخلاق در قرآن سخن میگوییم مراد این است که قرآن رسالت خود میداند نسبت به گرایشها و رفتارها چنان عمل کند که تبدیل به ملکات شوند به عبارت دیگر مدل تربیتی و تحولی قرآن چنین است که انسان را از دایره خُلقیات نامناسب خارج و بر یک سری خُلقیات مطلوب راسخ و به قدری پایدار کند که تبدیل به اخلاق فردی و اجتماعی جامعه دینی شود.
سراسر آیات قرآن را که بررسی کنیم درمی یابیم به نحو بسیار برجستهای مسأله تغییر خلقیات موردتوجه است در پی این توجه و تأکید، مردمی که دنیایشان به قدری کوچک بود که سر مسائل کوچک درگیر میشدند و زمینه تباهی را برای هم فراهم میکردند، برادر شدند و روحیه اخوت یافتند و خداوند به واسطه قرآن و زیر چتر تربیت الهی آنها را برادر کرد. از این رو، اگر مباحث تربیت اخلاقی قرآن را بررسی کنیم درمییابیم قرآن از نقطهای به اصلاح بینشها آغاز میکند و نخستین اثر ماندگار در پرتوی این تغییر آن است که انسانهایی را که حیات طیبه دارند، تربیت میکند. در حیات طیبه انسان نه تنها عمل صالح انجام میدهد بلکه بشدت به آن عشق میورزد و در مقابل، از هر کار بد و ناشایستی تنفر دارد، این یعنی زندگی دلچسب که انسان در پرتوی دین هر چه انجام میدهد برای او جاذبه دارد، از این رو بخش عظیمی از گزارههای قرآنی به مسأله اخلاق اختصاص دارد.
قرآن برای رسیدن به حیات طیبه چه قلههای رفیع اخلاقیای را مدنظر دارد که انسان باید به آنها نائل شود؟
نخستین مسأله اخلاقی در فرهنگ قرآن، ایمان است وقتی میگوییم فلانی مؤمن است یعنی اطمینان خاطر دارد و باور کرده و بر اساس باور عمل میکند لذا در تعبیر قرآن است: «إِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ» یعنی کسی که بر اساس باورهای درست عمل کند لذا از مهمترین قلههای اخلاقی مورد تأکید در قرآن که برای تکمیل و صعود به آن تدبیر شده (ایمان مراتبی دارد)، مسأله ایمان است.
دومین مفهوم دیگری که در نظام اخلاقی قرآن موردتأکید قرار دارد، تقوا است یعنی ابراز رفتاری که همراه با مراقبت باشد و از غفلت فاصله بگیرد، وقتی انسان هوشیار بود و از اموری که ممکن است به او ضربه بزند، حیا کرد، تقوا کرده است لذا بدون تقوا اعمال انسان از دست میرود چنان که قرآن میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ المُتَّقینَ» یعنی خدا از انسانهای متقی و هوشیار میپذیرد. دیگر مفاهیم کلیدی اخلاق در قرآن یا ذیل چتر ایمان یا ذیل تقوا قرار میگیرد همچون صبر که حافظ ایمان است و باعث میشود انسان در مسیر درست پیش برود، زیرمجموعه تقوا قرار میگیرد انسان صبور در مواضع خود پایداری میکند اگر در موضع ترک معصیت است پایداری میکند و هزینههای مؤمن بودن را میپردازد اینکه در روایات آمده صبر نسبت به ایمان همچون صبر در بدن است، یعنی ایمان بدون صبر حیاتش را از دست میدهد. از این رو، از عوامل مؤثر برای نائل شدن به قله تقوا، صبر است.
چه ملکات اخلاقیای دیگری در قرآن مورد تأکید قرار گرفته که مسیر حیات طیبه را هموار و دستیافتنی میکند؟
از مسائل مهم دیگر در تربیت دینی قرآنی در ابعاد فردی و اجتماعی داشتن دستِ دهنده و رفتار بر اساس عقل عملی است. یعنی اگر عقل عملی یا وجدانی انسان اموری را درک میکند بر اساس آن عمل کند بسیاری از خلقیات ما از جنس عقل وجدانی است در قرآن نسبت به این عقل و رفتارهای وابسته به آن تأکید مقدماتی و برای اخلاق اجتماعی مربوط به آنچه عقل درک میکند ارزش فوقالعاده قائل شده است لذا بسیار مشرکان را سرزنش میکند که چرا بر اساس فهم عقلانی عمل نمیکنید؟ وقتی در سوره مبارکه لیل میفرماید: «وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَى» این تعبیر یعنی آنها آنچه را عقل نیکو میداند تکذیب میکنند! لذا خلقایت عقلایی بشدت مورد تأیید دین است. انفاق و دستگیری از نیازمندان و رسیدگی به اقربا از وجوه رفتار عقلانی است و مسلمین و مؤمنان به رسیدگی به اقرباء حتی اگر مشرک و کافر باشند، توصیه شدهاند!
جهاد با مال و جان از دیگر توصیههای اخلاقی قرآن به ویژه در سورههای مدنی است تا مبادا محبتهای انسانی مانع از انجام وظایف دینی شود! تا اینکه در سوره حجرات که صدوهفتمین سوره نازل شده به پیامبر(ص) است به عدم تمسخر، عدم غیبت، عدم تهمت زدن، عدم لقب زشت به یکدیگر زدن، عدم مقدم شدن در گفتار به خدا و ... به عنوان توصیههای اخلاقی به تناسب پیشرفت مسلمانان تأکید میکند. هر چه پیشتر میرویم در لسان قرآن رفتارهای فردی و اجتماعی نمود بیشتری مییابد رفتارهایی همچون استقامت؛ برای مثال در سورههای مکّی مسأله پایداری برای اعتقادات، مهم قلمداد میشود: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا... »(فصلت، ۳۰).
رهاورد رعایت اخلاقی که قرآن مدنظر دارد و ملکات اخلاقیای که به آنها توصیه میکند، چیست و چه تحولاتی را برای انسان رقم میزند؟
اگر بنا است در بهشتی که قرآن ترسیم کرده و برای مثال در سوره مبارکه واقعه درباره آن میفرماید: «عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»، زندگی کنیم باید بدانیم دین و قرآن آمدهاند تا ما را برای زندگی اخروی ورزیده کنند یعنی اینطور نیست که در این زندگی دنیایی دروغ بگویم، غیبت کنیم و حرام بخوریم بعد در آخرت، بهشت را تجربه کنیم! بهشت در دنیا ساخته میشود به عبارت دیگر، بهشت متعلق به مؤمنانی است که ملکات بهشتی را در خود نهادینه کردهاند. اگر دوز اخلاق قرآنی در جامعه افزایش یابد جامعه دینی بیشترین میزان از زندگی دلچسب را تجربه میکند. برای مثال اگر مردم به هم دروغ نگویند، نسبت به هم حسادت نکنند، در برابر ظلم ایستاده و تعاون در برّ و نیکی داشته باشند اگر دور آنها را که ستم و فساد میکنند، خلوت کنند «وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» زندگی شیرینی برای همه رقم میخورد. در عصر غیبت هم زندگی مهدوی یعنی تلاش برای تجربه زندگی مومنانه و رو به تعالی؛ اگر اخلاق قرآنی در جامعه حاکم شود و توسعه بیابد مَثَل زندگی ما مَثَل بهار میشود!
منبع خبر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.