سورهی حمد نامهای زیادی ازجمله «فاتحة الکتاب»، «سبع المثانی»، «أمّ الکتاب»، «أمّالقرآن»، «السبع»، «المثانی»، «الصلاة»، «الحمد»، «القرآن العظیم»، «الشفاء»، «الرّقیة»، «الأساس»، «الوافیة»، «الکافیة»، «الکنز»، «الشکر»، «الثنا[m1] »، «التفویض»، «الدعاء»، «النور»، و «التعلیم» دارد. پیرامون وجه نامگذاری این سوره به نامهای گوناگون، بحثهای مفصلی در تفاسیر آمده است، در اینجا علت چهار نامگذاری مشهورتر را بررسی میکنیم:
الحمد: این نام بهمناسبت نام «الحمد» در دومین آیهی سوره: «الحمد لله رب العالمین» بهکار رفته است.
أمّالکتاب: عرب هر چیزی که مقدم بر دیگران و دارای توابعی باشد، أم میگویند. چون محتوای سوره که تنظیم رابطهی انسان با خداست، مقدم بر دیگر روابط انسان، یعنی رابطه با خود، دیگران و هستی است، سوره را ام الکتاب نامیدهاند. برخی دیگر «أم» را بهمعنی اصل هر چیزی دانسته و گفتهاند چون این سوره، اصل قرآن است، به آن أمّ الکتاب گفته شده است. برخی اظهار داشتهاند که چون تمام آنچه در سورههای دیگر قرار دارد، در این سوره هست، به آن امّالکتاب میگویند.[1] این دیدگاه اگر اشاره به رابطهی اجمال و تفصیل میان مطالب سورهی حمد با دیگر سورههای قرآن دارد، محل تأمل بلکه غیرقابل پذیرش است؛ اما اگر مراد آن باشد که ریشهی تمام آنچه در قرآن آمده، به پذیرش رابطهی انسان با خدا باز میگردد، که از سه موضوع توحید بندگی، توحید استعانت و تقاضای راهنمایی از پروردگار ریشه گرفته است، مطلب درستی است.
سبع المثانی: این نام از آیهی هشتاد و هفتم سورهی حجر: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» گرفته شده است. سورهی حمد را سبع دانستهاند، زیرا با شمارش «بسمله» هفت آیه میشود. و قرآن را مثانی گفتهاند زیرا یکبار بر جبرئیل و یکبار بهشکل تدریجی بر پیامبر اکرم6 نزول داشته است. یا مطالب و محتوایش تکرار میشود تا تأثیر تربیتی آن بالا رود. سورهی حمد را نیز «سبع المثانی» خواندهاند، زیرا این سوره در هر نماز، دوبار خوانده میشود.
فاتحة الکتاب: نامیدن سورهی حمد به فاتحة الکتاب میتواند به چند دلیل باشد: 1. قرآن با آن آغاز میشود. 2. برخی ادعا کردهاند که این سوره نخستین سورهی نازلشده بر پیامبر اکرم6 است. (بررسی میشود.) 3. اولین سورهای است که در نماز تلاوت میشود. 4. در مقام تعلیم، ابتدا از این سوره استفاده میشود.
این سوره به اتفاق همهی دانشمندان علوم قرآنی، مکی، و پنجمین سورهی نازلشده بر پیامبراکرم6، و پس از سورهی مدثر و پیش از سورهی مسد است. مطابق جدولهای مسند یادشده در مقدمهی تفسیر، در سند ابوصالح از ابنعباس (ردیف ششم) و جابر بن زید (ردیف دهم) این سوره پنجمین سورهی نازلشده است. امّا در جدول جابر بنزید، شاگرد ابنعبّاس که جدول او را گزارش کرده است، و جدولهای ترکیبی، این سوره در ردیف پنجم،[m3] پس از سورهی مدثر و پیش از سورهی مسد قرار دارد.
در برخی روایات ترتیب نزول، سورهی حمد نیامده است که از این قرارند: سندهای عطا از ابنعباس به نقل از مجمع (ردیف 2 جداول مقدمه)، عطا از ابنعباس المقدمتان (ردیف 3)، و عطا از ابنعباس به نقل از فضائل القرآن (ردیف 4) و سند مجاهد از ابنعباس یا عکرمه و حسن (ردیف 6) و سند عکرمه یا ابوصالح از ابنعباس (ردیف 7) و تلفیقی الفهرست (ردیف 8). در جدولهای غیرمسند در چهار سند اول این سوره ذکر نشده است. در جدولهای ترکیبی هم فقط مرحوم معرفت و الازهر [m4] مصر آن را ذکر کردند و در جدول زرکشی و خازن نیامده است. جدول[m5] ابنعباس نامی از آن بهمیان نیاورده و در مصحف ابنمسعود، این سوره وجود نداشته است. ظاهراً دلیل حذف سورهی حمد از این جدولها این است که سورهی حمد را عدل و برابر قرآن شمردهاند و بهدلیل عظمتش، در ضمن سورهها بهحساب نیاوردهاند.
برخی از دانشمندان بر این اعتقادند که سورهی حمد اوّلین سورهی نازلشده است. شواهدی که ایشان بر این ادعا آوردهاند، چنین است:
1. پیامبر اکرم6 فرمودند: «لَاصَلَاةَ اِلَّا بِفَاتِحَةِ الکِتَابِ؛[2] هیچ نمازی بدون فاتحة الکتاب، نماز نیست. روشن است که پیامبر9 از نخستین ایام رسالت، نماز میخواندند؛ پس این سوره باید پیش از دیگر سورهها، حتّی پیش از سورهی علق نازل شده باشد.
2. این سوره در روایات رسیده از پیامبر اکرم6، فاتحة الکتاب نامیده شده است و مراد از فاتحة الکتاب، آغاز وحی قرآن و کتاب آسمانی به این سوره و بهمنزلهی کلید ورود به قرآن بوده است.
3. این سوره، نخستین سورهای است که بهطور کامل نازل شد. در اولین سال آغاز وحی، هرچند چهار سوره پیش از حمد نازل شد، هیچکدام بهطور کامل و یا یکمرتبه نازل نگشت.
بهنظر میرسد که این شواهد، نمیتوانند دلیل نخستین بودن سورهی حمد در ترتیب نزول باشد؛ زیرا اینکه هیچ نمازی بدون فاتحة الکتاب نیست، مانند این است که گفته شود: «لاصلاة إلا بطهور؛ نماز بدون طهارت (غسل یا وضو) نماز نیست.» درحالیکه تشریع وضو و غسل، در آیهی چهل و سوم سورهی نساء (نود و دومین سورهی نازلشده) و آیهی ششم سورهی مائده (صد و سیزدهمین سورهی نازلشده)، یعنی آخرین سورههای مدنی صورت گرفت و ظاهراً مسلمانان تا آن زمان به طهارت مکلف نبودهاند. بنابراین مراد روایت، شرط بودن حمد و طهارت (غسل یا وضو)، برای نماز پس از تشریع آنهاست و نه پیش از آن زمان. علاوه بر این، به یقین پیامبر اکرم6 قبل از رسالت، یعنی در دوران نبوّت و سالهای منتهی به رسالت، به نماز و راز و نیاز اشتغال داشتهاند، چنانکه براساس یکی از برداشتها، نهی پیامبر6 از نماز، ازسوی ابوجهل، که در سورهی علق به آن اشاره شد، شاهد آن است و کلمهی سجده در آیهی آخر همان سوره، که سجدهی واجب دارد: «کلَّا لَاتُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»[m6] در تفسیر برخی مفسّران حمل بر نماز شده است؛ یعنی ظاهراً ویژگی خاص نماز پیامبر6 سجده بود، برخلاف نماز مشرکان، که ویژگی اصلی آن سوت و کف بود: «وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیتِ إِلاَّ مُکاءً و[m7] َ تَصْدِیة». اگر حضرت6 در دورهی نبوت و پیش از رسالت، نماز میخوانده است، آیا همراه با فاتحةالکتاب بوده؟ اگر در آن زمان (نبوت) فاتحة الکتاب بر ایشان نازل هم شده باشد، بهعنوان قرآن نبوده است؛ زیرا نزول اصطلاحی قرآن پس از آغاز رسالت است. بنابراین در زمان دیگری باید منتظر میماند تا این سوره بهعنوان قرآن نازل شود.
شاهد دوم نیز قابل تأمّل است، زیرا کلمهی «فاتحه» بهمعنی کلید، میتواند بهمعنای کلید ورود به دین و مجموعه تکالیف پروردگار باشد؛ زیرا استعمال کتاب در فریضه و تکلیف، سابقه داشته است: «کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتَالُ»، «کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ»، ملاحظه میکنید که در این آیات، به اصل تکلیف، کتاب اطلاق شده است. پس از آشنا شدن مردم با پروردگار در سورهی علق (نزول 1) و بیداری بهوسیلهی هشدارهایی که ازجانب پروردگار در سورهی مدثر (نزول 4) داده شد، سورهی حمد رابطهی انسانهای باورمند به پروردگار واحد، و بیدارشده از هشدارها را با پروردگار تنظیم میکند و این تنظیم، آغاز کنندهی پذیرش فرامین و تکالیف خدای فرمانفرما به این گروه است تا راه نجات از شقاوت و وصول به سعادت را بیابند.
احتمال داده شده که منظور از فاتحة الکتاب، آغاز قرآن مکتوب و تدوینشده با این سوره باشد؛ این احتمال منافاتی با نزول سورهی حمد در مرتبهی پنجم ندارد؛ زیرا نزول طبیعی سورهها با تدوین سورهها در یک مصحف، تفاوت دارد؛ البته اگر مدعای قائلین این احتمال، نامگذاری ازسوی پیامبر اکرم6 باشد، باید این ادعا را اثبات کنند که ترتیب قرار گرفتن سورهها در مصحف رسمی، به دستور آن حضرت6 بوده است. اگر خلاف این نظر را داشته باشیم و چینش سورهها در مصحف رسمی را، توافق صحابه در هنگام جمعآوری قرآن واحد مسلمانان در زمان عثمان بدانیم، انتساب این چینش و همچنین نامگذاری این سوره ازسوی پیامبر اکرم6 منتفی میشود.
احتمال سوم، جمعی بین مجموعهی اقوال است. یعنی درحالیکه پذیرفتهایم قرآن با چهار سوره پیش از سورهی حمد آغاز میشود، اما هر یک از آنها (علق ،قلم، مزمل و مدثر)، در چند نوبت، نازل، و بهتدریج تکمیل شدند، برخلاف سورهی حمد که نزولش در یک مرحله بوده است.
به هر حال نزول سورهی حمد در مرتبهی پنجم، صحیحتر بهنظر میرسد.
سورهی حمد با شمارش «بسم الله الرحمن الرحیم» در آن، دارای هفت آیه، و در ترتیب مصحف رسمی در جزء اول قرآن کریم، ردیف یکم، و پیش از سورهی بقره میباشد.
مقصود سوره
تنظیم روابط انسان با پروردگار متعال در پرتو شناخت نقشهای خدای متعال در هستی.
محتوای سوره
سوره به گزارش واکنش موجودات مختار دربرابر پروردگار اختصاص دارد. این سوره با ابراز ستایش خدای متعال بهجهت نقشهای منحصر او در هستی، در دنیا و آخرت، آغاز میشود و با اظهار توحید بندگی، توحید استعانت و تقاضای هدایت به راه مستقیم از پروردگار به پایان میرسد.
ارتباط سوره
گذشت که تغییر شرایط نامطلوب جامعهی عصر نزول، در دستور کار قرآن قرار داشت؛ ازاینرو بر نقشهای پروردگار بهمنظور ایجاد احساس نیاز به او (در سورهی علق)، مسئولیت انسان دربرابر وی (در سورهی قلم) و جایگاه پیامبر اکرم9 بهعنوان رسولِ مورد حمایت خدا (در سورهی مزّمل) تأکید شد. با استفاده از این سه عامل، به هشدار و انذار مردم به آینده (در سورهی مدثر)، پرداخته شد تا مردم برای پذیرش تغییر، آماده شوند.
در سورهی حمد زیرساختهای نجات انسان از شقاوت و وصول به سعادت مطرح میشود؛ این زیرساخت در رابطهی انسان با پروردگار نهفته است. این نگرش که تمام ستایشها مخصوص خداست و بر جهان، تنها یک اراده حکمرانی میکند، اینکه تنها خدای متعال، معبود و مستعان است و برپایهی این دیدگاه، از وی راهی استوار برای رهایی از شقاوت و وصول به سعادت طلب میکند. به عبارت بهتر، کلید ورود به برنامهی تحول و پذیرش تکالیف و دستورهای پروردگار متعال، بیان موضع و نگرش انسان به خداست. خدای متعال در این سوره، نگاهی که انسان باید به آن حضرت داشته باشد را بیان میکند، و برپایهی این نگاه، از زبان انسان و موجودات مختار، هدایت به راه مستقیمی که به رهایی از شقاوت و وصول به سعادت بینجامد را درخواست میکند.
گام تحول
سیر تحول انسان و موجودات مختار باید به تحول در چهار ساحت و رابطه، یعنی رابطه با پروردگار، رابطه با خود، رابطه با دیگران و رابطه با هستی بینجامد. در این بین رابطه با خدا و تنظیم این رابطه، کلید تنظیم دیگر روابط است. در سورهی حمد اصول این رابطه بهاجمال تنظیم میشود تا مخاطبان برای تحول یافتن در پرتو رهنمودهای خدای متعال آماده شوند.
فضیلت سوره
سورهی حمد باوجود کوتاه بودنش، جایگاهی بلند، هدفی والا و محتوایی غنی دارد و مقاصد اصلی قرآن را در خود جای داده است. ازاینرو در فضیلت این سوره، روایات فراوانی وارد شده است. روایات موجود دربارهی جایگاه این سوره چند گروهاند: روایاتی که قرائت آن را معادل یکسوم، دوسوم و حتی همهی قرآن میدانند. روایاتی که سورهی حمد را اندوختهای میدانند که خدای متعال در گنجی در زیر عرش پنهان کرده بود و آن را ویژهی این امت نازل کرد. روایات بیانگر این مطلب که نمازی جز با فاتحه الکتاب نیست. روایاتی که این سوره را شفای هر درد و برآورندهی هر حاجت میدانند و قائلند که اسم اعظم خدا در آن، جداجدا پخش شده است و روایات متعدد دیگری که دربارهی جایگاه فرازمند آن سوره گزارش شده است.[3][m8]
اما بیان فضیلت این سوره در خود قرآن، بیش از هر چیز دیگری فضل آن را میرساند، آنجا که در سورهی حجر آیهی 78 خدای متعال میفرماید: «لَقَدْ آتَینَاکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیم؛ ما به تو هفت آیه (سورهی حمد) و قرآن عظیم را دادیم.»
درحقیقت چنانکه گذشت، این عظمت بهدلیل معارف والایی است که در این سوره وجود دارد. اهمیت و جایگاه روابط چهارگانه انسان و دیگر موجودات مختار به یک اندازه نیست؛ بلکه برخی از آنها بر دیگر روابط تأثیر میگذارد و حتی به آنها رنگ ویژه میدهد. رابطهی انسان با خدای متعال از این قبیل است. اگر این رابطه بهخوبی صورت گیرد و بشر در ارتباط با پروردگار متعال وظایف خود را بهخوبی بشناسد و به آنها پایبند باشد، روابط دیگر او نیز در پرتو این رابطه بهخوبی سامان مییابد.
بهطور اختصار، از آنجا که موضوع اصلی سورهی حمد، درخواست هدایت به راه مستقیم از خدای متعال در پرتو تنظیم روابط انسان با صاحب اختیارش است، این سوره اساس و شالودهی قرآن است؛ زیرا قرآن هدایتگر تفصیلی بشر در عرصههای گوناگون حیات است؛ هدایتگری ازجانب پروردگار برای کسانی که رابطهی آنان با او محکم شده و جهان را پرتوی از تجلی ذات احدیتش میدانند. بنابراین برابر دانستن سورهی حمد با قرآن و ثواب فراوان قرائتش، کاملا باورپذیر است.
در حدیثی، امیرمؤمنان علی7، از پیامبر6 چنین نقل میکند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِی: یا مُحَمَّدُ، "وَ لَقَدْ آتَیناک سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ" فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ [عَلَی] بِفَاتِحَةِ الْکتَابِ، وَ جَعَلَهَا بِإِزَاءِ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ إِنَّ فَاتِحَةَ الْکتَابِ أَشْرَفُ مَا فِی کنُوزِ الْعَرْش؛[4] خدای بزرگ بهسبب دادن سورهی حمد بر من منت ویژهای نهاده و آن را دربرابر قرآن عظیم قرار داده و سورهی حمد باارزشترین ذخیرهای است که در گنجهای عرش خدا وجود دارد.»
در روایت دیگری از پیامبر اکرم6 آمده است:
«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ مَا اَنْزَلَ اللهُ فِی التَّوْرَاةِ، وَ لَا فِی الزَّبُورِ وَ لَا فِی القُرْآنِ مِثْلُهُا، هِی اُمُّ الْکتَابِ؛[5] قسم به کسی که جانم بهدست اوست! خداوند نه در تورات و نه در انجیل و نه در زبور و نه حتی در قرآن، مثل این سوره نازل نکرده است. این سوره، اساس قرآن است.»
همچنین دربارة عظمت این سوره، در روایاتی از پیامبر اکرم9 چنین اشاره شده است:
«أَیمَا مُسْلِمٍ قَرَأَ فَاتِحَةَ الْکتَابِ أُعْطِی مِنَ الْأَجْرِ کأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَی الْقُرْآن؛[6] هر مسلمانی که سورهی حمد را بخواند، پاداش او به اندازهی کسی است که دو سوم قرآن را خوانده است.»
[1]. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۸۷.
[2] . راوندی، فقه القرآن، ج 1، ص 102.
[3] . علاقهمندان ر.ک: معرفت، التفسیر الاثری الجامع، ج 1، ص؟؟؟
[4]. سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 26 و عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 6.
[5]. ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 88 و عروسی حویزی، نورالثقلین، آغاز سورهی حمد.
[6]. ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج1، ص 88.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.