نشست علمی «بررسی روش [سبک] تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول»، چندی پیش در مؤسسه پژوهشی - فرهنگی فهیم برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور در این نشست اظهار داشت: ما این نوع تفسیر را یک نوع سبک می نامیم، چون در این شیوه، مفسر تلاش می کند تا آیات قرآن را به شیوه ای خاص دسته بندی کند و در سیاق خاصی آن ها را بفهمد، بدون آن که تغییری در منابع و ابزار بدهد. هم چنین در این روش مفسر اصرار ندارد که منابع یا ابزار نقلی، اجتهادی یا عقلی را کنار بگذارد، بلکه تفسیر، بر اساس ترتیب نزول، به دنبال سامان دهی مفاهیمی است که تأثیر خاص تربیتی و تحول آفرین در مخاطب می گذارند. وی در توضیح ضرورت بحث تفسیری بر اساس ترتیب نزول گفت: در تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول، به تغییر آیات، اعتقاد نداریم، چون جابه جایی آیات در راستای غرض سوره بوده و به همین دلیل برخی آیات به طور استثنایی در سوره ای قرار می گرفتند؛ به همین دلیل اصرار داریم این سبک را با رویکرد ترتیب نزول سوره ها بحث کنیم، نه سوره و آیات. در این روش تلاش می کنیم ناگفته هایی از قرآن گفته شود که تنها از این راه به دست می آیند، چراکه اگر این گونه نباشد و هیچ پیامی به مخاطب ارائه ندهد کاری عبث می شود. عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: در تفسیر بر اساس ترتیب نزول، دنبال کشف روش ها هستیم؛ زیرا قرآن مفاهیمی دارد که بر اساس برنامه ای حکیمانه بر پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم نازل شده و هدف نزول هم نهادینه کردن این مفاهیم بوده است. ما در مطالعه تفسیر نگارانه تلاش کرده ایم تا مفاهیم را بفهمیم و مفاهیمی چون ربوبیت، امربه معروف و نهی از منکر و... را از نگاه قرآن بررسی کنیم. کاری هم نداریم که این مفاهیم چقدر کارآمدی داشته باشند. حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور، ایجاد تحول اجتماعی با محوریت قرآن را از کارهای مهم پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم خواند و درباره نقش ترتیب نزول در فهم این تحول اظهار داشت: تفسیر بر اساس ترتیب نزول، در بررسی تحولاتی که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم در جامعه ایجاد کردند، به ما کمک می کند، چون محور این تحول، قرآن کریم بوده و اگر این تحول را که بر پایه قرآن است، از قرآن بگیریم، بسیاری از پیوندهای درونی آیات، سور و قرائن حالیه و مقالیه حذف می شوند؛ لذا اگر بخواهیم بدون توجه به این تحول، متن قرآن را بخوانیم و بفهمیم، خیلی از مطالب نامفهوم می شوند. در تفسیر بر اساس ترتیب نزول، پیوندی عمیق بین متن و آن چه واقع شده برقرار می شود و جایگاه ترتیب سور را درک می کنیم. وی درباره ادله شرعی تفسیر بر اساس ترتیب نزول گفت: وقتی آیات قرآن نازل می شد پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم با همان ترتیب نزول، آیات شریفه را برای مردم می خواندند و مطالب علمی و عملی آن را بیان می کردند که روایات ما نیز مؤید این مسئله است. حتی تفسیر حضرت علی علیه السلام یک تفسیر روزنگار است؛ یعنی هر بار که آیاتی بر پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم نازل می شد، حضرت علی علیه السلام خدمت پیامبر می رفتند و آیات، تأویل و تفسیر آن ها را فرا می گرفتند. مواردی هم وجود دارند که اهل بیت علیهم السلام به ترتیب نزول آیات استناد کرده اند و دلیلی هم بر منع این نوع تفسیر ـ بر اساس ترتیب نزول ـ نیست. سخنران این نشست علمی ضمن بیان فواید تفسیر بر اساس ترتیب نزول خاطرنشان کرد: این سبک تفسیری دو فایده دارد: 1- به دست آوردن روش های تحول دینی. 2- کشف مراحل درونی شدن مفاهیم دینی. برای مثال: چگونه جامعه توحید افعالی و عبادی را به عنوان بخشی از هویت خود پذیرفت؟ آیت اللّه شهید بهشتی در کتاب «خدا در قرآن» به این بحث پرداخته و سبک فلاسفه، عرفا و متکلمین را در مباحث توحیدی مقایسه کرده و گفته اند: «این سبکی که ما می گوییم ـ که توحید از توحید ذاتی شروع می شود، بعد توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید در عبادت را بحث می کنیم ـ در قرآن رعایت نشده است؛ بلکه قرآن اول توحید در افعال و توحید در عبادت، بعد توحید در ذات و صفات را مطرح کرده است». به نظر من مسئله محوری قرآن توحید در عبادت است. دلیل ما هم مشاهده ترتیب نزول سور است که ابتدا سوره هایی مثل «علق»، «مزمل» و «مدثر» نازل شده اند. توحید ذاتی و صفاتی نیز در سوره «اخلاص» آمده که بیست و دومین سوره نازل شده است. حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور در ادامه، تفاوت تفسیر بر اساس ترتیب نزول با برخی تفاسیر موضوعی را توضیح داد و گفت: حضرت آیت اللّه جوادی آملی در کتاب «رسالت در قرآن» گفته اند: «اسلام اول فرد را اصلاح کرد بعد خانواده را». حالا دلیل حرف ایشان چیست؟ این است که ایشان در بحث خانواده به سوره های «نساء»، «احزاب» و «نور» استناد می کنند که این ها از سوره های مدنی هستند. آیت اللّه مصباح یزدی در کتاب «قرآن شناسی» اهدافی را برای قرآن ذکر می کنند و می گویند: «این ها به ترتیب است و ترتب دارد.» دلیل این ترتب چیست؟ این جا باید ابتدا ترتیب را دید، بعد بر اساس سازماندهی مطلبی را نفی یا اثبات کرد. وی در پایان با استناد به برخی از آیات قرآن اظهار داشت: برخی لغات به تدریج به اصطلاح تبدیل شده اند و نسبت به مصداق اولیه خود، توسعه مفهومی پیدا کرده اند. علامه طباطبایی رحمت اللّه علیه به این نکته توجه داشته و گفته اند: «کلمه «صلات » در سوره های آغازین قرآن که قبل از معراج نازل شده اند، مفهومی غیر از نماز مصطلح دارد». بر همین اساس ما وقتی آیه «او امر بالتقوی» را در سوره «علق» می خوانیم، باید مفهومی را بفهمیم که مثلاً در «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین» توسعه پیدا کرده باشد. مفاهیمی که درباره تقوا در سوره «بقره» آمده را نمی شود در ذیل «او امر بالتقوی» آورد. نمونه های دیگری نیز در این مورد می توان ذکر کرد: سیوطی نقل می کند وقتی پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم بالای پیکر حضرت حمزه قرار گرفتند، فرمودند: «من هفتاد نفر را می کشم.» بعد آیات سوره «نحل» نازل شد، در حالی که سوره «نحل» مکی است. یا مرحوم قمی در ذیل آیه «فلیدع نادیه» می گوید: وقتی ابوطالب از دنیا رفت، ابوجهل قریشی ها را جمع کرد و گفت: یاور پیامبر کشته شد؛ برویم با او بجنگیم. این در حالی است که سوره «علق» در آغاز رسالت نازل شد. با توجه به ترتیب نزول خیلی از این مسایل حل شده و معنای روشنی به مخاطب ارائه می شود.
در ادامه این نشست دکتر محمدکاظم شاکرنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، دلایل ارائه شده برای تفسیر بر اساس ترتیب نزول را ناکافی خواند و تصریح کرد: مفسران سنتی، ترتیب را در تفسیر دخالت نمی دادند. قطعاً شرایط نزول در فهم مراد آیه دخالت دارد، اما این ادعا که برای فهم مراد یک سوره، حتماً باید سوره قبلی را بفهمیم، محل تردید است و دلایل آقای بهجت پور در این زمینه کافی نیست. یکی از ادله ایشان گفتاری بودن قرآن است، در حالی که در گفتار نیاز به ترتیب نیست و هر گفتاری جای خود مفهوم دارد. نزول قرآن این گونه نبوده که نتیجه یک سری آیات را بتوان در موارد مشابه دیگر استفاده کرد. مثل آزمایشگاهی که در آن به فرد آمپول یا سرم ترزیق شود و نتیجه آن ثبت گردیده و در موارد مشابه استفاده شود. ما قبول نداریم که مثلاً سوره دهم حتما باید با توجه به سوره نهم تفسیر شود، بلکه خود سوره دهم می تواند معنای مستقل داشته باشد. وی افزود: این که آقای بهجت پور می گویند برخی در مباحث تفسیری قائل به ترتیب شده اند، باید گفت: ترتب مفهومی و منطقی غیر از ترتب زمانی است؛ دلیلی نداریم که حتما مراد آن ها ترتب زمانی است. پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام تأکید داشتند که باید قرآن را جدا از قید زمان بفهمیم و منظورشان از فهم باطن قرآن، همین بود. انسان باید با تعقل بفهمد مصادیق را چگونه بچیند که کدام کلی باشد و کدام جزئی یا کدام اصل باشد و کدام فرع. دکتر شاکرنیا روشن نبودن مفهوم سبک تفسیر بر اساس ترتیب نزول و ارجحیت آن بدون مشخص بودن مرجوح را از دیگر ایرادهای وارد بر این نظریه برشمرد.
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور در پاسخ به سخنان آقای شاکرنیا گفت: بسیاری از اشکالات و ابهامات مطروحه مبتنی بر این بود که اگر سوره قبلی را نفهمیم نمی توان سوره بعد را فهمید؛ در حالی که منظور ما این نیست. درست است که اگر یک سوره را جدا از سیاق نزول بررسی کنیم نکات زیادی از آن استفاده می شود، اما اگر این سوره در ارتباط با مضامین بیرون از آن بررسی شود، به نکات مهمی غیر از شیوه اول می توان رسید؛ مثل این است که شما یک بار اتاق را جدا از ساختمان و بار دیگر در ساختمان بررسی کنید. علاوه بر این، نظریه تفسیر بر اساس ترتیب نزول، منکر تفسیر «قرآن به قرآن» نیست، زیرا قطعا بعضی از قرآن بعضی دیگر را تفسیر می کند که «القرآن یفسر بعضه بعضا». منتهی مراد این است که یک واژه قرآنی وقتی استعمال شده، مفهومی داشته و الان برای فهم مصداق واقعی آن، باید به خود آیه و آیات قبل از آن مراجعه کرد؛ چراکه لایه های تفسیری فقط با توجه به ترتیب نزول فهمیده می شوند. وی در پاسخ به عدم لزوم ترتب در گفتار خاطرنشان کرد: علامه طباطبایی رحمت اللّه علیه گفته اند: «گفت وگو چیزی پراکنده نیست، بلکه مفهومی منسجم و مرتبط با هم است». شرق شناسانی که معتقدند قرآن، بریده بریده است نیز متوجه این نکته نشده اند که زبان قرآن، تربیت عملی و گفتاری است. این شیوه در اخلاق نیز وجود دارد؛ در توضیح یک مفهوم اخلاقی، مفاهیم مرتبط با آن که به ظاهر پراکنده اند، بیان می شود، ولی وقتی این مفاهیم را کنار هم در نظر می گیرید، منسجم اند. سوره ها نیز چنین حالتی دارند. در روایات نیز به تفسیر به ترتیب نزول توجه شده که نمونه آن، روایتی از امام صادق علیه السلام است که در جلد دوم اصول کافی صفحات 28 تا 31 آمده است. نظریه پرداز این نشست در پاسخ به ادعای ترتب مفهومی تفاسیر موضوعی نیز خاطرنشان کرد: یک وقت شما می گویید به نظر من چنین ترتبی است؛ این ایراد ندارد، ولی وقتی می گویید قرآن چنین ترتبی برقرار کرده است، باید از خود قرآن دلیل بیاورید. در مورد رجحان تفسیر بر اساس ترتیب نزول نیز باید گفت: مرجوح ما تفسیر ترتیبی مصحفی و تفسیر موضوعی است که لایه هایی از فهم به مخاطب می دهد، ولی کامل نیست. تنظیم: جعفر حبیبی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.