گزارش جلسه نقد:
#نقدهای شاگردان استاد #بهجت پور بر مقاله استاد #ایازی اندر نقد #تفسیرـتنزیلی
https://iqna.ir/fa/news/3876653/سه-نقد-بر-نقد-استاد-ایازی-بر-تفسیر-تنزیلی
به گزارش ایکنا، در ماه گذشته مطالبی از حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی در این خبرگزاری منتشر شد که حاوی نقدهایی بر سبک تفسیر تنزیلی بود و مفسر این سبک یعنی حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجتپور را با سؤالاتی مواجه ساخته بود. استاد بهجتپور نیز با استقبال از این نقدها و سوالات، پاسخ خود را برای این خبرگزاری ارسال کرد. پس از آن، استاد ایازی، بار دیگر، مقاله مفصلی را در تبیین نقدها و اشکالات خویش مطرح کرد.
براین اساس، طی جلسهای که شامگاه سهشنبه، ۱۵ بهمن ماه در مؤسسه تمهید برگزار شد، سه نفر از شاگردان استاد بهجتپور هر کدام پاسخی را به نقد اخیر مطرح کردند.
همسانانگاری تفسیر تنزیلی با سایر تفاسیر به ترتیب نزول
حجتالاسلام محمد میرزایی، دانشجوی دکتری تفسیر تطبیقی، اولین اشکال اساسی بر مقاله استاد ایازی را یکسانانگاری تفسیر تنزیلی با سایر تفاسیر به ترتیب نزول دانست و بیان کرد: سبک تفسیر به ترتیب نزول، در دهههای گذشته در حال تکامل بوده و تفسیر تنزیلی «همگام با وحی» که آخرین تفسیر در این سبک به شمار میرود، نواقص و کاستیهای تفاسیر قبلی را مرتفع ساخته است، اما در مقاله نقد استاد ایازی، هیچ توجهی به تفاوت سبک تنزیلی با سایر سبکهای ترتیب نزول نشده است.
وی افزود: برای مثال در مقاله آمده است: «مشکل اساسی تفسیر تنزیلی این است که مبتنی بر پایه لرزان است؛ زیرا سه جریان تاریخگذاری بر مبنای روایات، متن و مباحث ریاضی را در این بحث داریم و هیچکدام از اینها نمیتوانند مطمئن باشند». در حالی که با مراجعه به تالیفات استاد بهجتپور متوجه میشویم، مبنای ایشان هیچ یک از سه مبنای مذکور نبوده و حتی آنها را مورد نقد قرار داده است. استاد بهجت پور برای کشف ترتیب نزول، برای اولین بار پژوهش جامعی را شکل دادهاند که نتیجه آن در حدود صد صفحه در مقدمه همگام با وحی و در کتاب مستقل تفسیر تنزیلی بیان شده است.
میرزایی ادامه داد: در جای دیگر مقاله آمده است: «از اینرو اگر قرار باشد، آیات قرآن بر اساس نزول چینش شود، نهتنها ترتیب سورهها به هم میخورد، بلکه ترتیب آیهها نیز در یک سوره به هم میریزد» در حالیکه طبق قرائت آقای بهجتپور نظم آیات در درون سورهها توقیفی است و تنها باید چیدمان سورهها بر اساس ترتیب نزول سامان یابد و همین اندازه برای کشف مهندسی تحول قرآن در موضوعات، که سؤال اصلی استاد بهجتپور است، کفایت میکند.
میرزایی اضافه کرد: مقاله استاد ایازی، تمرکز فراوانی بر نقد ترتیب نزولی بودن مصحف امام علی(ع) دارد، اما باید دانست مصحف امام علی(ع) گرچه مستند اصلی برخی مفسران ترتیب نزولی به شمار میرود، اما در مجموعه مبانی تفسیر تنزیلی استاد بهجتپور، تنها یکی از دلایل مشروعیت سبک تفسیر تنزیلی بوده و تشکیک در آن، بر فرض صحت، اساس مشروعیت تفسیر تنزیلی را زیر سؤال نمیبرد.
نقص روششناختی در مقاله
در این جلسه، حجتالاسلام علیرضا محمدیفرد، پژوهشگر دینی مقاله استاد ایازی را از جهت روششناختی مورد نقد قرار داد و بیان کرد: در بخشی از مقاله آمده است که: «یکی از رویکردهای جدید حوزه تفسیر در این ۵۰ ساله اخیر، توجه و اهتمام به تفسیر نزولی بوده است. ریشه آن به «تنوعطلبی» در تفسیر در قرن چهاردهم بازمیگردد... » و میگوید: کلیدواژه «تنوعطلبی» در عین ساده گذر کردن گوینده از آن، حاکی از نوع رویکرد گوینده به تحولات پژوهشهای قرآنی در دوره معاصر است. گویی گوینده، فارغ از تحولات زمان و مکان در عرصه علم و فناوری، و مواجهه جامعه اسلامی با دنیای مدرن، رویآوری عالمان مسلمان به سبکها و روشهای جدید قرآنپژوهی را در حد «تنوعطلبی» فرو میکاهد. در حالی که، در واقع، چنین نیست! روی آوردن به قرآن در قرن معاصر، یک حرکت بنیادین از سوی امثال سیدجمال الدین اسدآبادی بود و این رویآوری به قرآن، برای تغییر و تحول جامعه اسلامی، نیازمند سبکها و روشهای مطالعاتی جدید در قرآنپژوهی بود. توجه روشمند به «تفسیر علمی»، «تفسیر موضوعی»، «سبک ادبی» و «سبک تنزیلی» نتیجه این نیاز جدید در جامعه اسلامی بود، نه صرف تنوعطلبی» که به نظر بنده دارای نقص روششناختی است.
محمدیفرد با اشاره به بخش دیگری از مقاله مبنی بر اینکه «به چه دلیلی این ترتیب کنونی که از صدر اسلام در میان همه مفسران رایج و متداول بوده و بر اساس آن تفسیر انجام میگرفته، باید کنار گذاشته شود و شیوه تفسیر ترتیب نزولی انجام گیرد؟» بیان کرد: توجه به این پرسش، دریچهای دیگر از دیدگاه روششناختی استاد ایازی درباره مطالعات قرآنی را بهروی ما میگشاید. این پرسش نشان میدهد که استاد ایازی در عرصه تفسیر قرآن بهدنبال «حجیت» شیوه تفسیری است. گویا شیوه تفسیری مفسران پیشین، حجیت داشته و ما حق عدول از آن را نداریم.
این پژوهشگر اضافه کرد: سبک تفسیر ترتیبی معمول، حجیت خود را از کجا اخذ کرده است؟ آیا بهرهگیری از یک سبک یا روش تفسیری توسط مفسران پیشین، الزامی برای پیروی دیگر مفسران از آنان ایجاد میکند؟ از جهت دیگر، آیا استاد ایازی به دنبال اثبات حجیت فقهی-اصولی(یعنی معذیت و منجزیت) هستند؟ این گونه نیست که مفسران تنها به دنبال معذر و منجز باشند، بلکه خود را مشغول به کشف معنای متن، در راستای کشف یکی از واقعیات هستی میبیند. مفسر کاشف واقع است و متن قرآن را همچون متن طبیعت و متن تکوین، بستری معرفتی برای اکتشاف قوانین زندگی بشری میداند. از اینرو، در دایرهای وسیعتر از معذریت و منجزیت، میاندیشد.
عدم مخالفت سبک تنزیلی با سبک ترتیبی
وی ادامه داد: از عبارت پیش بر میآید که گویی استاد ایازی، سبک تنزیلی را متعارض با سبک ترتیبی معمول قلمداد کرده و گمان کردهاند مفسران سبک تنزیلی، منکر سبک سنتی هستند. اما واقعیت این است سبک تنزیلی که هیچ گونه مخالفتی با ترتیب کنونی مصحف و تفسیر ترتیبی مصحفی ندارند، بلکه سبک تنزیلی را در کنار سبک تفسیر ترتیب مصحفی، به عنوان سبک دوم است. توضیح آنکه، سبک تفسیر ترتیب مصحفی، میتواند بسیاری از معارف و احکام قرآن را تبیین کند. به همین دلیل ضرورتی بر کنار گذاشتن آن نیست اما برای پاسخگویی به برخی سوالات خاص، کارایی نداشته و مفسر ناگزیر است برای این دست سوالات به سبک تنزیلی روی آورد. برای مثال، برای شناسایی فرایند تغییر و تحول جامعه صدر اسلام، که از سوی قرآن رقم خورد، یگانه روش مطالعه تنزیلی قرآن است.
محمدیفرد با اشاره به بخش دیگری از مطالب استاد ایازی مبنی بر اینکه «از کجا میتوان ثابت کرد، آنچه در تاریخ قرآن درباره تعیین تاریخ نزول برخی سورهها نقل شده، درست و قابل اطمینان است، با اینکه در این باره روایات رسیده خبر واحد هستند، اسناد آن عموماً ضعیف و متعارض هستند و مهمتر چندگونه نقل شده است» اظهار کرد: این نکته نیز ما را به همان معنای پیشین از حجیت رهنمون میسازد. حاصل دیدگاه معذری و منجزی به حجیت، روش فقهی است. در سبک تنزیلی، یک مطالعه تاریخی صورت میگیرد، که با بهکارگیری عناصر اجتهادی فهم متن، غایت کاشفیت واقع، هدف قرار دارد اما ناقد، با سرلوحه قرار دادن روش فقهی در تفسیر، بهدنبال اثبات و رد حجیت استناد به روایات است.
وی تصریح کرد: در سبک واقعگرا و تاریخی، مجموع قرائن بهکمک محقق میآید تا هرچه بیشتر، وی را به واقع نزدیک کند. یک ویژگی این نوع مطالعه، پدیدارشناسانه بودن آن است. در این رویکرد، پدیدهای به نام قرآن، سبک تربیتی پیامبر و ...، به عنوان یک واقع رخداده در عالم هستی و در ظرف زمانی خاص، مورد مطالعه قرار میگیرد.
کم اهمیت جلوه دادن فواید سبک تنزیلی
در ادامه این جلسه، حجتالاسلام والمسلمین محمد صافی، دانشپژوه سطح چهار تفسیر حوزه علمیه قم، اشکال محوری دیگری بر مقاله استاد ایازی مطرح کرد و گفت: در مقاله استاد ایازی، فواید سبک تنزیلی بیاهمیت جلوه داده و مبالغهآمیز خوانده شده است. این در حالی است که فواید این سبک، در بسیاری عرصهها، کاملاً حائز اهمیت و ضروی است.
صافی اضافه کرد: استاد ایازی با اعتراف به وجود برخی فواید برای سبک تنزیلی، به گونهای قلم میرانند که گویی این فواید اهمیت چندانی ندارد: «....البته آگاهی بیشتر به چگونگی تنزیل و ترتیل قرآن در هماهنگی با رشد، یا تعلیم و تربیت آورنده آن ممکن است ایجاد شود، اما این فایده ارتباطی به فهم و تفسیر ندارد...» باید به ایشان عرض کرد: بله فهم روش فایدهای غیر از فهم محتواست، ولی مگر کشف روش تعلیم و تربیت فایده کمی است؟ فهم روش قرآن در وزان فهم محتوای قرآن و مکمل آن است. علاوه بر اینکه فهم روش در فهم محتوا تاثیر نیز تأثیر میگذارد.
وی در ادامه برای روشن شدن هرچه بهتر فواید تفسیر تنزیلی به مقایسه کوتاهی در تفسیر سوره لقمان در دو تفسیر المیزان و همگام با وحی پرداخت و اظهار کرد: در تحلیل متن سوره برخی سؤالات مطرح میشود: از جمله اینکه چرا نعمتهای بیبدیل خدا به بندگان در جای جای سوره مطرح میشود؟ چرا در ابتدای این سوره هدایت برای محسنان مطرح شده و محسنان فقط با سه ویژگی اهل نماز، اهل انفاق و ایمان به معاد، مطرح شدهاند؟ علامه طباطبایی بدون پرداختن به این سؤالات، مطالب این آیات را تکراری دانسته و اصلاً وارد بحث تفسیری آنها نمیشود. چون معتقد است این صفات قبلاً در سورههایی مثل بقره آمده و نکات تفسیری آن مطرح شده است.
صافی افزود: پاسخ به این سؤال تنها در سایه توجه به ترتیب نزول سورهها مشخص میشود، زیرا محسنان بخشی از مؤمنان هستند که تا زمان نزول این سوره در مکه مسلمان شده و به مثابه یک گروه در برابر مشرکان قد علم کرده بودند، آنها که تحت رهنمودهای قرآن تاکنون اهل نماز شده و با انفاق خو گرفتهاند و به قیامت یقین دارند، در این مقطع به راهنمایی قرآن نیاز داشتند تا به مراحل رشد و تعالی خود ادامه دهند. توصیه به صبر در کنار ایجاد انگیزه برای شکرگزاری در آیات این سوره، اشاره به فشاری است که از سوی جامعه مشرک برای مخاطبان این سوره یعنی محسنان ایجاد میکردند.
پرسشهایی قابل تامل برای منتقدان
در بخش پایانی این جلسه، حجتالاسلام و المسلمین حامد معرفت نیز در سخنانی گفت: آیا کشف و تحلیل و استخراج مهندسی تحولی قرآن و به کارگیری آن به عنوان الگوی راهبری تحول و پیشرفت، فایده ناچیزی است؟ آیا روشی غیر از سبک تنزیلی میتواند این فرایند را از قرآن استخراج کند؟.
وی ادامه داد: مبلغان دینی همواره تشنه یافتن پاسخ به این سؤلات بودهاند که آیا در فرایند دعوت پیامبر(ص) انذار مقدم بوده است یا تبشیر؟ سهم هر یک از آنها در فرایند دعوت اسلامی چه میزان است؟ آیا رویکرد پیامبر در مواجهه با پیروان خویش، از جهت عطوفت و شدت، گذشت و توبیخ، مدارا و سختگیری و ... در طول دعوت، یکسان بوده است یا دچار تغییراتی شده است؟ چه منطقی در این تغییر رویکرد وجود دارد؟ اینها سوالات کاربردی و مهمی است که تنها در سبک تنزیلی میتوان پاسخهای متنقن و جامعی برای آن یافت و نتایج آن را در اختیار مربیان و مبلغان دینی قرار داد تا بتوانند در برخورد خویش با مردم، با برنامه و منطق، رفتار کنند.
انتهای پیام
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.