از دلایل مشروعیت سبک تفسیر تنزیلی سیره تعلیمی و ابلاغی پیامبر اکرم (ص) است.
. نحوه سیر تعلیمی و ابلاغی پیامبر اکرم (ص)
آیات قرآن مجید در نوبتهای مختلف نزول
برایشان خوانده میشد و آن حضرت نیز به همین نسبت برمردم تلاوت میکردند،
آنان را از نظر روحی آماده مینمودند وبه تعلیم محتوای آیات و بیان
حکمتهای نهفته درآنها میپرداختند.
بر اساس یکی از برداشتهای معتبر از آیه 15 سوره قیامت معلوم میشود که دانش رسول خدا(ص) به محتوای دین در هر موضوعی بیش از آن مقداری بود که در نوبت نزول بر وی فرود می آمد : « لاتحرک به لسانک لتعجل به » البته علامه طباطبائی و تعدادی از معاصران معنای آیه را دانش پیامبر به محتوا ولفظ آیات دانستهاند واین دانش را نتیجه نزول دفعی قرآن بر ایشان قلمداد کردهاند.[1]
اما دلیل قاطعی بر نزول دفعی قرآن بر پیامبر قبل از نزول تدریجی آیات وجود ندارد. وآنچه محتمل است نزول قرآن در شب قدر برجبرئیل است.[2] اما این بدان معنی نیست که پیامبر اکرم(ص) مجموعه دانشهای دین را در موضوعات مختلفی توحید، نبوت، معاد و دیگر معارف و دستورات اسلامی ندانسته باشد. چنانکه شأن هر رسولی تقدیم دانش ومعرفت دینی او برسائر مردم و رسیدن به بلوغ رسالت است.
حضرت علی(ع) درباره دانش پیامبر اکرم (ص)و تربیت الهی پیامبر چنین میفرماید: « ولقد قرن الله سبحانه به من أن کان فطیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره»[3]
طبیعی مینماید که پیامبرِِ مشتاق هدایت مردم، علاقه داشته باشند تا افزون بر آیات فرود آمده برخی از ناگفتههای روز رستاخیز را با مردم در میان بگذارد . اما خدای متعال با توجه به حکمت و مصالحی که در نزول طبیعی و تدریجی آیات بود وی را از شتاب در گفتن آنها منع کند واو را موظف فرماید تا در ابلاغ و بیان مطالب مرتبط با قیامت تابع دفعات نزول باشد:
«ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قرأناه فاتبع قرآنه ثم ان علینا بیانه.»[4] تذکر این نکته خالی از لطف نیست که هر چند واژه جمع همه مراتب گردآوری و تألیف را شامل است اما در آیه مورد بحث، منظور از جمع ، عملی است که همراه یا قبل از قراءت میباشد و به جمع پس از قراءت دلالتی ندارد. ( در آیه مورد بحث به استعمال واژه جمع قبل از کلمه قرائت توجه شود ) پس مراد از این واژه گردآوری حروف درکلمات وکلمات درآیات و آیات در مجموعه سوره نازل شده درهر نوبت نزول وحی قرآنی میشود و شامل مراتب پس از آن نظیر ترتیب سوره های در کتابت و تألیف قرآن نمی باشد.
به هرحال پیامبر اکرم (ص) به پیروی از جبرئیل، در هر نوبت نزول آیات، شروع به خواندن آنها بر مردم میکردند.
جناب آقای مدرسی در این باره مینویسد: خدای متعال برحسب حکمت خود او (پیامبر) را به خواندن آن ( قرآن) برای مردم در مناسبتهای مختلف مأمور میکرد و حکمت الهی بر رسول (ص) واجب کرده بود که در میان مردم باشد وحرکت کند و در پرتو مقتضیات آیات و به اندازه، مردمان را رهبری کند تا جامعه اسلامی پاکیزهای ساخته شود واز آن جا امت حنیف اسلامی در پرتو آیات وحی شده پدید آید و- به دنبال آن- قلب پیامبر و دیگر مؤمنان از طریق قرآن قرار و آرام پیدا کند.[5]
علی اکبر قرشی نیز مراد از اتباع قراءت در آیه را ابلاغ آن دانسته است. به نظر وی ظهور عبارت « لتعجل به» در تبلیغ به مردم است.[6]
از روایتی تطبیقی که در تفسیر علی بن ابراهیم در مورد آیه آمده است معلوم میشود پیامبر در ابلاغ حقیقتی درباره حکم منکر ولایت امیر مؤمنان (ع) بر مردم شتاب داشتند و خدای ایشان را از خواندن این حکم منع کردند.[7]
بنابراین مراد از اتباع قرائت ، پیروی در حجم ومقدار لازم برای ابلاغ به مردم است. همچنانکه که مراد از قرائت خدا، خواندن بر پیامبر است. بله کسانی که مراد از «لا تحرک به لسانک لتعجل به» را خواندن آیات قرآن در هنگام نزول آنها توسط جبرئیل شمردهاند، اتباع قرآن را خواندن قرآن توسط پیامبر(ص) برای به حافظه سپردن آیات نازل شده در هر نوبت نزول دانستهاند، اما این برداشت از آیه درست نیست به خصوص که قبل از سوره، قیامت که در ترتیب نزول سوره سیامین سوره مکی شمرده شده است، سوره اعلی نازل شده که خدای قادر درآن عدم فراموشی قرآن را نسبت به پیامبر تضمین کرده است: « سنقرءک فلا تنسی». بنابراین معنی ندارد پیامبر اکرم(ص) با وجود این تضمین نگران حفظ آیات باشد. خلاصه آنکه پیامبر به دنبال نزول هر بخشی از آیات، آنها رابر مردم میخواندند. در روایات اسلامی نمونههای فراوانی از خواندن آیات بر مردم پشت سر نزول آنها وجود دارد به مثل، در خبری از « براء بن عازب» وارد شده است که پیامبر به دنبال نزول آیه : «وانذر عشیرتک لاقربین»؛ «خویشان نزدیکت را بیم ده . » (شعرا -214) فرزندان عبد المطلب را جمع کرد آیه را بر آنها خواند و آنان را به اسلام دعوت کرد. [1] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان، 20 / 110 و مدرسی ، محمد تقی ، من هدی القرآن، 17/ 151[2] . ر.ک: نگارنده، همگام با وحی 2/ ذیل تفسیر سوره قدر، همچنین ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 18/ 252-253.[3] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار 14/ 475 به نقل از نهج البلاغه خطبه 192 قاصعه»[4] . قیامت/ 16-19[5] . مدرسی ، محمد تقی ، همان، 17/ 150.[6] . ر.ک، دروزة، محمد عزت، تفسیر احسن الحدیث 11/ 475.[7] . ر.ک، مشهدی قمی، محمد بن محمدرضا ، کنز الدقایق و بحر الغرائب ، 14/ 39.
بر اساس یکی از برداشتهای معتبر از آیه 15 سوره قیامت معلوم میشود که دانش رسول خدا(ص) به محتوای دین در هر موضوعی بیش از آن مقداری بود که در نوبت نزول بر وی فرود می آمد : « لاتحرک به لسانک لتعجل به » البته علامه طباطبائی و تعدادی از معاصران معنای آیه را دانش پیامبر به محتوا ولفظ آیات دانستهاند واین دانش را نتیجه نزول دفعی قرآن بر ایشان قلمداد کردهاند.[1]
اما دلیل قاطعی بر نزول دفعی قرآن بر پیامبر قبل از نزول تدریجی آیات وجود ندارد. وآنچه محتمل است نزول قرآن در شب قدر برجبرئیل است.[2] اما این بدان معنی نیست که پیامبر اکرم(ص) مجموعه دانشهای دین را در موضوعات مختلفی توحید، نبوت، معاد و دیگر معارف و دستورات اسلامی ندانسته باشد. چنانکه شأن هر رسولی تقدیم دانش ومعرفت دینی او برسائر مردم و رسیدن به بلوغ رسالت است.
حضرت علی(ع) درباره دانش پیامبر اکرم (ص)و تربیت الهی پیامبر چنین میفرماید: « ولقد قرن الله سبحانه به من أن کان فطیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره»[3]
طبیعی مینماید که پیامبرِِ مشتاق هدایت مردم، علاقه داشته باشند تا افزون بر آیات فرود آمده برخی از ناگفتههای روز رستاخیز را با مردم در میان بگذارد . اما خدای متعال با توجه به حکمت و مصالحی که در نزول طبیعی و تدریجی آیات بود وی را از شتاب در گفتن آنها منع کند واو را موظف فرماید تا در ابلاغ و بیان مطالب مرتبط با قیامت تابع دفعات نزول باشد:
«ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قرأناه فاتبع قرآنه ثم ان علینا بیانه.»[4] تذکر این نکته خالی از لطف نیست که هر چند واژه جمع همه مراتب گردآوری و تألیف را شامل است اما در آیه مورد بحث، منظور از جمع ، عملی است که همراه یا قبل از قراءت میباشد و به جمع پس از قراءت دلالتی ندارد. ( در آیه مورد بحث به استعمال واژه جمع قبل از کلمه قرائت توجه شود ) پس مراد از این واژه گردآوری حروف درکلمات وکلمات درآیات و آیات در مجموعه سوره نازل شده درهر نوبت نزول وحی قرآنی میشود و شامل مراتب پس از آن نظیر ترتیب سوره های در کتابت و تألیف قرآن نمی باشد.
به هرحال پیامبر اکرم (ص) به پیروی از جبرئیل، در هر نوبت نزول آیات، شروع به خواندن آنها بر مردم میکردند.
جناب آقای مدرسی در این باره مینویسد: خدای متعال برحسب حکمت خود او (پیامبر) را به خواندن آن ( قرآن) برای مردم در مناسبتهای مختلف مأمور میکرد و حکمت الهی بر رسول (ص) واجب کرده بود که در میان مردم باشد وحرکت کند و در پرتو مقتضیات آیات و به اندازه، مردمان را رهبری کند تا جامعه اسلامی پاکیزهای ساخته شود واز آن جا امت حنیف اسلامی در پرتو آیات وحی شده پدید آید و- به دنبال آن- قلب پیامبر و دیگر مؤمنان از طریق قرآن قرار و آرام پیدا کند.[5]
علی اکبر قرشی نیز مراد از اتباع قراءت در آیه را ابلاغ آن دانسته است. به نظر وی ظهور عبارت « لتعجل به» در تبلیغ به مردم است.[6]
از روایتی تطبیقی که در تفسیر علی بن ابراهیم در مورد آیه آمده است معلوم میشود پیامبر در ابلاغ حقیقتی درباره حکم منکر ولایت امیر مؤمنان (ع) بر مردم شتاب داشتند و خدای ایشان را از خواندن این حکم منع کردند.[7]
بنابراین مراد از اتباع قرائت ، پیروی در حجم ومقدار لازم برای ابلاغ به مردم است. همچنانکه که مراد از قرائت خدا، خواندن بر پیامبر است. بله کسانی که مراد از «لا تحرک به لسانک لتعجل به» را خواندن آیات قرآن در هنگام نزول آنها توسط جبرئیل شمردهاند، اتباع قرآن را خواندن قرآن توسط پیامبر(ص) برای به حافظه سپردن آیات نازل شده در هر نوبت نزول دانستهاند، اما این برداشت از آیه درست نیست به خصوص که قبل از سوره، قیامت که در ترتیب نزول سوره سیامین سوره مکی شمرده شده است، سوره اعلی نازل شده که خدای قادر درآن عدم فراموشی قرآن را نسبت به پیامبر تضمین کرده است: « سنقرءک فلا تنسی». بنابراین معنی ندارد پیامبر اکرم(ص) با وجود این تضمین نگران حفظ آیات باشد. خلاصه آنکه پیامبر به دنبال نزول هر بخشی از آیات، آنها رابر مردم میخواندند. در روایات اسلامی نمونههای فراوانی از خواندن آیات بر مردم پشت سر نزول آنها وجود دارد به مثل، در خبری از « براء بن عازب» وارد شده است که پیامبر به دنبال نزول آیه : «وانذر عشیرتک لاقربین»؛ «خویشان نزدیکت را بیم ده . » (شعرا -214) فرزندان عبد المطلب را جمع کرد آیه را بر آنها خواند و آنان را به اسلام دعوت کرد. [1] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان، 20 / 110 و مدرسی ، محمد تقی ، من هدی القرآن، 17/ 151[2] . ر.ک: نگارنده، همگام با وحی 2/ ذیل تفسیر سوره قدر، همچنین ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 18/ 252-253.[3] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار 14/ 475 به نقل از نهج البلاغه خطبه 192 قاصعه»[4] . قیامت/ 16-19[5] . مدرسی ، محمد تقی ، همان، 17/ 150.[6] . ر.ک، دروزة، محمد عزت، تفسیر احسن الحدیث 11/ 475.[7] . ر.ک، مشهدی قمی، محمد بن محمدرضا ، کنز الدقایق و بحر الغرائب ، 14/ 39.
نمونه هایی از سیر تعلیمی و ابلاغی پیامبر ص
درتفسیر عیاشی از امیر مؤمنان (ع) نقل
میکند:« کان القرآن ینسخ بعضه بعضاً و انما کان یؤخذ من امر رسول الله
بأخره فکان من آخر ما نزول علیه سوره المائده نسخت ما قبلها ولم ینسخها شیئ
فلقد نزلت علیه وهو علی بغلته الشهباء و ثقل علیها الوحی حتی وقف وتدلی
بطنها حتی رئیت سرتها تکاد تمس الارض واغمی علی رسول الله (ص) حتی وضع یده
علی ذؤابه منبه بن وهب الجحمی ثم رفع ذلک عن رسول الله فقرأ علینا سوره
المائده فعمل رسول الله (ص) و عملنا»[1]
بعضی از قرآن بعضی دیگر را نسخ می کند وبه همین سبب از فرمان های پیامبر اکرم ( ص ) فرمان های اخیر ایشان گرفته می شود (در وقت تزاحم دو دستور ) سوره مائده از آخرین سوره های نازل شده بر او بود در نتیجه ناسخ سوره های پیش از خود است و هیچ سوره ای ناسخ آن نیست... پس از نزول این سوره و رفع حالت مدهوشی از آن حضرت سوره مائده را بر ما خواند . سپس او به آن عمل کرد و ما نیز به آن عمل نمو دیم.
از جمله نکات ارزشمند این روایت موارد ذیل اند:
ناسخها در ترتیب نزول قرآن پس ازمنسوخها وارد شدهاند و سوره مائده به جهت رتبه نزولیش منسوخ ندارد بلکه ناسخ سوره های قبلی است و این ویژگی نتیجه دانش حضرت امیرمؤمنان(ع) به تأخر رتبه نزولی سوره میباشد.
پیامبر اکرم (ص) پس از نزول سوره مائده آن را بر مسلمانان خواندند و دستورات لازم را که در مقام و مرحله عمل لازم داشتهاند به آنها بیان فرمود. پس ترتیب آموزش نیز به ترتیب نزول بوده است .
در "امالی" شیخ طوسی به نقل از هند بن ابی هاله و ابو رافع و عمار بن یاسر سه تن ازصحابه والامقام پیامبر اسلام(ص) جریان هجرت آن حضرت را نقل میکند تا آن جا که مینویسد: پس از تصمیم مشرکان مکه بر قتل پیامبر در دارالندوه، وحی خبر را به حضرت رساند و جبرئیل این آیه را بر وی خواند: "واذ یمکر بک الذین کفروا لیثتبوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر الماکرین " فلما اخبره جبرئیل به و بامرالله فی ذلک و وحیه و ما عزم له من الهجره دعا رسول الله (ص) علی بن ابی طالب لوقته فقال له یا علی ان الروح هبط علیّ بهذه الایه آنفاً یخبرنی ان قریشاً اجتمعت علی المکر بی وقتلی و انه اوحی الی عن ربی عز وجل ان اهجر دار قومی وان انطلق الی غار ثور تحت لیلتی و انه امرنی أن آمرک بالمبیت علی ضجاعی أو قال مضجعی لتخفی بمبیتک علیه اثر ی الحدیث»[2]
و (یاد آور زمانی را که کافران با تو مکر کردند تا تو را به بند کشند یا به قتل رسانند یا از شهر بیرون کنند وآنان مکر کردند و ما نیز مکر کردیم و خدا بهترین مکر کننده است.)زمانی که جبرئیل او را به آیه و به دستور خدا در آن مورد خبر داد ، و وحی خدا در باره تصمیم در مورد هجرت او را ابلاغ کرد . آن حضرت به فوریت علی بن ابی طالب(ع) را طلبید. و به اوفرمود : یا علی هم اکنون «روح » به همراه این آیه بر من فرود آمد و گزارش داد که قریش بر توطئه و کشتن من اتفاق کرده اند . و همچنین از سوی پروردگارم «عز و جل» پیام گرفته ام که خانه قومی خود را ترک گفته و به سوی غار « ثور» بروم. او مرا دستور داد تا تو را به خفتن در رختخواب خود دستور دهم. تا بدین وسیله ردّ پای من مخفی بماند.
ملاحظه میشود که در این روایت آیه تلاوت شده و بیان مربوط به خصوصیت اجرا وعمل به آیه هردو ازآسمان نازل شدهاند و پیامبر متعاقب نزول آنها آیه را همراه با بیانش برمخاطب فداکارش جهت عمل و اجرای آیه خواندهاند.
ابو سعید خدری میگوید: لما نزلت « وجیء یومئد بجهنم»( فجر/ 23 )تغیر لون رسول الله (ص) وعرف فی وجهه حتی اشتد علی اصحابه ثم قال: اقرانی جبرئیل « کلا اذا دکت الارض دکاً دکا و جاء ربک والملک صفاً صفا و جی ء یومئذ بجهنمً.... قال علی (ع): قلت یا رسول الله(ص) کیف یجاء بها؟ قال: توتی بهاء تلقاء سبعین الف زمام یقود بکل زمام سبعون الف ملک فتشرد شرده لوترکت لاحرقت اهل الجمع.... الحدیث»[3]
هنگامی که آیه( 23 فجر ) نازل شد رنگ چهره پیامبر تغییر کرد و این تغییر در چهره ایشان نمایان شد تا آنجا که بر اصحاب آن حضرت موضوع دشوار آمد. سپس فرمود جبرئیل نازل شد وبر من این آیات را خواند «کلا اذا دکت الارض دکا دکا...»علی (ع ) گفت به آن حضرت عرض کردم چگونه جهنم آورده می شود؟ فرمود: جهنم را با هفتاد هزار مهار که هر یک به دست هفتاد فرشته است که اگر از این مهارها جدا شود همه اهل محشر خواهند سوخت! ملاحظه میشود که در این مورد نیز به دنبال نزول آیه، پیامبر اکرم (ع) افزون بر قرائت آیات به پاسخ سؤالات علمی وعملی مسلمانان اقدام کردند و اطلاعات تکمیلی ولازم را در اختیار آنها گذاردند.
در صحیح بخاری ومسلم از عایشه نقل میکند: لما نزلت الایات من آخر سوره البقره فی الربا خرج رسول الله (ص) الی المسجد فقرأهن علی الناس ثم حرم التجاره فی الخمر».[4] چون آیاتی از سوره بقره در باره ربا نازل شد آن حضرت وارد مسجد شدند و پس از خواندن آیات نازل شده تجارت مشروبا ت الکلی را حرام کردند.
نمونه دیگر درکلمات ابی بن کعب آمده است وی به مناسبت نزول سوره تبارک وقرائت آن توسط پیامبر در نماز حادثه جالبی را نقل میکند:
ان رسول الله (ص) قراء یوم الجمعه تبارک وهوقائم، فذکرنا ایام الله وابو الدرداء او ابوذر یغمزنی فقال: متی انزلت هذه السوره انی لم اسمعها الی الآن؟ فاشار الیه : ان اسکت فلما انصرفوا قال سالتک متی انزلت هذه السوره فلم تخبرونی؟ فقال ابی: ( لیس لک من صلاتک الیوم الا مالغوت) فذهب الی رسول الله (ص) فذکر له و اخبره بالذی قال ابیّ، فقال رسول الله(ص) ( صدق اُبیّ)».[5] حضرت پیامبر در نماز روز جمعه سوره تبارک را خواندند. ما نیز ایام الله را یاد کردیم. و ابوالدرداء یا ابوذر مرا نکوهش کرد که چه وقت این سوره که تاکنون نشنیدهام، نازل شده است. به او اشاره کردم که ساکت شو. وقتی جمع متفرق شدند گفت: من از تو سؤال کردم این سوره چه وقت نازل شد اما تو جوابم را ندادی؟ ابی گفت: امروز از نمازت جز لغو چیزی حاصلت نشد. پس او به سوی رسول خدا(ص) رفت. و به آن حضرت جریان را گفت و گفته ابی را درباره او گفت. رسول خدا(ص) فرمود: ابی راست گفت!
اعتراض لطیفی از ابن عمر در مورد نحوه تعلیم قرآن پس از ارتحال پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است که باز نشان میدهد قرأت آیات و تعلیم آنها پس از هر مورد نزول آیات اتفاق میافتاد:
"لقد عشنا برهه من دهر واحدنا یوتی الایمان قبل القرآن و تنزل السوره علی محمد (ص) فیتعلم حلالها وحرامها و آمرها و زاجرها و ما ینبغی ان یوقف عنده منها کما تتعلمون انتم الیوم القرآن ثم لقد رایت الیوم رجالا یوتی احدهم القرآن قبل الایمان فیقرأ ما بین فاتحته الی خاتمته و لا یدری ما آمره ولا زاجره ولا ما ینبغی ان یوقف عنده منه و ینتثره نثر الدقل." ما در برههای از روزگار زندگی میکردیم که هر یک از ما ایمان را قبل از قرآن داشت و سورهها بر محمد(ص) نازل میشد سپس او حلال و حرام و امر و نهی آنها و نیز موارد وقف بر آیات را تعلیم ما میداد. آنچنان که شما امروز قرآن را فرا میگیرید. اما امروز مردانی میبینم که رو به قرآن قبل از ایمان میآورند و ما بین سورههای فاتحه تا آخر قرآن را میخواند اما اوامر و نواهی و موارد وقف آیات را نمیداند و مثل بخش شدن مثل خرماهای خشکی که کنار همدیگر جمع نمیشوند.
از این روایت معلوم میشود که تعلیم آیات و محتوای حلال و حرام آنها به دنبال هر واحد نزول صورت میگرفته است. بنابراین واضح است که روش تعلیمی محتوای قرآن در زمان پیامبر اکرم(ص) به ترتیب طبیعی نزول آیات و سورهها بوده است. [1] . مجلسی ،محمد باقر، همان ص 272 به نقل از تفسیر عیاشی عن عیسی بن عبدالله عن ابیه عن جده عن علی (ع).[2] . ر.ک. مجلسی، محمد باقر، همان 19/ 60[3] . .... قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر القرطبی، 20/ 55-56[4] . البخاری ، صحیح بخاری 2/ 742، ، ابی الحسین مسلم بن حجاج، مسلم نیشابوری ، صحیح مسلم 3/ 126. [5] . القزوینی ، ابی عبدالله محمد بن یزید ، سنن ابن ماجد 1/ 352.
بعضی از قرآن بعضی دیگر را نسخ می کند وبه همین سبب از فرمان های پیامبر اکرم ( ص ) فرمان های اخیر ایشان گرفته می شود (در وقت تزاحم دو دستور ) سوره مائده از آخرین سوره های نازل شده بر او بود در نتیجه ناسخ سوره های پیش از خود است و هیچ سوره ای ناسخ آن نیست... پس از نزول این سوره و رفع حالت مدهوشی از آن حضرت سوره مائده را بر ما خواند . سپس او به آن عمل کرد و ما نیز به آن عمل نمو دیم.
از جمله نکات ارزشمند این روایت موارد ذیل اند:
ناسخها در ترتیب نزول قرآن پس ازمنسوخها وارد شدهاند و سوره مائده به جهت رتبه نزولیش منسوخ ندارد بلکه ناسخ سوره های قبلی است و این ویژگی نتیجه دانش حضرت امیرمؤمنان(ع) به تأخر رتبه نزولی سوره میباشد.
پیامبر اکرم (ص) پس از نزول سوره مائده آن را بر مسلمانان خواندند و دستورات لازم را که در مقام و مرحله عمل لازم داشتهاند به آنها بیان فرمود. پس ترتیب آموزش نیز به ترتیب نزول بوده است .
در "امالی" شیخ طوسی به نقل از هند بن ابی هاله و ابو رافع و عمار بن یاسر سه تن ازصحابه والامقام پیامبر اسلام(ص) جریان هجرت آن حضرت را نقل میکند تا آن جا که مینویسد: پس از تصمیم مشرکان مکه بر قتل پیامبر در دارالندوه، وحی خبر را به حضرت رساند و جبرئیل این آیه را بر وی خواند: "واذ یمکر بک الذین کفروا لیثتبوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر الماکرین " فلما اخبره جبرئیل به و بامرالله فی ذلک و وحیه و ما عزم له من الهجره دعا رسول الله (ص) علی بن ابی طالب لوقته فقال له یا علی ان الروح هبط علیّ بهذه الایه آنفاً یخبرنی ان قریشاً اجتمعت علی المکر بی وقتلی و انه اوحی الی عن ربی عز وجل ان اهجر دار قومی وان انطلق الی غار ثور تحت لیلتی و انه امرنی أن آمرک بالمبیت علی ضجاعی أو قال مضجعی لتخفی بمبیتک علیه اثر ی الحدیث»[2]
و (یاد آور زمانی را که کافران با تو مکر کردند تا تو را به بند کشند یا به قتل رسانند یا از شهر بیرون کنند وآنان مکر کردند و ما نیز مکر کردیم و خدا بهترین مکر کننده است.)زمانی که جبرئیل او را به آیه و به دستور خدا در آن مورد خبر داد ، و وحی خدا در باره تصمیم در مورد هجرت او را ابلاغ کرد . آن حضرت به فوریت علی بن ابی طالب(ع) را طلبید. و به اوفرمود : یا علی هم اکنون «روح » به همراه این آیه بر من فرود آمد و گزارش داد که قریش بر توطئه و کشتن من اتفاق کرده اند . و همچنین از سوی پروردگارم «عز و جل» پیام گرفته ام که خانه قومی خود را ترک گفته و به سوی غار « ثور» بروم. او مرا دستور داد تا تو را به خفتن در رختخواب خود دستور دهم. تا بدین وسیله ردّ پای من مخفی بماند.
ملاحظه میشود که در این روایت آیه تلاوت شده و بیان مربوط به خصوصیت اجرا وعمل به آیه هردو ازآسمان نازل شدهاند و پیامبر متعاقب نزول آنها آیه را همراه با بیانش برمخاطب فداکارش جهت عمل و اجرای آیه خواندهاند.
ابو سعید خدری میگوید: لما نزلت « وجیء یومئد بجهنم»( فجر/ 23 )تغیر لون رسول الله (ص) وعرف فی وجهه حتی اشتد علی اصحابه ثم قال: اقرانی جبرئیل « کلا اذا دکت الارض دکاً دکا و جاء ربک والملک صفاً صفا و جی ء یومئذ بجهنمً.... قال علی (ع): قلت یا رسول الله(ص) کیف یجاء بها؟ قال: توتی بهاء تلقاء سبعین الف زمام یقود بکل زمام سبعون الف ملک فتشرد شرده لوترکت لاحرقت اهل الجمع.... الحدیث»[3]
هنگامی که آیه( 23 فجر ) نازل شد رنگ چهره پیامبر تغییر کرد و این تغییر در چهره ایشان نمایان شد تا آنجا که بر اصحاب آن حضرت موضوع دشوار آمد. سپس فرمود جبرئیل نازل شد وبر من این آیات را خواند «کلا اذا دکت الارض دکا دکا...»علی (ع ) گفت به آن حضرت عرض کردم چگونه جهنم آورده می شود؟ فرمود: جهنم را با هفتاد هزار مهار که هر یک به دست هفتاد فرشته است که اگر از این مهارها جدا شود همه اهل محشر خواهند سوخت! ملاحظه میشود که در این مورد نیز به دنبال نزول آیه، پیامبر اکرم (ع) افزون بر قرائت آیات به پاسخ سؤالات علمی وعملی مسلمانان اقدام کردند و اطلاعات تکمیلی ولازم را در اختیار آنها گذاردند.
در صحیح بخاری ومسلم از عایشه نقل میکند: لما نزلت الایات من آخر سوره البقره فی الربا خرج رسول الله (ص) الی المسجد فقرأهن علی الناس ثم حرم التجاره فی الخمر».[4] چون آیاتی از سوره بقره در باره ربا نازل شد آن حضرت وارد مسجد شدند و پس از خواندن آیات نازل شده تجارت مشروبا ت الکلی را حرام کردند.
نمونه دیگر درکلمات ابی بن کعب آمده است وی به مناسبت نزول سوره تبارک وقرائت آن توسط پیامبر در نماز حادثه جالبی را نقل میکند:
ان رسول الله (ص) قراء یوم الجمعه تبارک وهوقائم، فذکرنا ایام الله وابو الدرداء او ابوذر یغمزنی فقال: متی انزلت هذه السوره انی لم اسمعها الی الآن؟ فاشار الیه : ان اسکت فلما انصرفوا قال سالتک متی انزلت هذه السوره فلم تخبرونی؟ فقال ابی: ( لیس لک من صلاتک الیوم الا مالغوت) فذهب الی رسول الله (ص) فذکر له و اخبره بالذی قال ابیّ، فقال رسول الله(ص) ( صدق اُبیّ)».[5] حضرت پیامبر در نماز روز جمعه سوره تبارک را خواندند. ما نیز ایام الله را یاد کردیم. و ابوالدرداء یا ابوذر مرا نکوهش کرد که چه وقت این سوره که تاکنون نشنیدهام، نازل شده است. به او اشاره کردم که ساکت شو. وقتی جمع متفرق شدند گفت: من از تو سؤال کردم این سوره چه وقت نازل شد اما تو جوابم را ندادی؟ ابی گفت: امروز از نمازت جز لغو چیزی حاصلت نشد. پس او به سوی رسول خدا(ص) رفت. و به آن حضرت جریان را گفت و گفته ابی را درباره او گفت. رسول خدا(ص) فرمود: ابی راست گفت!
اعتراض لطیفی از ابن عمر در مورد نحوه تعلیم قرآن پس از ارتحال پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است که باز نشان میدهد قرأت آیات و تعلیم آنها پس از هر مورد نزول آیات اتفاق میافتاد:
"لقد عشنا برهه من دهر واحدنا یوتی الایمان قبل القرآن و تنزل السوره علی محمد (ص) فیتعلم حلالها وحرامها و آمرها و زاجرها و ما ینبغی ان یوقف عنده منها کما تتعلمون انتم الیوم القرآن ثم لقد رایت الیوم رجالا یوتی احدهم القرآن قبل الایمان فیقرأ ما بین فاتحته الی خاتمته و لا یدری ما آمره ولا زاجره ولا ما ینبغی ان یوقف عنده منه و ینتثره نثر الدقل." ما در برههای از روزگار زندگی میکردیم که هر یک از ما ایمان را قبل از قرآن داشت و سورهها بر محمد(ص) نازل میشد سپس او حلال و حرام و امر و نهی آنها و نیز موارد وقف بر آیات را تعلیم ما میداد. آنچنان که شما امروز قرآن را فرا میگیرید. اما امروز مردانی میبینم که رو به قرآن قبل از ایمان میآورند و ما بین سورههای فاتحه تا آخر قرآن را میخواند اما اوامر و نواهی و موارد وقف آیات را نمیداند و مثل بخش شدن مثل خرماهای خشکی که کنار همدیگر جمع نمیشوند.
از این روایت معلوم میشود که تعلیم آیات و محتوای حلال و حرام آنها به دنبال هر واحد نزول صورت میگرفته است. بنابراین واضح است که روش تعلیمی محتوای قرآن در زمان پیامبر اکرم(ص) به ترتیب طبیعی نزول آیات و سورهها بوده است. [1] . مجلسی ،محمد باقر، همان ص 272 به نقل از تفسیر عیاشی عن عیسی بن عبدالله عن ابیه عن جده عن علی (ع).[2] . ر.ک. مجلسی، محمد باقر، همان 19/ 60[3] . .... قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر القرطبی، 20/ 55-56[4] . البخاری ، صحیح بخاری 2/ 742، ، ابی الحسین مسلم بن حجاج، مسلم نیشابوری ، صحیح مسلم 3/ 126. [5] . القزوینی ، ابی عبدالله محمد بن یزید ، سنن ابن ماجد 1/ 352.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.