یکی از موارد رفع ابهام، رفع ابهامات ادبی بلاغی است.
در این مطلب نمونه ای از توجه به علم صرف و ریشه شناسی در تفاسیر را خدمتتان تقدیم می کنم
این نمونه، کلمه «تزدری» است که فقط یک بار در آیه 31 سوره هود « وَ لا أَقُولُ لِلَّذینَ تَزْدَری أَعْیُنُکُمْ لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْراً» آمده است.
مفسرین در معنای این واژه اختلافی نداشته و آن را به حقیر شمردن و عیب گرفتن از ریشه «زری» معنا کردهاند. اما در تصریح به هیئت اصلی آن و ریشهاش، به سه گونه عمل کردهاند: برخی مانند کاشانی (منهج الصادقین، 4/ 433) ، ابوالفتوح رازی (روض الجنان، 10/ 261)، طیب (اطیب البیان، 7/ 43)، آیه را تفسیر و متعرض آن نشدند. برخی مثل شیخ طوسی (التبیان، 5/ 476)، طبرسی (مجمع البیان، 5/ 236)، فیض کاشانی (تفسیر الصافی، 2/ 441)، زمخشری (الکشاف، 2/ 396) و علامه طباطبایی (المیزان، 10 / 213)، به اختصار به باب یا ریشه آن اشاره کرده اند. مثلا شیخ طوسی آن ار از «ازدراء» و از «الزرایة» میداند (تبیان، 5/ 476) و فیض کاشانی نیز فقط ریشه آن را (زری) اشاره نموده است. (تفسیر الصافی، 2/ 441) اما برخی مانند شریف لاهیجی(تفسیرشریف لاهیجی، 2/ 431)، مشهدی قمی(کنز الدقائق، 6/ 150)، سمین حلبی(الدر المصون، 6/ 318)، ابن عادل دمشقی (تفسیر اللباب، 10/ 475)، ابن عاشور (التحریر و التنویر، 11/ 249)، ریشه و هیئت اصلی و تغییرات آن را به تفصیل بیان کردهاند.
بهتر است برای پیدا کردن ریشه و هیئت اصلی کلمات حتما التحریر و التنویر ابن عاشور را مراجعه نماییم.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.