4. جداول منقول از اهل بیت علیهم السلام
در میان روایات ترتیب نزول سورهها، گزارشاتی منقول از اهل بیت(ع )به ثبت رسیده است. برخی از آنها به اول و یا آخرین سوره نازل شده، توجه دادهاند وگروهی جدول کاملی از ترتیب نزول سورهها را گزارش کرده اند. در اینجا به بررسی این روایات میپردازیم:
1ـ4. گزارشات مربوط به اولین وآخرین سوره
1 ـ از امام حسن عسکری (ع ) (م: 260 ق ) به نقل ازپدر بزرگوارش،
داستان آغاز نزول وحی رسالی بر پیامبر اکرم (ص) آمده و آورده است که جبرئیل (ع ) به پیامبر اکرم (ص) گفت: « یا محمد اقرء، قال: «و ما أقرء» قال یا محمد: «اقرء باسم ربک الذی خلق- الی - مالم یعلم».[1]
2-عن علی (ع ) قال: کان القران ینسخ بعضه بعضا، و انما یؤخذ من امر رسول الله (ص) و کان من آخر ما نزل علیه سورة المائده، نَسَخَتْ ما قبلها و لم یَنسَخْها شیءٌ. [2]شیوه آن بود که بعضی از قرآن بعضی دیگر را نسخ میکرد و از امر و شأن رسول الله (ص) آخر آن گرفته میشد. (کنایه از آن که انتهاییترین گفته پیامبر (ص) درباره اوامر و دستورات، معیار عمل و اقدام قرار میگرفت) و از آخرین سورههایی که بر آن جناب فرود آمد، سوره مائده بود. این سوره ما قبل خودش را نسخ کرد، اما چیزی ( سوره یا آیهای از قرآن ) آن را نسخ ننمود.
3-محمد بن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد وسهل بن زیاد عن منصور بن العباس عن محمد بن الحسن بن المسریّ عن عمّه علی بن المسریّ عن ابی عبدالله (ع) قال: « اول ما نزل علی رسول الله (ص) (بسم الله الرحمن الرحیم اقرء باسم ربک الذی خلق الی آخره) وآخر سورة (اذا جاءنصرالله والفتح ...) » [3]
4 - محمد بن علی بن بابویه عن احمد بن علی بن ابراهیم ، قال حدثنی ابی عن جدی ابراهیم بنهاشم عن علی بن مَعبَد، عن الحسین بن خالد، قال: قال الرضا (ع ) سمعت ابی یحدث عن ابیه: وهمان روایت بالا را نقل میکند.[4]
5 –العیاشی عن زرارة بن أعین، عن ابی جعفر (ع ) قال: قال علی بن ابی طالب (ع ) « نزلت المائده قبل ان یُقْبَضَ النبی (ص) بشَهرَینِ او ثَلَاثَة» وفی روایة عن ابی جعفر (ع ) مثله. [5]
6 - عن عیسی بن عبدالله، عن ابیه، عن جده عن علی (ع ) قال: « کان القرآن ینسخ بعضه بعضاً، ( و همان روایت شماره دو را نقل میکند، تا آنکه ادامه میدهد) : لقد نزلت علیه و هو علی بَغْلَته الشهباء و ثقل علیه الوحی، حتی وقفت و تدلّی بطنها حتی رایتُ سُرَّتها تکاد تمسّ الارضَ. و اغمی علی رسول الله (ص) حتی وضع یده علی ذؤابة شیبة بن وهب الحَجمّی ( و فی نسخة الجُهَمی ) ثم رفع ذلک عن رسول الله (ص) ، فقرأ علینا سورة المائده، فعمل رسول الله (ص) و عملنا ».[6]
« ... به درستی این سوره (مائده) بر او نازل شد در حالیکه برقاطرش به نام شهباء سوار بود و وحی بر او سنگینی کرد تا انکه (اسب) از حرکت ایستاد وشکمش آویزان شد، تا آنجا که دیدم نزدیک است به زمین برسد. پیامبر(ص) نیز به حالت اغما و مدهوشی رفت، تا انجا که دستش را بر پیشانیشیبة بن وهب جحمی گذاشت. پس از آن حالت (مدهوشی) از رسول الله (ص) رفت. پس سوره مائده را بر ما خواند. خود رسول الله (ص) به آن عمل کرد و ما نیز عمل کردیم. »
ملاحظه و جمع بندی
از مجموع روایات بالا استفاده میشود که در روایات رسیده از اهل بیت(ع ) تنها یک قول درباره آغاز رسالت پیامبر (ص) وجود دارد و آن نزول سوره «علق» است. اما اینکه آیا سوره حمد یا مدثر آغازگر رسالت آن حضرت باشد، در روایات اهل بیت (ع ) نیامده است.
افزون برآن، درباره سوره پایانی نیز تنها دو قول وجود دارد: اول آنکه سوره مائده آخرین سوره نازل شده است. دیگر آنکه آخرین سوره، نصر میباشد. اما عبارات مربوط به سوره مائده که منقول از امیرالمؤمنان (ع ) است، اشارهای به آخرین بودن سوره مائده ندارد، بلکه از جمله آخرین سورهها شمرده شده است: « وکان من آخر ما نزل علیه سورة المائده ». بنابراین میتوان گفت: در روایات منقول از اهل بیت (ع ) جز یک قول و آن آخر بودن سوره نصر نداریم. اما اینکه آیا این سوره، آخرین سوره کامل و یکپارچه یا مطلق آخرین نازل شده باشد، جای تأمل دارد. استاد معرفت قدس سره در این زمینه تحلیل قابل قبولی دارند:
« تردیدی نیست که سوره نصر قبل از سوره برائت نازل شده است، زیرا در سوره نصر، بشارت به فتح است یا بشارت به مکّه در سال فتح میباشد.[7]سوره برائت یک سال پس از جریان فتح نازل شد، پس باید چنین جمع کرد که آخرین سورهای که به شکل کامل [یکجا] نازل شد، سوره نصر است که پیامبر به دنبال آن فرمود: آگاه باشید جان من به من خبر مرگ را دهد[8]وآخرین سورهای که بر آن حضرت، به اعتبار آغازش فرود آمد، سوره برائت بود. (یعنی نزولی تدریجی وچند باره داشت) [9]
[1] . امام حسن عسکری (ع ) ،تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع ) ، ص 156 ـ 158 .
[2] . طبرسی ، فضل بن حسن، مجمع البیان، 2/ 150 .
[3] . بحرانی، سید هاشم، تفسیر البرهان، 1/ 29 .
[4] . بحرانی، سید هاشم، همان
[5]. بحرانی، سید هاشم، همان، 1/ 430.
[6]. بحرانی، سید هاشم، همان.
[7] . واحدى ، على بن احمد، اسباب النزول بهامش الجلالین، 2/ 145 .
[8] . شبر عبدالله ، تفسیر شبر، ص 83 .
[9] . معرفت، محمد هادی، التمهید، 1/ 97 ـ 98 .
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.