پیشنهاد موضوع در ضرورت پژوهش های تنزیلی بر روی قرآن
به نظر تفسیرنگاری بر اساس ترتیب مصحف از کشف و استخراج برخی از مقاصد و مرادهای خدای متعال بازمانده است. به نظر می رسد راه حل مناسب، توجه به ترتیب نزول سورهها است. شاید این مهم (استخراج برخی از مقاصد و مرادهای جدی خدای متعال) صرفا با توجه به ترتیب نزول و بدون تغییر در سبک نگارش تفسیر تأمین شود، اما موارد مهمی وجود دارد که تفسیرنگاری را در چارچوب ترتیب نزول توجیه میکند و آن بحث های روشی می باشد. لذا با یک مقدمه ذهن دوستان را به سمت این موضوع می کشانم.
متنی که در ادامه می آید، متن صحبت های استاد بهجت پور در کرسی نظریه پردازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی می باشد.
نقش روش در تحول دینی
مهمترین فایدهی کلّی تفسیر تنزیلی، چه در ترتیب سورهها یا بررسیهای موضوعی کشف روشهای تغییر و تحول و نهادینهکردن فرهنگ الهی در جان و جامعه مسلمانان است.
میدانیم که تربیت و رشد کمالات عقلی، معنوی و رفتاری، همراه با گشودن برخی گرههای علمی و زدودن موانع تفکر و تعقل و تهذیب جان و روح از خواستهای پایین و کنترل غرائز و تطهیر رفتار از ناشایستهها میباشد.
این امرِ بسیار پیچیده، در چارچوبه روشهایی حکیمانه سامان مییابد؛ اهمیت این موضوع وقتی بیشتر نمایان میشود که در تربیت و تغییر و تحول مثبت، افزون بر تربیت فردی به دنبال انجام تغییر اجتماعی باشیم و باز مهمتر آن که مقرر شده باشد که در ضمن تحولآفرینی در یک جامعه و افراد آن، به دنبال مدلسازی جهانی و جاودانه تغییر و تثبیت آن باشیم.
نزول تدریجی آیات و سور قرآنی و انتخاب هوشمندانه آیات به تناسب ظرفیتهای مخاطبان، چالشها، ضرورتها و پرسشها، نشان داد که خدای حکیم، تبلیغ مناسب دین را ترکیبی از انتقال محتوای فخیم و ارزشمند معارف و احکام، همراه با روش انتقال آنها میداند. به عبارت بهتر روش انتقال معارف و خط انتقال آنها موضوعی دارای کمال اهمیت میباشد.
تحول و تغییر فرهنگی و همه جانبه، آن گاه اتفاق میافتد که آموزههای یک مکتب یا برنامههای فرهنگی، بخشی از هویت و شخصیت فرد و جامعه گردد و این مهم تدبیر مناسبی را در رابطه با روش انتقال معارف و دستورات عمیق دینی ایجاب میکند. تحول، مولودِ ترکیب محتوا و روش است و فرو کاهیدن از نقش روش موجب میشود تا تلاشها ثمره لازم را به بار نیاورد. از همین روی خدای متعال در کنار تأکید بر ضرورت خلوص محتوا، بر ضرورت پیگیری خط انتقال معارف و دستورات متناسب با تدبیر الهی تصریح کرده است:
لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ * فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزینَ.[1]
لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ * فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ.[2]
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلاً.[3]
بنابراین آیات، هدف نزول قرآن تنها در پرتو تبعیت کامل و خالص پیامبر اکرم از محتوا و روش حاصل میشد.
درباره روش و سیره قرآنی انتقال مفاهیم دینی به مردم سؤالات زیادی وجود دارد که تنها در سایه توجه به سیر طبیعی نزول به دست میآید. مثلاً این که قرآن چگونه شرک را از جامعه زدود و توحید ناب را جایگزین آن کرد. در دعوت به توحید از کدام جنبه توحید (ذات، صفات، افعال، عبادت) آغاز کرد و کدام را مقدمه دیگری قرار داد؟ از چه زمانی به مسئولیتهای اجتماعی توجه داد و قبل از آن چه معارف و احکامی را در جامعه بنیان گذاشته بود. در جامعه شرک زده موضوع امر به معروف را بر چه موضوعاتی متمرکز کرد و چگونه آن را به جامعه دینی کشاند؟ در آغاز دعوت دینی تکیه را بر بشارت گذارد یا انذار و اگر انذار بود، جریان انذار با تکیه بر چه عوامل و مؤلفهها و شاخصههایی صورت گرفت.
روش تثبیت جان پیامبر در برابر چالشها و غمها و غصههایی که برایش پیش میآورند و شیوه خارج ساختن وی از انفعال و آمادهسازی او برای برخوردهای فعال در هر یک از مواردی که پیش میآمد چگونه بود؟ لازم به تذکر است که هر بخش از مأموریتهای پیامبر گره خورده با مشکلات و مسائل خاص خود بود و تثبیت جان آن حضرت برنامه مخصوص به خود را طلب میکرد. به گونهای که گاه در چند سوره پی در پی موضوع توجه خدای متعال قرار میگرفت. میتوان این سؤال را به گونه دیگری مطرح کرد: هرگاه تثبیت مفهومی دینی در دستور کار قرآن قرار میگرفت، پیامبر که یکی از ارکان انتقال این مفهوم بود، قبل از آن چه آمادگیایی را باید تحصیل میکرد، در هنگام انتقال و ابلاغ چه گونه باید میبودند و پس از آن در برابر مخالفتها، اذیت و آزارهای اجتماعی، تهمت زدنها، شبهه پراکنیهای مربوط به آن مفهوم و خروج از چالشهایی که در خط نهادینه شدن آن مفهوم پیش میآمد، چگونه تثبیت جان شد.
توجه به ترتیب نزول قرآن راهکار مناسب پاسخ به تمام سؤالاتی است که در زمینه روشهای تحول دینی وجود دارد. عدم توجه به این معنا باعث اشتباه مفسر در گزارش روشهاست.
متنی که در ادامه می آید، متن صحبت های استاد بهجت پور در کرسی نظریه پردازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی می باشد.
نقش روش در تحول دینی
مهمترین فایدهی کلّی تفسیر تنزیلی، چه در ترتیب سورهها یا بررسیهای موضوعی کشف روشهای تغییر و تحول و نهادینهکردن فرهنگ الهی در جان و جامعه مسلمانان است.
میدانیم که تربیت و رشد کمالات عقلی، معنوی و رفتاری، همراه با گشودن برخی گرههای علمی و زدودن موانع تفکر و تعقل و تهذیب جان و روح از خواستهای پایین و کنترل غرائز و تطهیر رفتار از ناشایستهها میباشد.
این امرِ بسیار پیچیده، در چارچوبه روشهایی حکیمانه سامان مییابد؛ اهمیت این موضوع وقتی بیشتر نمایان میشود که در تربیت و تغییر و تحول مثبت، افزون بر تربیت فردی به دنبال انجام تغییر اجتماعی باشیم و باز مهمتر آن که مقرر شده باشد که در ضمن تحولآفرینی در یک جامعه و افراد آن، به دنبال مدلسازی جهانی و جاودانه تغییر و تثبیت آن باشیم.
نزول تدریجی آیات و سور قرآنی و انتخاب هوشمندانه آیات به تناسب ظرفیتهای مخاطبان، چالشها، ضرورتها و پرسشها، نشان داد که خدای حکیم، تبلیغ مناسب دین را ترکیبی از انتقال محتوای فخیم و ارزشمند معارف و احکام، همراه با روش انتقال آنها میداند. به عبارت بهتر روش انتقال معارف و خط انتقال آنها موضوعی دارای کمال اهمیت میباشد.
تحول و تغییر فرهنگی و همه جانبه، آن گاه اتفاق میافتد که آموزههای یک مکتب یا برنامههای فرهنگی، بخشی از هویت و شخصیت فرد و جامعه گردد و این مهم تدبیر مناسبی را در رابطه با روش انتقال معارف و دستورات عمیق دینی ایجاب میکند. تحول، مولودِ ترکیب محتوا و روش است و فرو کاهیدن از نقش روش موجب میشود تا تلاشها ثمره لازم را به بار نیاورد. از همین روی خدای متعال در کنار تأکید بر ضرورت خلوص محتوا، بر ضرورت پیگیری خط انتقال معارف و دستورات متناسب با تدبیر الهی تصریح کرده است:
لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ * فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزینَ.[1]
لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ * فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ.[2]
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلاً.[3]
بنابراین آیات، هدف نزول قرآن تنها در پرتو تبعیت کامل و خالص پیامبر اکرم از محتوا و روش حاصل میشد.
درباره روش و سیره قرآنی انتقال مفاهیم دینی به مردم سؤالات زیادی وجود دارد که تنها در سایه توجه به سیر طبیعی نزول به دست میآید. مثلاً این که قرآن چگونه شرک را از جامعه زدود و توحید ناب را جایگزین آن کرد. در دعوت به توحید از کدام جنبه توحید (ذات، صفات، افعال، عبادت) آغاز کرد و کدام را مقدمه دیگری قرار داد؟ از چه زمانی به مسئولیتهای اجتماعی توجه داد و قبل از آن چه معارف و احکامی را در جامعه بنیان گذاشته بود. در جامعه شرک زده موضوع امر به معروف را بر چه موضوعاتی متمرکز کرد و چگونه آن را به جامعه دینی کشاند؟ در آغاز دعوت دینی تکیه را بر بشارت گذارد یا انذار و اگر انذار بود، جریان انذار با تکیه بر چه عوامل و مؤلفهها و شاخصههایی صورت گرفت.
روش تثبیت جان پیامبر در برابر چالشها و غمها و غصههایی که برایش پیش میآورند و شیوه خارج ساختن وی از انفعال و آمادهسازی او برای برخوردهای فعال در هر یک از مواردی که پیش میآمد چگونه بود؟ لازم به تذکر است که هر بخش از مأموریتهای پیامبر گره خورده با مشکلات و مسائل خاص خود بود و تثبیت جان آن حضرت برنامه مخصوص به خود را طلب میکرد. به گونهای که گاه در چند سوره پی در پی موضوع توجه خدای متعال قرار میگرفت. میتوان این سؤال را به گونه دیگری مطرح کرد: هرگاه تثبیت مفهومی دینی در دستور کار قرآن قرار میگرفت، پیامبر که یکی از ارکان انتقال این مفهوم بود، قبل از آن چه آمادگیایی را باید تحصیل میکرد، در هنگام انتقال و ابلاغ چه گونه باید میبودند و پس از آن در برابر مخالفتها، اذیت و آزارهای اجتماعی، تهمت زدنها، شبهه پراکنیهای مربوط به آن مفهوم و خروج از چالشهایی که در خط نهادینه شدن آن مفهوم پیش میآمد، چگونه تثبیت جان شد.
توجه به ترتیب نزول قرآن راهکار مناسب پاسخ به تمام سؤالاتی است که در زمینه روشهای تحول دینی وجود دارد. عدم توجه به این معنا باعث اشتباه مفسر در گزارش روشهاست.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.